🔹«شُهره گمنام» ویژهنامه شخصیت اخلاقی و معنوی امام خمینی(ره) توسط نشریه خُلق منتشر شد
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔ مباحثات/به مناسبت سالگرد ارتحال
منظومه اندیشه سیاسی امام خمینی
علی اکبر معلم
🔹امام خمینی(ره) به نمایندگان انجمنهای اسلامی دانشآموزان سراسر کشور فرمودند اسلامیبودن، مشروط به داشتن عقاید، اخلاق و اعمال اسلامی است.
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به سه قسم فلسفه سیاسی، اخلاق سیاسی و فقه سیاسی تقسیم میشود. در نگاه منظومهای حضرت امام، بین سه قسم مذکور پیوستگی وجود دارد.
🔹 اندیشه سیاسی کامل از نگاه امام آن است که بتواند به نحو منطقی و مستدل هم به پرسشهای اساسی انسان درباره علت نیاز به حکومت، اهداف حکومت، ولایت فقها و پیوند دین و سیاست پاسخ دهد و هم ویژگیها و شاخصهای لازم را برای انسان کامل و حاکم اسلامی در دو بُعد فضایل و رذایل تعیین و معرفی کند و هم باید به پرسشهای نوپدید مکلفان و شهروندان جامعه اسلامی در حوزه زندگی سیاسی مثل نوع و شکل حکومت پاسخ گوید. در غیر این صورت نقص اندیشه سیاسی در هر یک از سه قسم مذکور موجبات نقص سیاسی اسلام را درپی دارد و نظام سیاسی متعالی مورد نظر اسلام تحقق نخواهد یافت.
🔹 اندیشه سیاسی کامل از دیدگاه اسلام مدنظر حضرت امام، همهجانبه و نظامواره است؛ یعنی تحقق سیستم سیاسی سالم و کامل، منوط به رعایت شاخصهای هر سه قسم میباشد.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/xT5PB
@mobahesat
دکتر عبدالوهاب فراتی در گفتوگو با مباحثات:
بار سنگینی روی دوش فقیه حاکم است و حوزههای علمیه باید کمک کنند/ میان مرجعیت علمی و عملی ولیفقیه تزاحمی وجود ندارد
🔹بنده دنبال ترسیم الگویی از مرجعیت دینی با نهاد ولایت فقیه بودم. این موضوع را میتوان از دو زاویه بحث کرد. یکی، نسبت مجتهدین و مراجع با شخص ولی فقیه قابل بررسی است. مثلا الان نسبت ولی فقیه حاکم با تک تک مراجع در حوزههای علمیه چگونه میشود؟ به نظر بنده سطح دوممهمتر است و آن نسبت تعامل ولایت فقیه با نهاد مرجعیت دینی است. نهادهایی که ولی فقیه متولی عزل و نصب آنها یا متولی اداره آنها است، مثلا صدا و سیما یا نیروهای مسلح اگر با یک مرجعی دچار اصطکاک یا تزاحم شدند، ما باید چه کار کنیم؟
🔹ما نمیتوانیم مثل فتوای معیار به یک الگوی معیار برسیم. یعنی الگویی تعریف کنیم که هم مورد تایید ولی فقیه حاکم و هم مجتهدین درون حوزه باشد. علت این است که مبانی طرفین در باب اختیارات و بحث نیابت عامه در عصر غیبت متفاوت بوده و قانع کردن یکی به مبنای دیگری خیلی مشکل است. یکی از اشتباهاتی که الان در ترسیم این الگو مطرح میشود این است که عدهای علاقه دارند که بقیه را قانع کنند که براساس مبانی فقیه حاکم کوتاه بیایند.
🔹به نظر میرسد که «نسبت مراجع با فقیه حاکم» حل نشده و اصلا اتم آن باز نشده است. شاید این بحثها مقدمهای شود که هسته این بحث باز شود. ما فکر نکنیم که فقیه حاکم در درون حوزهها مشکلی ندارد. به هر حال حوزه در این سالها به شدت سیاسی شد و نظریههای رادیکال نگذاشته تا راهی باز شود که فقهای موجود به فقیه حاکم کمک کنند. یقینا بار سنگینی روی دوش فقیه حاکم است.
🔹از طرف دیگر، فقها با توجه به تاریخ دامنهداری که در حوزه داشتند، اقتداری که در گذشته داشتند، علاقهمند نیستند که در ذیل حکومت دینی رو به محدودیت روند. بنابراین، باید نشست و صورت مساله را خوب تبیین کرد، در گام بعدی به دنبال راهحل بود. آیا راهحل جامعهشناختی، سیاسی، کلامی و فقهی است؟ وقتی هسته این مساله باز شد، باید به الگویی رسید و آن را تبدیل به رویههای قانونی و حقوقی کرد. که در واقع قانون به حمایت از مراجع و مجتهدین و فقیه حاکم بیاید. ما برای این نسبت باید الگویی جستجو کنیم که دو ویژگی داشته باشد، یکی اینکه به جنگ با سنتهای تاریخی حوزه نرود، دوم بتواند خود را به گونهای مستند به ادله درون فقهی کند. حوزه الگویی را میپذیرد که مستند به ادله درونمذهبی باشد، و سنت تاریخ آن را بر هم نزند.
🔹آنچه امروزه مثلا در سیاست مربوط به حاکمیت ملی است، اینها تکثرناپذیر است، مثلا بحثهایی که مربوط به جنگ و صلح است، اموری که مربوط به جهتگیریهای کلان نظام است، تصمیمگیریهای حاکمیتی است، اینها در واقع همه ذیل امر سیاسی مستقر میشود، یعنی اگر شما آن را بشکنید، وحدت ملی فرو میریزد. در واقع بحثهای حاکمیتی است. اما مثلا در جاهایی که بحثهای حاکمیتی نیست، مثل نظام بانکداری که مثلا چه اشکالی دارد که ما بگوییم براساس آرای آقای جوادی آملی ما یک بانکداری در ایران تاسیس کنیم که براساس آرای فقهی اینها بانکداری کنند. چه اصراری است که ما بگوییم که نظام بانکداری ما باید براساس آرای فقهای شورای نگهبان یا براساس آرای فقیه حاکم اداره شود. پس جاهایی که تکثر را میپذیرد، مانند ولایت بر قضا، ولایت بر امور حسبه، ولایت بر امور اقتصادی، میشود آنجاها ولایت فقها را به رسمیت شناخت، و حدود مداخلات فقیه حاکم را هم مشخص کرد.
🔹در مواردی که بین رهبری و مراجع تقلید اختلافی افتاد، باید بررسی کرد که ماهیت این اختلاف چیست؟چه باید کرد؟ همچنانکه قبلا گفته شد ما دو گونه اختلاف داریم: الف. اختلاف فقهی و ب. اختلاف سیاسی و رفتاری. هر دوی این اختلاف هم مهم هستند. چرا که نمیتوانید به مراجع بگویید که شما درباره حضور ایران در سوریه و لبنان نظر ندهید. درست است مراجع قدرت اعلان جنگ و صلح ندارند، اما این به معنای آن نیست که آنان حق اعلان نظر در این باره ندارند. در اینجا باید بررسی کرد که آیا ما در اینگونه موارد نیازمند «همگرایی سیاسی» میان رهبری و مرجعیت دینی هستیم یا نه؟ مشکل ما آن است که ما درباره «همگرایی سیاسی» کاری نکردهایم.
🔸مشاهده متن کامل:
yon.ir/Jc9Hg
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ارتحال فقیه مبارز
نگاهی کوتاه به زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مرحوم آیتاللهالعظمی محقق کابلی
🔻🔻🔻
@mobahesat
پادکست_تورق9_جستاری_در_مواجهات_معنایی.mp3
24.24M
مباحثات/#تورق
🔹پادکست معرفی کتاب
قسمت نهم:«جستاری در مواجهات معنایی روحانیت و سینمای اجتماعی ایران»
🔸تالیف:مهدی منتظرقائم - محمدجعفر اسفندیاری
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
http://yon.ir/y70s4
🔻🔻🔻
@mobahesat
▪️هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع تسلیت باد
🔹مشاهده و دانلود کتاب «تاریخ حرم ائمه بقیع و سایر اماکن مدیه منوره»
🔸این کتاب به زبان عربی و ترکی استانبولی نیز ترجمه شدهاست
http://yon.ir/ZmVAX
http://yon.ir/jNtJh
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️سکولاریسم حوزوی؛ چالشها و ابهامات پیشرو
🖌وحید فراهانی
🔹امروزه به جای توصیه به عدم ورود سکولاریسم و مقابله پیشگیرانه، باید به توصیف سکولاریسم حوزوی پرداخته و اگر سالها پیش سکولاریسم حوزوی پدیده بود، امروزه در مسئله و در صورت عدم حساسیت به زودی تبدیل به معضل خواهد شد
این نوشتار میکوشد تا با بازگویی برخی از رخدادهای ماههای گذشته و از سویی تبیین بیشتر بحث از طریق تحلیل خاستگاههای سکولاریسم در حوزه، برخی از ابهامات موضوع را کاسته و آخرین برآورد نسبت به این موضوع را به مخاطب ارائه دهد
🔹به نظر میرسد یکی از چالشهای مهم در خصوص سکولاریسم حوزوی، چالش بر سر معناشناسی و از سویی کلیدواژهای است که در اذهان بسیاری از حوزویان تابو است. امروزه سکولارترین جریانات فکری حوزه نیز حاضر به پذیرفتن این کلیدواژه نیستند و خود را قویاً ضدسکولاریسم معرفی میکنند. بر این اساس فهم گوهره سخنان رهبری در این خصوص و از سویی بررسی تبارهای مختلف سکولاریسم حوزوی میتواند به تبیین و تنقیح بیشتر موضوع کمک کند.
🔹جانمایهی سخنان هشداردهندگانی که نگران سکولاریسم در حوزه هستند را میتوان «عدم کارآمدی یا عدم کفایت حمایت علمی و سیاسی حوزه علمیه از مسائل نظام جمهوری اسلامی» دانست که در صورت استمرار این ناکارآمدی، دین از صحنه مدیریت زندگی اجتماعی کنار گذاشته و منزوی خواهد شد و بدین معنا میتوان از تعبیر سکولار در این مسئله استفاده نمود.
🔹سکولاریسم حوزوی، سطوح و لایههای مختلفی همچون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد، اما عمیقترین و ماندگارترین لایه این نوع از سکولاریسم، لایه فکری آن است و اشتباه محاسباتی بزرگی است اگر تصور شود حضور روحانیت در مناصب حکومتی نظام لزوماً نشانه پایان سکولاریسم حوزوی است و به نظر میرسد اینگونه از سکولاریسم، در دو سطح قابل بررسی و تبیین است:
🔸– سکولاریسم حوزوی برخاسته از سنت: این نوع سکولاریسم با عدم بسط فقه به حوزههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روز، درصدد است بساط فقه را حفظ کند که در نهایت بین آنچه در دروس خارج و سطوح عالی میگذرد و آنچه چالشهای نظام در حوزههای فوق است، ارتباطی برقرار نخواهد شد. این سطح از سکولاریزم گرچه ممکن است مخالفتی تمامعیار با نظام اسلامی و مسائل سیاسی نداشته باشد، لکن در عمل منجر به نفی ورود فقه به عرصههای استراتژیک سیاسی و حاکمیتی خواهد شد
🔸– سکولاریسم حوزوی برخاسته از مدرنیته: از جمله ویژگیهای این جریان، ترویج سؤالاتی است که اساساً سؤال جامعه ایرانی-اسلامی نیست و بیشتر وارداتی است. بر این اساس همانطور که روشنفکری ایرانی در مواجهه با مسائل و نیازهای فکری کشور، به سمت سؤالاتی حرکت کرده که در کشور مسئله نیست و در غرب به دلیل دوگانگیهای بین علم و دین، تعبد و تعقل، عقل و ایمان مطرح بوده، سکولاریسم حوزوی برخاسته از مدرنیته نیز به سمت سؤالات و دغدغههایی حرکت میکند که بیشتر مسئلهنما بوده و در شرایطی که حاکمیت اسلامی در حوزههای مختلف نظیر اقتصاد اسلامی، فقه سیاسی و … دچار مشکلات و خلأ تئوریک است، به سمت موضوعاتی حرکت میکند که یا دغدغه نیست و یا اولویتهای دسته چندم است.
🔹بررسیها نشان میدهد که سکولاریسم حوزوی هماکنون بیش از آنکه یک منازعه فکری و راهبردی در حوزه باشد، تبدیل به یک منازعه سیاسی و رسانهای شده که هر از چندگاهی با یک سخنرانی و یا بیانیه، آتش آن افروخته شده و در نهایت فرو مینشیند.
به نظر میرسد که یکی از مهمترین اقدامات برای فهم بیشتر مسئله و داشتن برآورد واقعی، تبدیل آن به یک پدیده فکری است؛ پدیدهای که بین جریانات فکری متعهد و انقلابی، نیازمند بحث و تبیین است تا با رسیدن به یک جمعبندی واحد، خطرات آن به متولیان ارائه شود. از سوی دیگر، توجه نکردن به خاستگاهها و گونههای مختلف سکولاریسم، یکی از آفات مسئله است.
مشاهده متن کامل: http://mobahesat.ir/19039
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/پروندهی ویژهی شصتمین سالگرد ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی(ره)
🔸زعیم حوزه و تشیع
🔹همراه با دانلود پوستر اهدائی مباحثات
http://mobahesat.ir/19065
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔مباحثات/ در پاسخ به نقد مقاله «ملاحظاتی پیرامون مقالۀ آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن»
🔸گفتگوی علمی و نقد روشمند، واجب؛ لجنپراکنی و عقدهگشایی، حرام
سید محمدحسین دعائی
🔸پس از انتشار یادداشت سید محمدحسین دعائی با عنوان «عرفان شیعی فقاهتی، عصارۀ شریعت، معنویت و عقلانیت» در پاسخ به مقالۀ آقای نصیری با عنوان «غلو عرفانی؛ خطری برای شریعت و عقلانیت در حوزههای علمیه»، آقای پویا طاهری، در متنی با عنوان:ملاحظاتی پیرامون مقالۀ آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن، به نقد عرائض ایشان پرداختهاند؛ در ادامه گزارشی از پاسخ به این نقد می خوانید:
🔹چگونه میتوان با عرفان و معنویت رهبر فقید انقلاب و علامۀ طباطبایی رضوانالله علیه موافق بود، اما جریان علامۀ طهرانی را به «مریدبازی» و «فرقهسازی» متهم کرد؟ رهبر فقید انقلاب، به تعبیر مقام معظم رهبری: «شاگرد و مرید و عاشق مرحوم شاهآبادی بوده». نمیتوان و نباید هر نوع تبعیت عمیق و گستردهای را با انگ مریدبازی، باطل شمرد. بلکه مهم، احراز ملاک صحت یا لزوم تبعیت است. به بیان دیگر، پس از اثبات کبری ـ یعنی ضرورت رجوع عامی به عالم در همۀ ابعاد زندگی ـ و تثبیت صغری ـ یعنی شناخت مصداق عالم ـ دیگر نمیتوان و نباید با بهکاربردن تعابیر مغالطهآمیزی همچون «مریدبازی» به خدشه در مسئله پرداخت.
🔹حتی اگر بتوان در تأییدات رهبر معظم انقلاب نسبت به علامۀ طهرانی خدشۀ دلالی کرد ـ که نمیتوان ـ آیا بهراستی میتوان در تأییدات و تأکیدات ایشان نسبت به اصل فلسفه و عرفان اسلامی یا بزرگانی همچون مرحوم قاضی و علامۀ طباطبایی خدشه کرد؟ روشن است که خیر.
🔹عرفان شیعی فقاهتی، یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات تاریخ فکر و فرهنگ ماست؛ موضوعی که در دو طیف موافق و مخالف آن، افراد سرشناس و صاحبنظر فراوانی به چشم میخورند. در چنین مسئلهای هرگز نمیتوان با ذکر یکی دو سه نامِ هر چند محترم، به تخطئۀ رقیب پرداخت. چگونه است که میتوان با استناد به سخنان آیةالله حائری، آیةالله علم الهدی و استاد طاهرزاده، مخالفت با عرفان شیعی فقاهتی و جریان علامۀ طهرانی را موجه جلوه داد، اما نمیتوان با استناد به سخنان حضرت آیةالله خامنهای به تأیید و تقویت آن پرداخت؟
🔹علامۀ طهرانی، هم رهبر فقید انقلاب و هم مقام معظم رهبری را ولیفقیه میدانسته و بهصراحت، اطاعت از ایشان در امور اجتماعی و سیاسی را حتی برای افراد اعلم از آنها واجب تلقی میکردهاند.نفس اینکه در طول سالیان متمادی بعد از انقلاب، از شخصیتی مثل علامۀ طهرانی، با آن عظمت علمی، با آن جلالت عملی و با آن سوابق مبارزاتی و سیاسی، نه تنها در تعامل با رهبر فقید انقلاب، بلکه در مواجهه با حضرت آیتالله خامنهای، چیزی جز تواضع، تبعیت، پشتیبانی، همراهی، همدلی و همزبانی مشاهده نشده است، برای دفع همۀ شبهات و اشکالات کفایت میکند. بهراستی اگر کسی واقعا رهبری را حق خود بداند، آیا نباید لااقل برای یکبار هم که شده، مخالفت و معارضهای از او مشاهده شود؟ آیا نبودند افراد سرشناسی که با وجود داشتن شناخت کامل از رهبر معظم انقلاب و در عین دفاع اولیه از رهبری ایشان در مجلس خبرگان، در ادامه به جرگۀ مخالفان ایشان پیوستند؟ بهراستی چه تعداد از روحانیون منتقد علامۀ طهرانی، بهخاطر اعتقاد به ضرورت تقویت ولیفقیه، از گرفتن وجوهات امتناع کرده و مراجعان را به رهبری ارجاع میدهند؟
🔹 جناب آقای طاهری، در رابطه با خاطرۀ فرزند دوم علامۀ طهرانی از آیتالله حائری شیرازی ـ مبنی بر اولویت داشتن ایشان برای رهبری ـ نیز مملو از اشکال است: اولا، ناراحتی علامۀ طهرانی هم به نقل مسئله برمیگردد، هم به محتوای آن: «علامۀ والد کراراً میفرمودند: ما همیشه پشتیبان این حکومت بوده و آن را تأیید میکنیم و هیچ وقت داعیۀ اینکه ریاستی داشته باشیم نداشته و نخواهیم داشت».
ثانیا، معلوم نیست چرا دوستان، تا به این حد از ورود جدیتر علاقمندان علامۀ طهرانی به امور اجتماعی و حضور پررنگتر ایشان در جبهۀ انقلاب نگرانند؟ ثالثا، دیدگاه فرزند دوم علامۀ طهرانی نسبت به نظام اسلامی، رهبر فقید انقلاب و حضرت آیتالله خامنهای، بههیچوجه مورد تأیید فرزند ارشد مرحوم علامه در مشهد مقدس نیست. رابعا، آنچه آقای نصیری میخواهد از آن، مخالفت علامۀ طهرانی با انقلاب را نتیجه بگیرد، سخن آیتالله حائری شیرازی و فرزند دوم علامه است، نه گفتار یا رفتاری منسوب به خود مرحوم علامه. از این خاطره یا تحلیل، چیزی بیش از دیدگاه شخصی جناب آقای حائری و ناقل مرحوم قابل استفاده نیست.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/srjzf
🔻🔻🔻
@mobahesat
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت استاد مهدویراد از دیدار با مرحوم دکتر شریعتی و دیدگاه او درباره روحانیت
🔹مشاهده نسخه کامل گفتوگو:
https://www.aparat.com/v/wasEN
🔻🔻🔻
@mobahesat
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرائی مخالفت آیتاللهالعظمی میلانی با دکتر شریعتی به روایت آیتالله سیدعلی میلانی
🔹مشاهده نسخه کامل گفتوگو:
http://video.mobahesat.ir/?p=138
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از دوره تابستانی نظام اندیشه اسلامی
🔴برای اولین بار به صورت رسمی🔴
🔹مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار می کند:
🔸برگزاری دوره تابستانه با هدف دستیابی به «نظام فکری اسلامی» با بررسی آثار اندیشمندان بزرگ انقلاب اسلامی.
🔸استفاده از اساتید مجرب حوزه و دانشگاه
📌به مدت ۳۰ روز در مشهد مقدس
📌پایان مهلت ثبت نام:یکشنبه ۲ تیر
🔻مقدمه ای برای:
1⃣ورود به عرصه های اجتماعی و تمدن نوین اسلامی
2⃣تقویت علمی حوزه انقلابی و هدایت کنش انقلابی
3⃣تفسیر صحیح مکتب فکری انقلاب اسلامی
4⃣آشنایی با نظام فکری متفکران نظام ساز معاصر. بزرگانی چون امام خمینی||| آیت الله خامنه ای|||علامه طباطبایی|||شهید مطهری|||شهید صدر|||شهید بهشتی|||آیت الله جوادی آملی|||آیت الله مصباح یزدی
🔻کانال رسمی دوره ی #نظام_اندیشه_اسلامی (تابستانه)
@n_a_eslami