بالاخره که دلتنگم میشی، دلتنگِ اون خاطرههایِ بینمون، دلتنگِ اون آغوشها و حرفایی که به هم میزدیم، دلتنگِ جاهایی که میرفتیم و رازایی که داشتیم، دلتنگِ طوری که اسمِ همو صدا میزدیم، دلتنگِ روزایِ تلخ و شیرینمون، تو که سنگ نیستی بخوای خیلی مقاومت کنی یه روزی از شدت دلتنگی شکسته میشی و میفهمی دردِ من تو این همه مدت چی بوده.
هدایت شده از - رخساره -
من بلد نبودم بگم دوستت دارم ، ولی پیش خودت نگفتی مگه من سیو مسیجشم که این همه آهنگ میفرسته؟
اینکه ببینم تو حالت روبه راه نیست واسه من بدترین چیزه
کاش بجاش بتونیم باهم وقت بگذرونیم و فیلم ببینیم و بستنی بخوریم و کنار هم دراز بکشیم و به چیزای بد فکر نکنیم ، کاش میشد یجوری حواستو از همه دلشوره هات پرت کنم ، و یه نوع آبمیوه ی توت فرنگی وجود داشت که وقتی میخوردی همه ی دردهاتو یادت میرفت و دیگه حسشون نمیکردی ، کاش میشد یه جایگزین خوب جای دردات و غصههات بذارم و روزهات با آرامش بگذرن.
عشق دورم؛
تو دور ترین دوری هستی که بین رگ های گره خورده قلبم به جانم نزدیکی؛ تو دقیقا همون معجزه ای هستی که لابه لای سایه های تیره زندگیم روشنایی و نور رو به قلبم بخشیدی.
تو به من از هرکسی نزدیک تری.
لانگدیستنس یعنی دو نفر که توی روح هم دمیده شدن، یعنی بغض و بوسه های پنهانی پشت قاب گوشی، میگن عاشقی که راهش از بغل دوره مثل مرده ای میمونه که دستش از دنیا کوتاهه، میخوادا اما نمیتونه.
میدونی دلبر یهو به خودم اومدم دیدم مویرگ به مویرگ قلبم، سلول به سلول تنم مبتلا به توعه.
فردا یه فلش میارم، ارامش دهندهای که تو بغلت هست رو برام بریز که وقتی دلم تنگ میشه یه راه چاره باشه برام؛
مدت زیادیه که دیگه نیستی و ندارمت، میخاستم بهت بگم خیلی دلم برات تنگ میشه و نبودنت خیلی سخته، طی کردن این مدت و این مرحله خیلی سخته، اما عادت کردم به نبودنت و اینکه هنوز زوده که بفهمی دیگه هیچکس نمیتونه مثل من تورو دوست داشته باشه.
کاش هرچی زودتر فاصلهی بینمون تموم بشه اونوقت جوری بغلت میکنم که همه این دوریا جبران بشه یجوری میبوسمت که همه اون شبایی که دلم میخواست کنارم باشی و نمیشد جبران بشه یجوری دستاتو محکم میگیرم که از ته دلت باور کنی دوست دارم و همیشه باهات میمونم.