eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
158 دنبال‌کننده
55 عکس
69 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حل شود این معادله می گویم هر چند گهی بهر صله می گویم پر رنگ شود تا که بماند در یاد از پنج تن و مباهله می گویم هم اسقف و هم همه شیاطین کورند از کار مباهله کمی رنجورند خورشید و ستاره، آینه، مهر و ماه آماده ی خواندن دعای نورند بحث و جدل و مجادله چون زور است ظلمت همه در مقابله با نور است با مهر و مه و دو شاخه ی گل که رسید دیدند دگر مباهله ناجور است خورشید کجا تقابلش با فانوس؟ تشبیه نکن کلاغ را با طاووس تاریخ بگو تو بر،، ابو حارثه،، ها ای قطره برو ... تو را چه به اقیانوس!!! انجیل نوشته بود از نور یقین در آیه ی عشق گفته قرآن مبین در سایه ی ماه آل عمران هستیم شد اهل کسا برای ما حصن حصین با غیر علی مجادله خواهم کرد با عشق علی معامله خواهم کرد چون کار به لعن و حکم نفرین بکشد با دشمن دین مباهله خواهم کرد ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
ما بی شما به جنت اعلا نمی رویم یک لحظه زیر سایه ی طوبی نمی رويم ما را بهشت این همه راضی نمی کند غیر از حسينيه که به هر جا نمي رويم گرد فضای عرش اگر راهمان دهند جز در معیت تو به آن جا نمی رویم وقت وفات اگر که نیایی کنارمان جان خودت قسم که ز دنیا نمی رویم ما بی اراده ی تو نفس هم نمی کشیم بی اذن تو ز خانه ات آقا نمی رویم لبیک یا امیر به ما رخصتی بده در کربلا بدون تو حتی نمی رویم نوری به قلب ملتهب ما نمی رسد پای بساط سینه زنی تا نمی رويم هنگام سربلندی ما روز محشر است وقتی که پای محکمه تنها نمی رویم وقتی لباس مشکی مان را می آورند در سندس و حریر دگر ما نمی رویم وقتی ندا رسید که ای روضه خوان بخوان دلبر اگر نیاید از آنجا نمی رویم هو می کشیم و عشق تو را جار می زنیم جز این شود به دیدن مولا نمی رویم یک یا حسبن گوید و دنیا شود تمام تنها بهشت ماند و عشق تو ... والسلام ... https://eitaa.com/mobahelerey
در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست حتی در آسمان کبودش ستاره نیست گرچه سفیر لایق رویت نبوده ام دیگر به کوفه نیز امیدی دوباره نیست درها به روی باغ نگاهم که بسته شد دیدم درون باطنشان جز شراره نیست دعوا سر بریدن راس ستاره هاست فرقی میان مقتل و دارالعماره نیست سنگی که خورد بر لب و دندان مسلمت بدتر ز نعل مرکب صدها سواره نیست انگشتر تو رفت به یغمای ساربان غارت شده پیرهن و گوشواره نیست سقا و مشک و ظهر عطش... آه ای فرات آبی جز اشک، سهمیه ی گاهواره نیست پرپر شده به تیر سه شعبه گلوی عشق لب تشنگی سزای گل شیرخواره نیست باید خضاب کرد به خون حنا و اشک در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست آغوشت ای حسین پناه رقیه است سهمت ز زندگی بدن پاره پاره نیست https://eitaa.com/mobahelerey