هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
📌پیشرفت جامعه در گرو خانواده سالم
🔹امنیت اخلاقی و نشاط همگانی جامعه بدون بهرهمندی از خانواده سالمْ امکانپذیر نیست. پیشرفت فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع سالم در گرو کانون سالم خانه و خانواده است.
🔸حیا، پاکدامنی، پرهیز از تهمت و زشتیها، رواج حسنات و زیباییها و تربیت نسل پاک و مؤمن در جامعه از دستاوردهای خانواده سالم و مؤمن است.
🔹 امروزه جامعه غرب به سبب نبود همین خانواده سالم، روزبهروز به افول اخلاقی و انسانی خود نزدیکتر میشود؛ غربی که تمام پیشرفتهای خود را در آغاز به سبب حفظ همین کانون به دست آورده بود، به مرور زمان و به صورت تدریجی هرچه از ارزش این کانون کاست، به همان میزان گرفتار زشتیها و رذائل اخلاقی و انسانی شد و به سقوط انسانی خود نزدیک، و از کمال انسانی دورتر شد.
🔸پس خانواده اگر به شکل سالمی شکل پذیرد و اخلاق حاکم بر زن و شوهر، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع شکل گیرد، سعادت و کمال افراد جامعه را در پی خواهد داشت.
🔹در نقطه مقابل، اگر معیارهای انسانی و اخلاقی در آن ملاک قرار نگیرد و زن و شوهر آن را با سستی پیش برند، به یقین همین سستی در نسلهای بعدی _ که تشکیلدهنده اجتماعهای جامعه هستند _ رسوخ کرده، منجر به شکلگیری جامعهای سست، بدون حفاظ امنیت اخلاقی و رشد و بالندگی خواهد شد.
🌐 جهت مطالعهی بیشتر، کلیک کنید:
https://btid.org/fa/news/215302
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #کرامت_خانواده
📎 #پیشرفت_جامعه_درگرو_خانوادهسالم
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballegha
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
💢 بدهی میت و ادای آن
💠 سوال:
آیا بدهی میّت، حقالناس بوده و پرداخت آن از مال او، بر ورثهاش واجب است؟
✍🏻 پاسخ:
◀️ بدهی میت جزو حق الناس بوده و بر ورثه واجب است تا آن را از مال میّت به طلبکار او بپردازند، و تا آن را پرداخت نکنند حق تصرّف در مال میت را ندارند.
🔺 بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
📎 #احکام
📎 #احکام_حقوق
📎 #حق_الناس
📎 https://btid.org/fa/news/216098
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballegha
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
🔲◾️▪️ ١١ مرداد ١٢٨٨ در تقویم شهادت شیخ رحمة الله عليه
🏴دستگیری شیخ فضل اللّه نوری و محاکمه
▪️بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگری های شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند.
▪️در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد هم سکوت کرد. روز یازدهم رجب ١٣٢٧ ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشت بام ها را اشغال کردند.
شهادت
▪️نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند.
▪️بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد.
▪️جالب اینجاست كه وقتی محاكمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی كه می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یك ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ١٣٢٧ قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیك شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی كنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد و فرمود:
▪️خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود.
▪️خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاكمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.
▪️در آستانه ی اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود:
▪️دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند: فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد.
▪️طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می زدند و شادی می كردند و چه بی احترامی هایی كه به جنازه ی شیخ نكردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه.
▪️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد!
▪️جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند.
▪️یک مرتبه دیدم یک نفر از سران تفنگداران، مرد تنومند و چهارشانه ای بود، وارد حیاط نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بی حیا به جنازه آقا...
▪️سپس یک مردی با لباس مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا چادر نماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می کرد فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت عثمانی بود؛ او هم رفت!...
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballegha