همین که وقتی یه اتفاق خوبی میفته یه نفرو داشته باشی بهش زنگ بزنی و با ذوق واسش تعریف کنی یعنی دنیا هنوز قشنگیاشو داره.
من پُرم از تو
-از تويی كه نبايد بهت فكر كنم،
-از تويی كه نبايد در موردت حرف بزنم،
-از تويی كه يک سكوت بیرحمی و مثل غريبه ها از كنارم رد میشی.
من پُرَم از تو، از تويی كه نيستی؛
یادمه یه بار بهم گفت:
تو هیچوقت وقتی ناراحتم
بهم اهمیت نمیدی و حتی حس میکنم شاد تر از همیشه هم میشی
نه که راست بگه ها ولی حق داشت این فکرو بکنه
آخه هر وقت میدیدم توی چشمای قشنگش یه غمی هست
انقدر از موضوع های مختلف حرف میزدمو مسخره بازی درمیاوردم،
که حواسش به یکیشون پرت بشه و چشماش دوباره آروم بشه!
هدایت شده از - رخساره -
یک خاطره داریم و یک خَروار شب که هِی تکرار می شود
و حافظهای که هِی از تو پُر می شود
و جانی که هی به لَب می رسد اما دَر نمی رود .
هدایت شده از - معانقه -
چند روزی میشد که باهم قهر بودیم
ازون قهر هایی که کارد میزدی خونمون در نمیومد
پشت سر هم غر غر میکردیم اما دلمون داشت برا هم میترکید
میگفتیم به درک که نیست ولی انگار قلبمون از نبوده هم تیر میکشید
دلمون همو میخواست و غرورمون دقیقا مخالف این قضیه
خاطرات دونفره داشت دیوونمون میکرد
هر از گاهی یه خاطره میومد تو ذهنم و رو لبم لبخند مینشست که به کسری از ثانیه نمیکشید که لبخند خشک میشد رو صورتم و در آنه واحد محو..!
بايد میدیدمش،سریع و فوری
وقتی نمیتونستم بدون اون لحظه ای دووم بیارم
وقتی حالم اینقدر از دوریش بد بود
وقتی متقابلاً اونم اینطور بود
نه، نه نمیشد ادامه داد به این بازی بچگانه
+باید ببینمت
-ساعت؟ و مکان؟
+ساعت ده همون جای همیشگی
-باشه
اومده بود، نگاش کردم و خیره موند تو نگام
بعد یه سکوت مطلق طولانی بینمون
بغلش کردم
سرشو گذاشت رو سینم و همینطور که اروم اشکش داشت میریخت گفت :
" تورو خدا دیگ ازم دور نمون"