💥اختصاصی مباحثات
🔹جمعی از فضلا و استعدادهای برتر طی دو جلسه با حضرت آیتالله حسینیبوشهری دبیر شورای عالی حوزههای علمیه برخی از مسائل آموزشی حوزه های علمیه را به بحث گذاشته و دیدگاههای خود را مطرح نمودند .
لازم به ذکر است اولین جلسه هفته گذشته ۲۶ دی و دومین جلسه امروز ۱ بهمن ۹۸ در محل دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه برگزار شد.
همچنین در این جلسه حجتالاسلام والمسلمین آقای رحیمیان مسئول دبیرخانه و کارشناسان دبیرخانه شورای عالی نیز حضور داشتند.
🔻🔻🔻
@mobahest
مباحثات
⚡ درنگی در نظرات فقهی آیتالله سیدکمال حیدری ✏ سیّد محمّدمهدی هاشمی 🔹 جو حوزه علمیه به دلیل مسائل س
🔹پاسخ وارده به «درنگی در نظرات فقهی آیتالله سیدکمال حیدری»/۳
بنام خدا
۱. باید تاسف خورد که عده ای متنی پر از خشونت ورزی و مشحون از تخریب و اتهامات و برچسب زنی را به نام "نقد" منتشر می کنند.
گویا قرار نیست ما حوزویان بیاموزیم که فقط دلیل مخالف را نقد کنیم؛ یعنی تنها دلیل را در مقابل دلیل قرار دهیم، و از هر گونه برچسب زدن و ورود به حریم نیات و انگیزه های افراد احتراز کنیم.
نثار الفاظ و برچسب هایی همچون منحرف،شبهه افکن،معرکه گیر،عوام فریب و غیره به مخالفین،نشان دهنده میزان سطح فکری،سعه صدر و آزادندیشی صاحب آن است!
۲. مشخص است که نویسنده هیچ درک صحیحی از اصل مدعای آیت الله حیدری نداشته و بدون تصور صورت مساله،در مقام تکذیب آن برآمده!
وی آن قدر به خودش زحمت نداده که ابتدا اصل مدعای صاحب نظریه را از طریق دروس کامل ایشان متوجه بشود، و سپس در مقام نقد آن بر آید؛لذا مطالبی را بیان نموده که هیچ ربطی به مدعای آیت الله حیدری نداشته و معلوم نیست نویسنده چه کسی را مورد حمله و تخریب قرار داده است!
آری وقتی کسی یک کلیپ کوتاه را منبع قضاوت و داوری خود درباره یک مساله علمی بسیار مهم قرار می دهد،انتظاری جز نگارش نوشته هایی با این سطح نمی رود!
۳. نویسنده خوب است بداند که آیت الله حیدری در هیچ کجا نفرموده حجاب واجب نیست!!
بلکه بر اساس قاعده "وحدة المفهوم و تعدد المصداق" -که یقین دارم این اصطلاح تا به حال به گوش نویسنده هم نرسیده است -،اصل حجاب را به عنوان یک حکم که ریشه قرآنی دارد، واجب، واحد و ثابت می داند،اما مصادیق آن را بسته به شرایط زمانی و مکانی و فرهنگی متفاوت در جوامع گوناگون، متغیر می داند.
حقیقت و روح حجاب،واحد و ثابت (غیر قابل تغییر) است،اما مصادیق آن می تواند متغیر باشد و باید باشد.
پس بحث بر سر وجوب اصل حجاب نیست، بلکه همه بحث مربوط به مصادیق و مظاهر حجاب است.
طبیعی است کسی که این قاعده را نشنیده، بین مفهوم و مصداق حجاب خلط کند!
با توسل به قاعده راهبردی"وحدة المفهوم و تعدد المصداق" که از ابداعات تفسیری و هرمونتیکی آیت الله حیدری است،فهم صحیح و عمیق بسیاری از آیات و روایات تسهیل می گردد.
بر اساس این قاعده، حقیقت و روح حجاب واجب و ثابت است، اما مصادیق آن در جامعه ای می تواند چادر باشد، در جامعه و محیطی دیگر مانتو،در کشوری دیگر همچون مالزی مقنعه های رنگی،در اروپا لباس و کلاهی که پوشاننده باشد و غیره.
اصل حجاب و عفاف در همه این مصادیق، موجود و محقق است، بلکه فقط نمودها،مصادیق و مظاهر آن است که بسته به شرایط زمانی و مکانی و فرهنگی مختلف،تغییر می یابد.
۴. طبق این نظریه، هم وجه ثبات احکام الهی تامین می شود، و هم وجه تغییرپذیری، پویایی و نوشوندگیِ وجود انسان، و تفاوت و تنوع جوامع بشری مد نظر قرار می گیرد. هر نظریه ای که فاقد دو وجه ثبات و تغییرپذیری آموزه های دینی به نحو توامان باشد، به تدریج از متن زندگی انسان ها رخت بر بسته و به حاشیه خواهد رفت!؛ چرا که این دو، اقتضای فطرت بشری است.
۵. به امید روزی که نقدهایی خالی از هرگونه اتهام زنی و برچسب پراکنی و منحرف خواندن مخالفین را شاهد باشیم؛ نقدهایی که در آن ها فقط تقابل دلیل با دلیل را شاهد باشیم و بس!
۶. عامل اصلیِ کمال پنداری و خود را حق و در صراط مستقیم پنداشتن، و مخالفین را منحرف و باطل قلمداد کردن، ناآشنایی با دانش معرفت شناسی است که در نتیجه آن، شخص توهم میکند فهم و برداشت او لزوما و صددرصد مطابق با واقع و عین لوح محفوظ است،حال آنکه فقط خدای متعال و معصومین(علیهم السلام)، از لوح محفوظ و نفس الامر آگاهی دارند،و مادون ایشان - هر کس که باشد -، فقط با ظواهر سر و کار دارد؛ لذا ممکن است نظرش مطابق با واقع باشد، و یا نباشد (جهل مرکب!).
۷. و یک گله نسبت به روش انعکاس اخبار، از سوی سایت مباحثات.
انتظار می رود مسئولین سایت، هر نوشته ای را به اسم نقد انعکاس ندهند! نقد، پدیده ای بسیار ارزشمند است که چنانچه به خوبی صورت گیرد، بستر آزاداندیشی، پویایی افکار و نهایتا هم افزایی برای موافقین و مخالفین را فراهم می آورد، اما همین نقد از آداب و قوانینی برخوردار است که چنانچه فاقد آن باشد، به یک ضد ارزش تبدیل شده و آلوده شدن فضا، سوء تفاهم و وارونه شدن حقایق را پدید می آورد.
چرا مسئولین سایت مباحثات، به متنی که در آن، به صاحب یک نظریه، نسبت های ناروا هچون منحرف، شبهه افکن، عوام فریب و غیره داده شده است، اجازه نشر می دهد؟!
پیشنهاد بنده آن است که در موارد مشابه، از نویسنده بخواهند نقد خود را از تخریب ها و ادبیات توهین آمیز بپیراید، و سپس فقط اصل مدعا و دلیل او را در معرض قضاوت و ارزیابی اهل علم قرار دهند.
آیا از راه تخریب و منحرف خواندن مخالفین، و جایگزین کردن بدگویی و ورود به حریم نیات اهل علم، به جای تمرکز بر دلیل و منطق، می توان فضای آزاداندیشی و تبادل سالم آراء را پدید آورد؟!
⚡ انتخابات خبرگان آزمونی برای حوزویان!
🔸 انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان تقریبا همزمان با انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری در استانهای مختلف برگزار میشود. این انتخابات را در چند استان پیشرو خواهیم داشت که انتشار خبر تعداد ثبتنامیهای اولیه، انصراف دهندگان و تایید شدگان نهائی از استان قم مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتهاست.
براساس اعلام فرماندار قم از این استان 57 نفر ثبتنام کردند که از این تعداد 29 نفر انصراف داده، 26 نفر رد صلاحیت وصلاحیت دو نفر تایید شدهاست.
🔸 حضور تنها دونفر در قم برای کسب یک کرسی و رقابت یک طلبهی جوان با آیتالله یزدی مورد توجه، نقد ویا بهانهی تخریب خبرگان توسط برخی رسانهها شدهاست، اما نکتهی مورد توجه این یادداشت چرائی رسیدن به این وضعیت است.
🔸 انتخابات مجلس خبرگان براساس موضوع آن و شرایط کاندیداهای این مجلس امری کاملا حوزوی و فقهی است. خوشبختانه بررسیکنندگان صلاحیت کاندیداها هم نه از جنس وزارت کشور بلکه توسط جمعی از فقهای شاخص در شورای نگبهان صورت میگیرد. با این اوصاف چرا باید قم به عنوان شهر علم و فقاهت اینگونه دچارفقرمجتهد برای حضور در انتخابات خبرگان باشد؟
🔻 در این زمینه چند نکتهی مهم قابل توجه است:
🔹 براساس برخی شنیدهها بیش از نیمی از ثبتنام کنندگان، متولدین دههی 60 یا در برخی موارد دههی هفتاد بودهاند.بدین معناست که طلاب نسبتا جوان انگیزهی بالایی برای حضور در این عرصه را دارند. برای کاندیداتوری طلاب نسبتا جوان در مجلس خبرگان انگیزههای مختلفی مطرح است؛ از جمله دریافت تاییدیه اجتهاد از سوی فقهای شورای نگهبان. اگرچه از جهتی این اشتیاق قابل توجه و مثبت قلمداد میشود اما با توجه به هنجارهای حوزوی، سبقت برای اثبات جایگاه علمی و فقهی امری مذموم شمرده میشود. چه آنکه در دورههای قبلی نیز برخی طلاب بسیار جوان موفق به کسب این تاییدیه شدند و البته باعث تعجب وانتقاد جامعهی حوزویان نیز قرار گرفت.
استقبال طلاب جوان برای کاندیداتوری در مجلس خبرگان با توجه به دو بعد مثبت و منفی آن قطعا باید مورد مطالعه و چارهاندیشی دلسوزان حوزوی قرار گیرد.
🔹 بخشی از جامعهی حوزوی براساس رفتار شورای نگهبان دررد صلاحیت تعدادی از فقها بویژه رد صلاحیت – براساس شاخص مسائل سیاسی- برخی از کاندیداهایی که قبلا مورد تایید قرار گرفته بودند، ترجیح میدهند وارد گردونهی صلاحیتسنجی نشوند. این عدم اقبال قطعا به نفع حوزههای علمیه و در ابعادی بزرگتر به نفع حاکمیت نیست و باید دید آیا شورای نگهبان چه میزان به آن توجه داشته و چه برنامهای برای آن دارد.
🔹 اما تعداد قابل توجهی از اساتید انقلابی و طراز نخست در حوزه نیز در این عرصه حضور ندارند. این گروه سالها کرسی تدریس داشته و براساس شواهد می توان تایید صلاحیت آنان را محتمل یا مسلم دانست. اما آنان علیرغم آنکه حمایت و همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران و جایگاه ولیفقیه را واجب عینی و تکلیف دینی و سیاسی میدانند اما از ادای تکلیف در این عرصه خودداری میکنند.
نکتهی مهم آن است که بخاطر شرایط خاص فقهی که برای نمایندگان مجلس خبرگان وجود دارد، ادای تکلیف برای این گروه از اساتید طراز نخست حوزوی عینی است. اما علیرغم علم به این موضوع شاهد آن هستیم که در همین دوره نیز بخاطر عدم حضور این سطح از اساتید عملا انتخابات خبرگان از شهر علم و فقاهت محصور در دو کاندیدا شدهاست!.
دلایل مختلفی برای استنکاف از ادای تکلیف عینی میتوان برشمرد از جمله تردید در احراز صلاحیت علمی و یا دونشأن دانستن برای ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی!
چنانچه هریک از دلایل فوق صادق باشد باید همچنان این گروه از حوزویان را مورد عتاب و سوال قرار داد که چرا برای باشکوه شدن انتخابات خبرگان و مهمتر از آن ادای تکلیف دینی و سیاسی حاضر به گذشت از آبرو یا جایگاه خود نیستند؟
جالب اینجاست که همیشه ادبیات و منطق حاکم بر این طیف بازخواست سایر اقشار یا تفکرات سیاسی در چرائی ضعف و سستی حمایت از نظام اسلامی است.
به صورت کلی باید گفت پائین آمدن سطح فقهی و وزانت علمی و شخصیتی کاندیداهای مجلس خبرگان تهدید بزرگی برای این نهاد عالی است و هیچ نهاد و سازمانی جز حوزههای علمیه صلاحیت رسیدگی و حل این مشکل را ندارند.
http://mobahesat.ir/22570
🔻🔻🔻
@mobahesat
💥«اين عصر را بايد عصر امام خميني ناميد و ويژگي آن عبارتست از پيدايش و جرأت و اعتماد به نفس ملتها در برابر زورگويي ابر قدرتها و شكستن بت هاي قدرت ظالمانه و بالندگي نهال قدرت واقعي انسان ها و سر بر آوردن ارزش هاي معنوي و الهي»
(مقام معظم رهبری)
🔹آغاز دههی فجر و ایامالله پیروزی انقلاب اسلامی ایران را گرامی میداریم.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ سیاستورزی مرجعیت نجف در اعتراضات اخیر عراق؛ چگونگی و چرایی
✏ دکتریاسر قزوینی حائری/ عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران
🔹 آیتﷲ سیستانی در شیوه سیاستورزی خود بیش از هر مرجع دیگری، میراثدار آیتﷲ خوئی باشد تا زعیم دیگر آن روزگار حوزه علمیه یعنی آیتﷲ سید محسن حکیم. آیتﷲ سیستانی سیاستورزی حداقلی و سیاستورزی در موقعیتهای ضروری و حساس را در عراق پس از ۲۰۰۳ در پیش گرفته است؛ با این تفاوت که بیشک مسائل حساس و ضروری در این دوره بیش از گذشته بود.
🔹 سیاستورزی پدرانه و حفظ فاصلهای معنادار و یکسان با تمام جریانها و عدم دخالت مستقیم روحانیون در سیاست و بسنده کردن به راهنمایی و نظارت و البته توجه به نماز جمعه در صورتی که به وحدت کلمه منجر شود، از جمله شاخصهایی هستند که در مجموعهای از استفتائات از سوی آیتﷲ سیستانی در روزهای ابتدایی اشغال عراق مطرح شد. با توجه به این منطق، کنشگریهای نهاد باثبات مرجعیت میتوانست و میتواند عراق را از افتادن در پرتگاههای مهلک نجات دهد.
🔹 از مهمترین کنشهای سیاسی مرجعیت پس از ۲۰۰۳ ، تأکید بر نگارش قانون اساسی توسط عراقیها و همهپرسی آن و در سالهای بعد، دعوت به دفاع کفایی در مقابل داعش و شکلگیری حشدالشعبی، است که میتوان آنها را ازجمله موارد سیاستورزی موقع ضرورت تلقی کرد. در اینگونه سیاستورزی، کمیت و کیفیت رابطهای معکوس با یکدیگر دارند و به نظر میرسد راز فراگیر بودن و نفوذ کلام مرجعیت همین امر باشد. موضع آیتﷲ سیستانی در موضوع نگارش و همهپرسی قانون اساسی، آمریکاییها را سخت در تنگنا قرار داد و گروههای شیعه را با یکدیگر متحد ساخت که در پاسخ به استفتاء از ایشان صورت گرفت. از سوی دیگر در مواضع آیتﷲ سیستانی که شیخ مهدی کربلائی و سید احمد صافی -نمایندگان ایشان در کربلا- در نمازهای جمعه بیان میکردند، بیشتر بر اتحاد بین گروهها، دوری از نگاههای حزبی و گروهی و توجه به رنج مردم تأکید میشد.
🔹 مرجعیت با وجود آگاهی به برخی جریانهای آرام رسانهای و غیر رسانهای علیه نهاد دین، نگاه سیاسی مبنایی و تاریخی خود را در اولویت دادن به رضایت عمومی و ایستادگی در برابر ظلم و ستمی که در هزارتوی فاسد عراق دور از انتظار هم نبود، گذاشته است. از همینرو کفه ترازوی حمایت مرجعیت از تحرکات مردمی، سنگینتر از هشدارها نسبت به خطراتی است که در کمین این تحرکات قرار داشته و دارد. این در حالی است که نگاه عمومی در جمهوری اسلامی در برخورد با دوگانه «توطئه» یا «رضایت مردم و تظاهرکنندگان» سهم بیشتری به سامان دادن نگاه خود بر مبنای توطئه داده است. این امر در گفتمان رسمی، بیش از پیش با ایجاد ارتباط بین ناآرامیها در ایران و عراق و حتی گاهی لبنان دنبال میشود.
🔹 اما سیاست مرجعیت در این مسئله را میتوان در ادامه سیاستورزی وقت ضرورت تلقی کرد. به نظر میرسد مرجعیت با توجه به پیچیدگی و عدم ثبات و بغرنج بودن اوضاع، وظیفه خود میداند که بیش از هر زمان دیگری به ایفای نقش بپردازد؛ چراکه مرجعیت در وقت ضرورت، خود را بین انتخاب «وضعیت خوب» یا «وضعیت بد» مخیر نمیداند؛ بلکه خود را بر سر دو راهی «وضعیت بد» و «وضعیت بدتر» میبیند. میتوان گفت نظریه توطئه در رویکرد سیاسی مرجعیت در مقایسه با فراهم آمدن زندگی کریمانه برای مردم از اولویت کمتری برخوردار بوده است..
🔹 با توجه به آنچه آمد به نظر میرسد اختلاف نظر بین سیاست رسمی در ایران و نهاد مرجعیت پیرامون مسائل عراق، از یکسو به سنتهای متفاوت حاکم بر آن دو در ابعاد کلان باز میگردد و از سوی دیگر و با توجه به ابعاد خرد به تفاوت در اولویتهای دو طرف بستگی دارد. در این بین و با توجه به پیچیدگی مسئله، وجود چنین اختلاف دیدگاه الزاماً نباید به سیاه و سفید شدن فضا بینجامد، بلکه میتواند در یک فضای چالشی، به نتایج پختهتری برسد.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22598
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ تحوّلخواهی و مبانی علمی و حوزوی آن (۶)
ضرورت استعدادسنجی طلّاب
✏ مهدی برزگر
🔹 از بدیهیترین اصولی که در هر ارگان و سازمانی مشاهده میشود، ضرورت تقسیم نیروها به حسب نیازها، اهداف و آرمانهایی است که آن مجموعه دنبال میکند. به دیگر سخن هر مجموعهای که در جامعه انسانی آغاز به کار کرده و برای رسیدن به اهداف خویش اقدام به جذب نیرو میکند، به خوبی میداند که همه نیروها از نظر استعداد و نیز علاقه یکسان نیستند.
🔹 نگارنده با مطالعات و تامّلهای فراوانی که در مسائل حوزوی داشتم، به این نتیجه رسیدم که بر زمین ماندن این اصل بدیهی یعنی استعدادسنجی و تفکیک نیروهای حوزوی، کلید اصلی همه مشکلات موجود و مهمترین مانع تحوّل مثبت در حوزه است.
🔹 باید گفت «امّ المصائب» حوزههای ما این است که به تنوّع استعدادهای نیروهای خویش احترام نمیگذارد و درپی همین نادیده انگاشتن تواناییهای متنوّع نیروها است که نمیتواند نظام آموزشی درستی برای تربیت آنان بچیند و متون درسی متناسب با آنان طراحی کند. نظام آموزشی کنونی حوزه اساساً برای تربیت مجتهد طراحی شده و سایر افراد را نادیده انگاشته است. به راستی چرا این پرسش را بیپاسخ میگذاریم که طلبهای که نه استعداد فقیه شدن دارد و نه علاقهای به فقه و اصول، چرا باید در نظام آموزشی حوزه مجبور به خواندن سنگینترین پژوهشها و کتابهای اجتهادی فقه و اصول مانند رسائل و مکاسب و کفایه باشد؟ آیا اگر کسی نخواهد فقیه شود، حق ندارد طلبه شود؟ اگر چنین است، چرا از همان هنگام که اقدام به جذب طلبه میکنیم این حقیقت تلخ و دردناک را به افراد متقاضی نمیگوییم و اگر چنین نیست، چرا این طلاب بیچاره را به اجبار پای درسهایی مینشانیم که نه علاقهای به خواندن آنان دارند و نه چیزی از محتوای عمیق آن میفهمند؟
🔹 امروزه دیگر پذیرفته نیست که استعدادهای طلابی که با هزاران عشق و امید و به منظور خدمت به دین مقدس اسلام و نظام اسلامی به حوزه رو میآورند، لگد مال ضعف مدیریت و نادیده انگاشتن استعدادهای گوناگون نیروها شود، به گونهای که پس از ده سال یا بیشتر تحصیل در حوزه، وقتی به خود نظر میکنند نه اسلامشناس شدهاند، نه مبلّغی توانمند، نه نیروی اجرایی کارآمد و نه هیچ چیز دیگر؛ به گونهای که حتی از تحصیل معاش خود نیز عاجزند و ناچارند رو به کارها و مشاغلی بیاورند که خلاف شؤون روحانیت است.این افراد عقدههای سنگینی به دل دارند و جوانی خود را بر باد رفته میبینند.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22592
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مواجهه روحانیت با خود در قاب سینما و ضرورت سواد سینمایی طلاب
🔹 «مارمولک» باید تایید میشد، نه مخالفت
✏ علی ابراهیم پور
🔹 بلافاصله بعد از اکران، دوشادوش افزایش چشمگیر استقبال مردمی، موج مخالفتها نیز به صورت تصاعدی افزایش پیدا کرد؛ غیر از روزنامهها، روحانیون و خطبا سخنرانیها و تحلیلهای متعددی در نقد و ردّ فیلم ارائه کردند. طلبهها و دغدغهمندانی که عموما پای خود را در سینماها نگذاشته و نمیگذاشتند، به پیروان این جریان تبدیل شدند. فضا آنچنان بحرانی شد که حتی برخی در قم به دنبال گرفتن فتوا علیه کارگردان و نویسندهی فیلم بودند و عملا مارمولک داشت به بحرانی امنیتی و غیرقابل کنترل تبدیل میشد.
🔹 شورای سیاستگذاری جشنواره «روحانیت در قاب سینما» که دبیری آن را روحانی خوشنام و نامآشنا، حجتالاسلام سرلک برعهده داشت، سال۹۳ به دیدار مراجع تقلید رفت و همزمان خدمت مقام معظم رهبری هم رسید و رهبری نیز با تایید جشنواره، بر ادامه آن تاکید کردند. شاهد دیگر اصالت حوزوی این جشنواره، حضور افرادی از شورای عالی حوزه در جلسات افتتاحیه و اختتامیه آن است. بنابراین، گزافه نیست اگر نتیجهی این جشنواره که از ارشادات مراجع بهره برد و مورد تایید رهبری بود و شخصیتهای شورای عالی در آن حاضر شدند را به عنوان فهم امروزِ روحانیت از سینما عنوان کنیم. تمام حرف اینجاست که چگونه «اهانتآمیز خواندن» یک فیلم توسط یک جامعه تا «تقدیر از او» توسط همان جامعه، تغییر میکند؟ چطور فیلمی که مصداق توهین تلقی میشد، زمانی دیگر بهلحاظ بازی، فرم و «حرفی که میزند» درست و توانمند ارزیابی میشود؟
🔹 مواجههی روحانیت با سینما از چه نظام تفسیری و رفتاری تبعیت میکند؟ به عبارتی، طلبهها چقدر تلاش میکنند، فیلم را «بفهمند» و چقدر واکنش اجتماعی خود نسبت به فیلم را منوط به «فهمیدن» فیلم میکنند؟ بهترین مورد برای مطالعه نحوه مواجهه طلاب با فیلم، هنگامی است که سوژهی فیلم، در محدودهی امور صنفی طلبهها باشند و شاخصترین این امور هم، سوژه شدن شخصیت خود روحانی است.
مهمترین راهبردی که از موردپژوهی مارمولک، برای امروز روحانیت میتوان استخراج کرد، لزوم اهتمام در افزایش سواد سینمایی و متوقف ساختن هر موضعگیری اجتماعی بر خوانشِ روشمندِ بیواسطه فیلم است.
🔹 اساسا واکنش طلاب نسبت به هر چیزی (اعم از فیلم و غیر آن)، باید تابع شناخت و فهم باشد، نه احساسات و شنیدهها. فهم هر چیزی نیز متوقف بر آشنایی با روش شناخت آن است. بنابراین، فهم و ارتباط عمیق با فیلم سینمایی نیز بر سواد سینمایی توقف دارد؛ سواد سینماییای که هم نیازمند آموزش علمی و هم انس عملی است. اساسا فهمیدن فیلم یعنی چه؟ آیا طلاب همانطور که برای فهمیدن متن سیوطی و شیخ اعظم انرژی مصرف میکنند و روش آن را میجویند و برای آموختنش تمرین عملی میکنند، برای خوانش «متن تصویری» نیز انرژی حداقلی میگذارند و روش آن را جستوجو میکنند!؟
🔸 متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22573
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ گزارش هماندیشی «جهان مقاومت پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی»
🔸 تامل جامعهشناختی در عرصهی جهانی
🔹 ریاست دانشگاه باقرالعلوم(ع) حجتالإسلام شمسالله مریجی به طرح یک ایدهی تبیینی در ارتباط با مسألهی ترور سردار قاسم سلیمانی پرداخت. این ایده به چالش ایدههای روشنفکری با آنچه میتوانیم مکتب سلیمانی بنامیم، باز میگردد. به تعبیر دیگر، مکتب سلیمانی امروز باعث شده تا غرب با یک چالش جدی مواجه شود. در تاریخ نزدیک به سیصد یا چهارصد سالهی مبارزه اندیشه غربی با دین و معنویت، اکنون و در این مقطع زمانی شاهد هستیم که این سردمداران و به اصطلاح مدافعان منطق و دیالوگ رو به الگوی ناکارآمد و کهن ترور آوردهاند و همین باید نقطهی شروع تبیین ما تلقی شود.
🔹 حجتالإسلام حبیبالله بابابی با طرح یک چالشِ الهیاتی به ارائهی دیدگاهشان پرداختند. پرسش محوری مورد نظر ایشان این است که چگونه میتوانیم میان دوگانههای شجاعت و شهادت یا قربانی و قهرمانی در اندیشهی اسلامی جمع کنیم، درحالی که به نظر، شهادت یا قربانی شدن به عنوان یک امر عدمی ظاهرا نمیتوانند همراه و در دل قهرمانیت و شجاعت مطرح جایی داشته باشند. ایشان در ادامه با اشاره به تفکیک بسیار مهم استاد شهید مرتضی مطهری میان «منِ علوی» و «منِ سفلی» به ارائهی راهکاری برای فائق آمدن بر این پارادوکس پرداختند.
حجتالإسلام علیاصغر اسلامی با اشاره به یک تبیین موجود در میان متفکرین اسلامی پیرامون ماهیت اجتماع و جامعه، به ارائهی دیدگاههای خود پرداختند. در این تبیین که از فارابی و تا دوران معاصر در اندیشههای حضرت آیتالله جوادی آملی مشاهده میشود، الگوی رفتار در یک جامعهی متمدن براساس احسان و ایثار توضیح داده میشود. در هر یک از مراحل تمدنی انسان وحشی، انسان اجتماعی و انسان متمدن بالفطره، الگوهای رفتاری خاصی حاکم است. اما اوج شکوفایی عقلانیت و احساس را در مرحلهی سوم یعنی انسان متمدن بالفطره شاهد هستیم.
🔹 سخنران دیگر این نشست آقای محمدرضا قائمی، در ابتدای گفتار خود توجه مخاطبین را به این نکته جلب کردند که شهادت سردار قاسم سلیمانی را در زمینهی حرکتِ اساسی انقلاب اسلامی باید تبیین و تشریح کنیم. انقلابهای بزرگ أخیر در سطح جهان که مهمترین آنها انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی ایران است را باید دارای مشابهتهایی با یکدیگر در نظر گرفت. حرکتِ انقلاب روسیه پس از تسبیط انقلاب و در صدور اندیشهی ضدسرمایهداری و انقلاب کارگری و پرولتاریا به گونهای بود که اندیشههای مارکسیستی در غرب روسیه تا دل کشورهای اروپایی و در شرق تا چین و ژاپن را تحت استیلای خود قرار داد.
🔸 مشاهده متن کامل گزاش:
http://mobahesat.ir/22612
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ گزارش هماندیشی «جهان مقاومت پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی»/۲
🔸 تأملی دربابِ نسبتِ مقاومت و هویت
🔹 حجتالإسلام جناب آقایِ دکتر احمد رهدار مباحثِ خود را بهعنوانِ تأملی دربابِ نسبتِ مقاومت و هویت معرفی کرد. ایشان با اشاره به اینکه یکی از مقدماتِ موردِ نیاز در این بحث، معرفیِ اجمالیِ نظریههای هویت است، مختصری دربارهی نظریههای معاصر دربارهی هویت به ایرادِ نظر پرداختند.
🔹 پس از انقلاب است که مثلا ما شاهدِ پیدایش دیدگاهِ عرفان حماسی مطرح شده از سوی برخی متفکرین اسلامی هستیم که حتی عرفان نیز به صورت اجتماعیِ پس از انقلاب تفسیر میشود. برخلاف سنت اخلاقی گذشته که ایدهآل اخلاقی شدن به اصطلاحِ یک پروسه بود و فرد میکوشید تا به مرور زمان ایدهآل اخلاقی را کسب کند، چنین عرفان و اخلاقی دیگر یک پروسه و فرآیند نیست بلکه یک فعل متعمدانه و به اصطلاحِ یک پروژکت است. اگر از این منظر متوجه به تاریخ اندیشهی اخلاقی باشیم، انقلاب 57 ما را به تأملات عمیقتری درباب اخلاق و فردیت و عناصر هویت رهنمون میکند. به تعبیر دیگر تنها در همین زمینه و زمانهی پس از انقلاب است که در اخلاق و عرفان ما به دنبالِ مهندسیِ بشر برای عرصههای ورایِ خود هستیم.
🔹 مقاومت و شهید سلیمانی را نه بهعنوانِ دستآوردها یا تولیدهای یک اجتماع بلکه بهعنوانِ واقعیتها یا فکتهایی که خودشان اجتماعساز و گفتمانساز هستند تبیین و تفسیر کنیم. اکنون میتوانیم بگوئیم که سردار سلیمانی فراتر از هویتشخصیاش و بهعنوانِ نمادِ مقاومت اسلامی باید تفسیر شود و لذا جامعه و اجتماع امروز نسبت به ادایِ دینِ این واقعیتِ اجتماعساز مسئولیت دارد. بنابه همین تعبیر است که میتوانیم از شهید سلیمانی به عنوانِ یک هویتِ منتشر در اجتماعِ اسلامی تعبیر کنیم.
🔹 حجتالإسلام جناب آقایِ دکتر هاشمیان در ابتدا به این نکته اشاره کردند که بحثِ کوتاهی در حوزهی خطِمشیگذاریِ عمومی و چالشِ حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در برههی کنونی تاریخ انقلاب اسلامی مطرح خواهند کرد. به تعبیر دیگر مسألهی حکمرانی و چالشهایِ آن در دنیایِ کنونی یکی از دغدغههایِ مهم حکومتهای مختلف محسوب میشود.
🔹 بنده معتقدم که وجودِ عزیزِ شهید سلیمانی بسیاری از این چالشها را حل کرده و میانِ بسیاری از این تقابلهای مطرح شده جمع کردند. ایشان نشاندادند که هم میتوانیم به مبانی پایبند باشیم و هم در میدان ملی و فراملی و به اصطلاح در سطح تمدنی نیز منشاء اثر باشیم، مثلا به چالش کشیدن داعش و حذف آن هم برای امنیت ملی ما تأثیرگذار بود و هم در راستایِ منافع و امنیت امت اسلامی. در سطح ساختار نیز مشاهده کردیم که هیچ ساختار و پیچشِ بروکراتیکی نتوانست مانع رسیدن ایشان به اهدافشان باشد و ایشان بهعنوانِ عامل هیچگاه در جبر ساختار گرفتار نبود.
🔹 حجتالإسلام جناب آقایِ دکتر حسین سوزنچی با اشاره به اینکه پدیدهی حاج قاسم مایهی اعجاب و حیرت همگان شد، در ابتدا این پرسش اصلی را مطرح کردند که آیا جامعهشناسی صلاحیت و توانایی ورود به بحث و تبیین این پدیده را دارد یا خیر؟
🔹 حجتالإسلام جناب آقایِ دکتر علیاصغر اسلامی شهادتِ سردار سلیمانی را فرصتِ بینظیری برایِ آزمودنِ کفایتِ نظریههای غربی در تبیین پدیدههای اجتماعی و فرصتی برای تولید علومِ انسانیِ اسلامی معرفی کردند. ایشان با اشاره به این که جامعهشناسیِ غربی توانایی تبیین چنین پدیدهای را ندارد، به این نکته اشاره کردند که نهاییترین کوشش چنین تبیینی تقلیلِ شهادت سردار سلیمانی به یک مرگ و تحلیل آن است. در برابر این رویکرد، در جامعهشناسی اسلامی علیرغمِ وجود بنیانهای هستیشناختیِ ضروری برای تبیین پدیدهی شهادتِ حاج قاسم، متأسفانه شاهدِ گنگی یا به تعبیرِ ملایمتری لکنت زبانِ جامعهشناسیِ اسلامی هستیم.
🔸 مشاهده متن کامل گزاش:
http://mobahesat.ir/22637
🔻🔻🔻
@mobahesat
🌷 متن کامل پرسش هفته دوم گروه مباحثه پرسش های تحول از محضر فاضل گرامی؛ جناب حجت الاسلام احمد نجمی :
❓با عنایت به تلاش های سایت مباحثات برای گسترش تفکرات و تحلیل های جدید حوزه های علمیه؛ بفرمائید چرا پرونده قابل توجهی درباره مبانی نظری نظام سازی دینی و نظریات کاربردی این حوزه در سایت مباحثات منتشر نشده است؟
#بانک_پرسش_های_تحول
#ثبت_پرسش_های_جهت_ساز
#گفتمان_نظام_سازی
https://eitaa.com/joinchat/3365142563Ccec7187426
@fegh_porsesh
⚡ آیتالله محسن فقیهی در گفتوگو با مباحثات تبیین کرد:
🔻 مرجعیت اعلای عراق تلاش میکند خروج اشغالگران از طرق قانونی و مطالبهی عمومی محقق شود
🔹 یکی از مباحث مهم این است که سیره عملی فقها در مواجهه با اشغالگران چیست؟ نمیتوان بحث را به گروه خاصی اختصاص داد و گفت که مملکت خاصی در اینجا مطرح است. بحث را باید به طور کلی مطرح کرد. کشوری که افراد آن مسلمان هستند، اینها در مقابل دشمنان و اشغالگران چه وظیفهای دارند؟ چه اشغالگر روس باشد، انگلیس یا امریکا باشد. اصولاً چه وظیفه شرعی برای اینها وجود دارد؟ دیدگاه علما در این رابطه چگونه بوده است؟ عملکرد علما هم در این رابطه چگونه بوده است؟
🔹 بحث دیگری که در اینجا مطرح است، وجوب دفاع میباشد و مساله جهاد نیست. وقتی دیگران وارد مملکتی میشوند و میخواهند که آنجا را اشغال کنند، دیگر بحث جهاد مطرح نیست. چون جهاد شرایط خاص خود را دارد. برخیها قائل شدهاند که جهاد باید در زمان امام معصوم باشد، ولی بحث دفاع اینگونه نیست و شرط ندارد. شرایطی مانند اینکه جهاد بر مرد واجب است و بر زن واجب نیست و شرایط جهاد ابتدایی، شرایط خاصی است، اما این شرایط دیگر در دفاع وجود ندارد.
🔹 به نظر میرسد که لزوم دفاع از ضروریات فقه است و کسی در آن اشکال نکرده است، برخی از مباحث فقهی مورد اختلاف است، مثلا جهاد ابتدایی مورد اختلاف بین علما است. اما مساله دفاع اصلا مورد اختلاف نیست. یک عالمی وجود ندارد که بگوید دفاع واجب نیست. عقل و شرع هم در این زمینه حکم می کند.
🔹 درست است که به خاطر برخی مصالح، ما تعهدات بینالمللی را میپذیریم، گاهی مصلحتها را در مجموع محاسبه میکنیم، مثلا در مجموع اگر در سازمان ملل حضور داشته باشیم، به مصلحت ما است. ولو اینکه در آنجا خلاف و ظلمهایی انجام میشود، و ما در مقابل این ظلمها میایستیم. توانمان این مقدار باشد که بتوانیم مبارزه کنیم که مبارزه میکنیم، ولی وقتی که توان نداریم، چه کار میکنیم؟ حضور ما در مجامع بینالمللی مصلحت است، ولی ما در همانجا هم باید با ظلم مقابله کنیم. ممکن است که نتوانیم ظلم را از جهان ریشهکن کنیم، اما باید در حدّ توان مبارزه کنیم.
🔹 برای اخراج امریکا از عراق باید دلایلی پیدا شود. باید پارلمانی تشکیل شود و این بحث را قانونی کنند که این کار را هم کردند. مراجع نجف هم این را تایید کردند. الان هم زمینه فراهم شده است، علمای اسلام هم از نظر مذهبی و هم از نظر سیاسی باید توجه داشته باشند، موقعیتها را بسنجند. اگر میتوان کاری را از طریق قانون انجام داد، بهتر است که از طریق قانون انجام شود، شاید مراجع نجف هم این محاسبه را کردهاند، اینکه خود دولت این کار را بکند، خیلی بهتر از این است که مثلا کسی که عراقی نیست و عرب نیست، به ما دستور میدهد که باید فلان کشور از عراق خارج شود. این ممکن است باعث تنشهایی شود و مخالفان بهانههایی بیاورند. اما وقتی که دولت و حکومت پذیرفت که امریکا باید اخراج شود، مراجع هم این را تایید و بیان کردند.
🔸 مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/22643
🔻🔻🔻
@mobahesat