دسته گُلهای آسمانی را میبَرَد با خودش «أمین» امروز
تا که شادابیای بهاری را آفتابی کند همین امروز
عشق با عشق ضرب در نور است، دیده حیرتمدار هشیاری
«عقل کُل» را ببین چه آوردهست؟ لُبِّ ایمان در آستین امروز
پنج نوری که متّحد با هم مرکزِ ثقل«نور الأنوارَ»ند
کهکشان را بیاکنند از عشق، عشق را از فروغ دین امروز
«احمد»است این که نیست انکاری،شد مبرهن چشیدهاست آری
عَهد «إیّاک َنَعْبُد» ش انگار، شهد «إیّاکَ نَسْتَعِین» امروز
بال گسترده است اذان از ذوق، آفتابیست آسمان از شوق
پر فروغ است چشم خورشید از نور «مَولَی المُوَحِّدِین »امروز
«کوثر»است این که جاری از نوراست عشق در استواری از نور است
معرفت کامکاری از نور است، گوهر دین بیا ببین امروز
«سِبّطَیِ الرَّحّمَة»با طُمأنینه رهسپارند با وقار آری
روح سرشارمی شود از عشق،جان و جان آفرین عجین امروز
مات ومبهوت هرچه شکّاک است بارور باوراست از ایمان پس
عقل را عشق، حبّذا گفته است عشق را عقل، آفرین امروز
حبّذا نور، آفرین ایمان، گر تعصّب نباشدت در جان
بی گمان ای «کشیش نجرانی» شکّتان می شود یقین امروز
#ابراهیم_حاجی_محمدی
#امام_علی
#غدیر
#مباهله
ارسالی به #اولین_جشنواره_شعر_مباهله
سال ۱۴۰۲
به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛
https://eitaa.com/mobahelerey