خواب دیدم در این شب غربت
خواب دشتی عجیب و خون آلود
خواب دیدم که پیکرم، خواهر
طمعه ی گرگهای وحشی بود
اضطرابی به جانم افتاده
که بیان کردنش میسر نیست
یک جوانمرد با شرف، زینب
بین این سی هزار لشکر نیست؟
ماجراهای عصر فردا را
در نگاه تر تو می بینم
راضی ام بر رضای معبودم
تا سحر بوته خار می چینم
شب آخر وصیتی دارم
در نماز شبت دعایم کن
ظهر فردا به خنده ای خواهر
راهی وادی منایم کن
باغ سرسبز خاطراتت را
غصه، پاییز می کند زینب
گوش کن! شمر، خنجر خود را
آن طرف تیز می کند زینب
عصر فردا ز اهلِ بیتِ رسول
زهر چشمی شدید میگیرند
وقت تاراج خیمههای حرم
چند کودک ز ترس میمیرند
کوفیان شُهره ی عرب هستند
مردمانی که دست سنگین اند
رسمشان است میوه را در باغ
با همان برگ و شاخه می چینند
دورکن از زنان و دخترها
هرچه خلخال در حرم داری
خواهرم داخل وسائل خود
روسری اضافه هم داری؟
عصر فردا بدون شک اینجا
می وزد گردباد خاکستر
با صبوری به معجرت حتما
گره محکمی بزن خواهر
#وحید_قاسمی
https://eitaa.com/mobahelerey
آفتاب نیزه ها
ای سرت خورشید تابان بر فراز نیزه ها
حنجرت گُلبانگ قرآن بر فراز نیزه ها
تا خلیل آسا میان آتش دونان شدی
پا نهادی در گلستان بر فراز نیزه ها
آسمان بارید خون در ساغرِ سرخِ شفق
تا تو را می دید عطشان بر فراز نیزه ها
حرمت مهمان ندانستند آن قوم عنود
از جفا بردند ایمان بر فراز نیزه ها
طور سینای دگر شد بر فراز نی پدید؟
یا که شد اکرام مهمان بر فراز نیزه ها
آفتاب از روی گلگونت اگر شرمنده گشت
دید چون خورشید رخشان بر فراز نیزه ها
بر ولای تو "محمد" جان خود دارد نثار
ای تو مهتاب درخشان بر فراز نیزه ها
#محمد_خوش_آمدی
https://eitaa.com/mobahelerey
بر اهل فضل دانش و فنگریه میکند
تا خامه لب گشود سخن گریه میکند
پر بیکسیم کز نم چشم مسامها
هرچند مو دمد ز بدن گریه میکند
درپیری ازتلاش سخن ضبط لبکنید
دندان دمی که ریخت دهن گریه می کند
عقل از فسون نفس ندارد برآمدن
بیچاره است مرد چون زن گریه میکند
اشکی که مهر پروردش در کنار چشم
چون طفل بر زمین مفکن گریه میکند
ای قطره غفلت از نم چشم محیط چند
از درد غربت تو وطن گریه میکند
تیمار جسم چند عرق ریز انفعال
تعمیر بر بنای کهن گریه میکند
هنگامهٔ چه عیش فروزمکه همچو شمع
گل نیز بی تو بر سر من گریه می کند
شبنم درین بهار دلیل نشاط نیست
صبحیست کز وداع چمن گریه میکند
#بیدل به هرکجا رگ ابری نشان دهند
در ماتم حسین و حسن گریه میکند
#امام_حسین
#امام_حسن
#حضرت_محمد
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
بر اهل فضل دانش و فنگریه میکند
تا خامه لب گشود سخن گریه میکند
پر بیکسیم کز نم چشم مسامها
هرچند مو دمد ز بدن گریه میکند
درپیری ازتلاش سخن ضبط لبکنید
دندان دمی که ریخت دهن گریه می کند
عقل از فسون نفس ندارد برآمدن
بیچاره است مرد چون زن گریه میکند
اشکی که مهر پروردش در کنار چشم
چون طفل بر زمین مفکن گریه میکند
ای قطره غفلت از نم چشم محیط چند
از درد غربت تو وطن گریه میکند
تیمار جسم چند عرق ریز انفعال
تعمیر بر بنای کهن گریه میکند
هنگامهٔ چه عیش فروزمکه همچو شمع
گل نیز بی تو بر سر من گریه می کند
شبنم درین بهار دلیل نشاط نیست
صبحیست کز وداع چمن گریه میکند
#بیدل به هرکجا رگ ابری نشان دهند
در ماتم حسین و حسن گریه میکند
#امام_حسین
#امام_حسن
#حضرت_محمد
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
شهادت امام حسن مجتبی
مربع ترکیب
از نور منیر تو چنان ماه به نخشب
تابیده و روشن شده تاریکی هر شب
الحق که بود نام تو زیبایی هر لب
با نام تو افتاده به تن ها همگی تب
هر لحظه لبم با دم ذکرت شده پر شور
خورشید دلم گشته ز انوار تو پر نور
ـــــــــــ
ای شیر جمل تیغ تو افکنده جمل را
هر ضربه ی تو راست کند جنگ و جدل را
کردی تو عیان از عملت خیر عمل را
خوش نغمه نمودی ز کرم لحن غزل را
ای جلوه ی کراری خورشید ولایت
خلقی شده با تیغ تو انگار هدایت
ــــــــ
ای جود و کرم سائل درگاه تو دائم
بر خوان تو بنشسته گدای تو مداوم
افسانه ی احسان تو شد نقل عوالم
اوصاف تو مکتوب به دیوان مکارم
یوسف به تماشای تو انگشت بریده
لیلا چه بلایا ز فراق تو کشیده
ــــــــ
یک جرعه از آن آب زد آتش جگرت را
سوزانده ز بیداد همه بال و پرت را
هر ناله رساندست به زهرا خبرت را
فریاد غمت شام نموده سحرت را
از غربت تو سوخته هر سینه زن تو
بشنیده اگر قصه ی تابوت و تن تو
ــــــــ
خون شد دل زینب ز عزای تو دمادم
بعد از تو نمودست به تن جامه ی ماتم
بنشسته به چشمان پر از ماتم او غم
بنموده غمت سرو قدش را چو کمان خم
این غم بشکسته ست دل دخت علی را
کردست سیه پوش همه عرش ازلی را
ــــــــ
از خون جگر طشت پر از لخته جگر شد
زرد از شرر زهر جفا روی قمر شد
در کوچه هر آن دید از آن ناله ثمر شد
با ناله ی او گلشن دل زیر و زبر شد
از ناله ی او مرغ سحر ناله زنان سوخت
فریاد برآورد و از آن گوهر جان سوخت
ـــــــــ
آثار شرر در دل آن طشت هویداست
از زهر چه گویم اثرش واضح و پیداست
آن پاره جگرخون دلش بر همه گویاست
تا حشر عزایش به دل سوخته بر پاست
از آب، دلش شعله کشید و جگرش سوخت
یک جرعه که نوشید همه برگ و برش سوخت
ـــــــــ
ای زهر چه کردی که شرر از تو رسیده
از کین تو خون از لب دلدار چکیده
آن سرو دلآرام به دست تو خمیده
آن ماه همام از تو چه غمها نکشیده
از ظلم تو ای زهر چه غمها شده حاصل
باید که نویسند تو را راس مقاتل
#محمد_حسین_علیرمضانی
#امام_حسن
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
شهادت امام حسن مجتبی
مربع ترکیب
از نور منیر تو چنان ماه به نخشب
تابیده و روشن شده تاریکی هر شب
الحق که بود نام تو زیبایی هر لب
با نام تو افتاده به تن ها همگی تب
هر لحظه لبم با دم ذکرت شده پر شور
خورشید دلم گشته ز انوار تو پر نور
ـــــــــــ
ای شیر جمل تیغ تو افکنده جمل را
هر ضربه ی تو راست کند جنگ و جدل را
کردی تو عیان از عملت خیر عمل را
خوش نغمه نمودی ز کرم لحن غزل را
ای جلوه ی کراری خورشید ولایت
خلقی شده با تیغ تو انگار هدایت
ــــــــ
ای جود و کرم سائل درگاه تو دائم
بر خوان تو بنشسته گدای تو مداوم
افسانه ی احسان تو شد نقل عوالم
اوصاف تو مکتوب به دیوان مکارم
یوسف به تماشای تو انگشت بریده
لیلا چه بلایا ز فراق تو کشیده
ــــــــ
یک جرعه از آن آب زد آتش جگرت را
سوزانده ز بیداد همه بال و پرت را
هر ناله رساندست به زهرا خبرت را
فریاد غمت شام نموده سحرت را
از غربت تو سوخته هر سینه زن تو
بشنیده اگر قصه ی تابوت و تن تو
ــــــــ
خون شد دل زینب ز عزای تو دمادم
بعد از تو نمودست به تن جامه ی ماتم
بنشسته به چشمان پر از ماتم او غم
بنموده غمت سرو قدش را چو کمان خم
این غم بشکسته ست دل دخت علی را
کردست سیه پوش همه عرش ازلی را
ــــــــ
از خون جگر طشت پر از لخته جگر شد
زرد از شرر زهر جفا روی قمر شد
در کوچه هر آن دید از آن ناله ثمر شد
با ناله ی او گلشن دل زیر و زبر شد
از ناله ی او مرغ سحر ناله زنان سوخت
فریاد برآورد و از آن گوهر جان سوخت
ـــــــــ
آثار شرر در دل آن طشت هویداست
از زهر چه گویم اثرش واضح و پیداست
آن پاره جگرخون دلش بر همه گویاست
تا حشر عزایش به دل سوخته بر پاست
از آب، دلش شعله کشید و جگرش سوخت
یک جرعه که نوشید همه برگ و برش سوخت
ـــــــــ
ای زهر چه کردی که شرر از تو رسیده
از کین تو خون از لب دلدار چکیده
آن سرو دلآرام به دست تو خمیده
آن ماه همام از تو چه غمها نکشیده
از ظلم تو ای زهر چه غمها شده حاصل
باید که نویسند تو را راس مقاتل
#محمد_حسین_علیرمضانی
#امام_حسن
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
#محمد_سهرابی
#امام_حسن
#امام_شناسی
#سید_علی_خامنه_ای
#امین
https://eitaa.com/mobahelerey
به روی گنبد و گلدسته ها و روی معجرها ،کبوترها
چرا سر برده اید اینگونه در پرها کبوترها
مبادا اتفاق ناگوار و تلخی افتاده
که پنهان می کنید از من غم آن را کبوترها
موذن ها چرا دارند اذان بی موقع می خوانند
تنم می لرزد از اخبار جانفرسا، کبوترها
"دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید"
دلم خون شد از این بی رحمی دنیا کبوتر ها
الهی بشکند دستی که نامردانه پرپر کرد
گل خوش رنگ و بوی باغ زهرا را کبوترها
خدا لعنت کند اندیشه های شوم مامون را
که آخر نقشه اش را ناجوانمردانه کرد اجرا کبوترها
چرا سر برده در زیر عبا شمس جهان آرا؟!!!
چرا خون از گلو می آورد بالا کبوترها؟
اباصلت و سکوت حجره و سر در گریبانی
طبیبی کو که تا دستی زند بالا کبوترها؟
نفسهای بریده،خون و تشت و غربت و تشویش
جوادش کو که تا ماتم کند بر پا کبوترها؟!!!!!!
کسوف و آسمان سرد و داغ هجرت خورشید
پس از این خاک عالم بر سر دنیا، کبوترها
#منوچهر_سوری
#امام_رضا
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
زمزم ز دیده گریه کند در عزای تو
پوشیده کعبه رخت عزا در رثای تو
بر روی بام صحن حرم روی سر زنند
حتّی کبوتران به هوای عزای تو
گلگون به رنگِ خون شده پیمانه ی شفق
پوشیده لاله جامه ی غم از برای تو
ماه از فروغِ حُسن تو در پرده می رود
چون بنگرد ز پهنه ی هستی ضیای تو
بی مهر روی ماه تو ما را حیات نیست
معنا شود حیات به زیر لوای تو
نقّاره خانه ات که به گلبانگ جانفزا
گوید مثال بلبلِ دستان ثنای تو
ای پادشاه عالم امکان و روز حشر
سلطان فقط توئی و خلائق گدای تو
دلخوش به روز سختِ حسابم که از کَرَم
دست مرا بگیری و من هم ردای تو
ذکر "محمد"ست برای تمام عمر
ای شاه طوس جان حقیرم فدای تو
#محمد_خوش_آمدی
#امام_رضا
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
چشم بستی بر گناه و جرمهایِ بی حدم
آمدم شرمنده،از لطفت نفرمودی ردم
بارها با مهربانی جان پناه من شدی
هیچ جز خوبی نکردی گرچه می دیدی بدم
دستگیری کردی از این زائرِ درمانده ات
رو گرفتی گرچه من با این بدی ها رو زدم
در بهشتت لطفهای جاودانی کرده ای
با من درمانده درگیر دنیایِ عدم
صد قدم سویم به لطف و مرحمت برداشتی
گاه اگر برداشتم سویِ تو تنها یک قدم
می رسی هنگام تنهایی به دادِ زائران
با همین شوق اصلا از اول زیارت آمدم
من کلاغ روسیاهی هستم و از لطف تو
قاطیِ جمع کبوترهای صحنِ مشهدم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#امام_رضا
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
به خاک پای حضرت سلطان (ع)
#فابک_للحسین(ع)
چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را
ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را
نمیرسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او
به کعبه پیش عطر تو،نمیزند گلاب را
دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده
که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را
غنیمتی است بودنت برای سرزمینمان
نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را
بهشت در ورودی حریم تو نشسته است
بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را
چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو
تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را
هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین"
برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را
نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری
که دیده است هر قدم برابرش سراب را
نوشتم آب آه آب، امید میشود عذاب
که ذره ذره آب کرده قامت رباب را
به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست
پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را
و تیرهای حرمله چرا خطا نمیرود؟
بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را
دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها
تحیر اینچنین به او رسانده اضطراب را
رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله
و شعر لال میشود،که مجلس شراب را.....
.
.
.
بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی
و مادری که آمده است وا کند طناب را....
#عباس_جواهری_رفیع
#امام_رضا
#امام_شناسی
https://eitaa.com/mobahelerey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ.
خشم كليد هر بدي است.
#امام_حسن_عسکری
#امام_شناسی
#حدیث
https://eitaa.com/mobahelerey