eitaa logo
نشریات تبلیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
946 فایل
ارتباط با: مسئول نشریات تبلیغی @alireza31359 دبیر مقالات ماهنامه مبلغان @m_khalil ارتباط با سردبیر ماهنامه سفیر امین @Msafiramin مدیر اجرایی فصلنامه علمی مطالعات تبلیغ دینی @salek61 سردبیر ماهنامه خانواده مبلغان @esfahani_ess
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
⭕️ مردم میدان 👈 هفدهم دی ماه سال 1356 مقاله‌ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه» در روزنامۀ اطلاعات همزمان با سالروز کشف حجاب به چاپ ‏رسید و در آن به امام خمینی(ره) اهانت شد که باعث خشم و ‏انزجار عمومی شد. صبح روز نوزدهم با تعطیل شدن بازار قم و دروس حوزه، مردم به خیابان‌ها آمدند، ولی با شلیک مأموران ساواک مواجه شدند. غروب آن روز تنها چیزی که در منطقۀ درگیری به‌چشم می ‏خورد عبا، عمامه و کفش‌هایی بود که از روحانیون و مردم به‌جا مانده و آغشته به خون بود. 🔹 مقام معظم رهبری دربارۀ قیام 19 دی مردم قم می­فرمایند: «مسئلۀ نوزدهم دی، صرفاً یک حادثۀ تاریخىِ گذرا نیست. اهمیت این حادثه از آنجاست که بخشی از ‏ملّت ایران -که مردم عزیز قم بودند- حادثه‌ای را پیش از وقوع آن حس کردند. حس بیداری و هوشیاری ‏این مردم به کمک آنها آمد، تا یک جریان عظیمی را در کشور شروع کنند». بر این اساس هنر مردم در آن روز شناخت فوری دشمن و موضع‌گیری به‌موقع‌شان بود؛ چرا که اگر بعد از آن رفتار خباثت‌آمیز که نسبت به امام(ره) انجام ‏گرفت تعلّل می‌کردند، حوادث بعدی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، اصلاً به‌وجود نمی‌آمد.‏ 🔹 در حال حاضر نیز هوشیاری و حضور میدانیِ به­‌موقع مردم در بزنگاه‌ها بزرگ‌ترین سرمایۀ‏ جمهوری اسلامی است. مردم با حضور در جبهۀ جنگ، راهپیمایی­‌ها، شرکت در انتخابات و همراهی نکردن با اعتراضات ساختارشکنانه، پشتیبانی خود از نظام را نشان داده­‌اند. وقتی مردم به نظام اعتماد کرده و به آن امید داشته باشند، دوشادوش یکدیگر از آن حمایت و پشتیبانی می‌کنند.‏ اکنون اعتمادسازی به عهدۀ مسئولین کشور است؛ آنها نباید کاری کنند که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به جمهوری اسلامی سلب شود؛ زیرا در گام دوّم انقلاب نیاز به قوی شدن داریم و عامل اصلی قدرت، مردم هستند و اگر آنها میدان را ‏خالی کنند، گام دوّم جمهوری اسلامی محقّق نخواهد شد. 🔹 این نقش‌آفرینی و پشتیبانی علاوه بر حضور در بزنگاه­‌های تاریخی باید درعرصه­‌های دیگر نیز مورد توجّه قرار بگیرد تا مردم برای این کنشگری ترغیب شوند. از جمله مهم‌­ترین بسترهای این کنش‌گری در حیطۀ ‏نظارت و مطالبه‌گری دربارۀ موضوعات مختلف متبلور خواهد شد. اهمیت این ‏حضور اجتماعی از آن جهت است که موفقیت در مبارزه ‏با مفاسد اقتصادی، تقویت و شکل‌دهی ساختار نظام و ‏حل بسیاری از مسائل کشور را به ارمغان می‌آورد‎ .‎پس باید دایرۀ حضور و نقش‌آفرینی ملت را در جهت رسیدن به ایران قوی وسعت داد تا همه در آن فتح نهایی ‏سهیم ‏باشند.‏ ___________________ 🔗 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/196428 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
⭕️ بروز هرزگی با تحریف سخنان صدیقی 👈 «دنیای استکبار برای تضعیف نظام خانواده، مسأله بی‌عفتی و هرزگی را ترویج می‌نماید و بستر آن را بدحجابی، بی‌حجابی و سگ‌گردانی قرار می‌دهد. بدین‌گونه که به جای فرزندآوری و ارتباط عاطفی با فرزند، ارتباط عاطفی با سگ را تبلیغ و ترویج می‌نماید.» این سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی -رئیس ستاد امر به معروف ونهی از منکر- در تاریخ یازده دی 1400 است که متأسفانه مورد تحریف قرار گرفته و در سطح وسیعی منتشر شده است! 🔹 تحریف‌کنندگان و نیز برخی منتشرکنندگان بی‌انصاف و ناجوانمرد، در راستای اهداف جناحی و نیز به‌خاطر کینه‌ای که همواره از مواضع روشنگرانه آقای صدیقی دارند، تلاش کردند تا حرف ناپسندی را به امام جمعه تهران نسبت دهند. این در حالی است که در هیچ جایی از سخنان آقای صدیقی، دوری از فرزندآوری به عنوان یکی از مصادیق بی‌عفتی و هرزگی ذکر نشده است. 🔹 چند روز قبل نیز شاهد برداشت‌های جاهلانه –اگر نگوییم معاندانه- از سخنان ایشان در نماز جمعه بودیم که در واقع، ترجمه یکی از آیات قرآن کریم بود. این خطیب جمعه گفته بود: «اگر اهل کشورها، استان‌ها و شهرها دو بال تقوا و ایمان را داشتند و در وظایف شرعی و مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر می‌گرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم‌آبی نمی‌شدند.» این سخن معطوف به آیه 96 سوره احزاب است که در آن، «اهل» شامل مردم و مسئولان می‌شود، نه اینکه تقصیر را فقط متوجه مردم کند! اما برخی متأسفانه سعی در القای این داشتند که امام جمعه تهران، مردم را مقصر مشکلات معیشتی و کم‌آبی دانسته و از کوتاهی برخی مسئولان، چشم‌پوشی کرده است. ✅ این خلاف‌گویی‌ها که مصداق کاملی از هرزگی است، متأسفانه به شکل روزانه و درباره افراد مختلفی در فضای مجازی صورت می‌گیرد و ذهن و فکر مخاطبان را مسموم می‌کند، که نشان دهنده رهاشدگی فضای مجازی است و وظیفه سنگین مسئولان امر را در پاسداری از حریم صداقت و شفافیت نشان می‌دهد. ___________________ 🔗 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/196694 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 قهرمانت کیه؟ 💠 از بچه ها میپرسن قهرمان یعنی چی و به چه کسی میگن قهرمان؟ جوابشون غیر قابل پخشه! لینک مطلب: https://btid.org/fa/video/196440 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
قابل توجه مربیان و مبلغانی که در عرصه تبلیغ دانش‌آموزی و کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند مجله سفیر امین با رویکرد دانش افزایی، مهارت بخشی، بصیرت افزایی و ارائه نمونه محتوای تبلیغ دانش آموزی برای مبلغان و مربیان منتشر می شود. مربیان و مبلغان علاقه‌مند به دانلود و مطالعه رایگان هر شماره از مجله سفیر امین، می‌توانند از طریق لینک‌هایی که قرار داده شده است آن را دانلود نمایند. 📩 مجله سفیر امین شماره1:👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2915 📩مجله سفیرامین شماره2: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2919 📩مجله سفیرامین شماره3: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2917 📩مجله سفیرامین شماره4: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2921 📩مجله سفیر امین شماره5: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2925 📩مجله سفیرامین شماره6: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/2927 📩مجله سفیرامین شماره7: 👇👇 https://eitaa.com/safiramin/3175 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
⁉️ 💠 عناصر با نفوذ ممکن است شماری از مردم را به حرکت درآورند اما به موج درآوردن اقیانوس عظیم ملت در مقابل استعمار و استکبار و دنباله‌های آن‌ها، فقط کار عالِم و مرجع دینی است و از همین‌جا می‌توان راز دشمنی عمیق مستکبران را با دین، علمای دینی، علمای سیاسی، فقه سیاسی و اسلام سیاسی درک کرد. ✍️ بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت قیام تاریخی مردم قم (در سال ۵۶)؛ در تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ https://btid.org/fa/photogallery/196891 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
⭕️ رسالت و جایگاه حوزه علمیه در انقلاب اسلامی 👈 با این که حوزه‌ علمیه برآمده از متن فرهنگ دینی جامعه اسلامی و مشتمل بر میراث گرانبهایی از روش‌ها، تجربه‌ها و اندوخته‌های علمی است و در دوران مدیریت آیت‌الله اعرافی با سندنویسی دقیق و تحولی و رویکرد جدیدی اداره می‌شود، اما باز هم شاهدیم که امروزه این نهاد با سابقه، خدوم و مؤثر در سرنوشت امت اسلامی که نقش و جایگاه مادری را برای نظام دینی ایفا می‌کند، به شدت نیازمند تغییر و تحول همراه با تیزهوشی، تیزبینی و آگاهی نسبت به حوادث است. 🔹 آیت الله اعرافی در یکی از آثار خود به این مهم اشاره کرده و می‌نویسد: «پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، رسالت حوزه‌های علمیه را دو چندان کرده است؛ نظام اسلامی برای تأمین پشتوانه تئوریک خود به منظور تصمیم‌گیری و اجرا باید مبانی علمی لازم را در اختیار داشته باشد و این عرصه‌ای است که حوزه علمیه در کنار دیگر مجامع علمی باید در آن نقش فعال داشته باشد؛ زیرا بدون گسترش مرزهای علوم اسلامی به مباحث نوپدید و تولید علوم انسانی با رویکرد اسلامی، این نیاز، پاسخ مناسب نمی‌یابد.» حال بعد از گذشت چند دهه از فرصت طلایی انقلاب اسلامی جای سوال است که چرا این نهاد مهم و حساس، امروزه نمی‌تواند مدعی تبیین و حل مسائل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور با راه‏‌حل‌های اسلامی باشد؟ حوزه‌ علمیه برای پاسخگویی به هشدارها و مطالبات رهبر معظم انقلاب درباره مطالبات صورت گرفته از نظام اسلامی در عرصه اقتصاد مقاومتی، نظام سازی، جامعه سازی و ساز و کارهای تمدن نوین اسلامی چه روش و عملکردی داشته است؟ آیا حوزه علمیه از دریچه تحول در علوم انسانی توانسته است نسخه‌‌های اجرایی تدوین و ارائه کند؟ آیا در حوزه علمیه، نظام سازی و نقشه راه جامعی برای حل مسائلی از قبیل بیمه، مالیات، قانون کار، تعلیم و تربیت، هنر، سیاست‌ داخلی و خارجی، اقتصاد درون‌زا و مقاومتی و موضوعات دیگر تدوین شده است؟ ✅ نسل امروز در فضای کنونی جهان اسلام، سرگردان است و دین مبین اسلام باید جایگاه خود را در بین ضدارزش‌های فرهنگی، -به ویژه سکولاریزم- که از جذابیت کاذب برخوردارند، بازیابد؛ از این‌رو یکی از وظایف حوزه‌های علمیه این است که نظریه‌های متقن و متناسب با نیاز روز را تدوین کنند و به آموزش و پرورش ارائه دهند تا در قالب دروس مختلف، به منظور انتقال گفتمان انقلاب اسلامی به دانش‌آموزان و نسل جوان به کار گرفته شود. ___________________ 🔗 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/196437 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
گام دوم انقلاب..pdf
12.45M
بیانیه گام دوم شماره دوم ✅ ویژه بسیج فرهنگیان و دانش آموزی استان قم 🔹 ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
بیانیه گام دوم انقلاب.pdf
22.46M
🌹 پاورپوینت بیانیه گام دوم 🌹 ویژه حلقه های صالحین بسیج فرهنگیان و دانش آموزی استان قم 🔹توصیه حضرت امام خامنه ای به آیت الله شب زنده دار👇👇👇 🔰 من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم ✅ من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی می گویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ، ولی راجع به این می گویم این کار را بکنید. 🔹 ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از  مبلّغان دینی ☘
🔰درگذشت آیت‌الله مجتهدی تهرانی (1386 ش) 🔅علم و تقوا و تلاش متعهدانه در تربیت طلاب علوم دینی سه عنصر شاخص در شخصیت این روحانی عالی‌قدر بود و بركات فراوانی را برای حوزه‌های علمیه به بار آورد. 🔸حق عظیم ایشان بر حوزه علمیه تهران فراموش‌نشدنی است. (امام خامنه‌ای | 24/10/1386) 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبیین گفتمانی بیانیه گام دوم_۲۰مهر۱۴۰۰.m4a
8.12M
جلسات هفتگی: جلسه اول مهر۱۴۰۰ بیانیه گام دوم ازمنظرنهج البلاغه استاددکترشیخ احمدپوربرازجانی۰۹۱۲۷۵۹۳۱۲۱
*✒️مقاله تقریبا جامع ✒️* *ویژه نامه وفات حضرت ام البنین (س)* ⬇️📚📚⬇️ به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنبن (س) سیزدهم جمادی الثانی روز وفات بانوی مکرم ام البنين (س) روز تكريم مادران و همسران شهدا پس از آنكه امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام به سوگ پاره تن و ريحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله و سلم يعنى سرور زنان عالميان حضرت فاطمه زهرا عليها السلام شهيده راه ولايت و امامت نشست، برادرش عقيل بن ابى طالب را كه آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برايش همسرى از تبار دلاوران بر گزيند تا پسر دليرى براى مولا به ارمغان آورد كه سالار شهيدان حسين بن على عليه السلام را در كربلا يارى كند. زندگینامه حضرت ام البنین(سلام الله علیها) *نام و نسب فاطمه کلابيه:* نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علي (عليه السلام) با کنيه‏ "امُّ البنين" (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بني کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) بودند و داراي خوبي ها و صفات خانوادگي مشترک بودند فاطمه دختري پاکدل وباتقوا بود. فضايل اخلاقي، کمالات انساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب [1]پدر ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانه‏ هاى شرافت در ميان عرب به شمار مى ‏رفت و در بخشش، مهمان‌نوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنين، ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجداد رسول خدا (ص) و اميرالمومنين(ع))[2] است که در تربيت فرزندان کوشا بوده و تاريخ از وي چهره درخشاني را به تصوير کشيده است. بينش عميق، دوستي با اهل بيت و دوستي با فرزندان در کنار وظيفه مهم مادري و چونان معلمي دلسوز آموختن باورهاي اعتقادي و مسايل مربوط به همسرداري و آداب معاشرت با ديگران از جمله ويژگي هاي خاص اين بانو است. در بسياري از کتب تاريخي نام يازده تن از مادران وي ذکر شده است که همگي از خانواده هاي شريف و اصيل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز شجره طيبه[3]مي باشند شجره اي که اصل آن در زمين است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتيجه اين درخت پاک همانا عباس بن علي و عثمان و ... بوده اند. خاندان اين بانو از خاندان‌هاى ريشه‏دار و جليل‌القدر بود که به دليرى و دستگيرى معروف بودند و هر يک در بزرگي و شرافت به گونه اي مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخي از ويژگي هاي آنان مي پردازيم. مورخان در مورد شرافت نسب ام البنين مي نويسند: «تاريخ پدران و دايي هاي ام البنين را به ما مي شناساند و ما دانستيم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقايي (سيادت) آنها به حدي بوده است که حتي پادشاهان نيز به آن اذعان داشته اند.»[4]در مورد نَسب مادري ابوالفضل العباس(عليه السلام) در کتب تاريخي مطالب زيادي هست، شايد بتوان با يک جمله تصويري از خاندان «ام البنين» ترسيم کرد و آن اينکه پدران و مادران و خاندان ام البنين در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعي و بزرگواري پس از قريش، سرآمد قبايل گوناگون عرب بوده اند. *ام البنين(س) و تولدي نوراني:* در کتب تاريخي نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعي از «بني کلاب» به سفر رفته بود. در يکي از شبها به خواب فرو رفته و در عالم رؤيا ديد که در زمين سرسبزي نشسته است و مرواريدهاي درخشاني از اطراف بر دستان او مي ريزد و او از زيبايي آنها متعجب مي شود. سپس مردي را مي بيند که به سوي او مي آيد ـ از طرف بلندي ـ و هنگامي که به او مي رسد سلام مي کند و حزام او را جواب مي دهد. آن مرد به او مي گويد: اين مرواريد را به چه قيمت مي فروشي؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زيبا را در دستان خود ديد؛ رو به مرد کرده و گفت: من قيمت اين درّ را نمي دانم که به شما بگويم، شما آن را به چه قيمت خريداري؟ مرد گفت: من نيز نمي دانم قيمت او را ولي اين هديه اي است که يکي از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم براي تو به چيزي که از درهم و دينار بالاتر است. حزام گفت: آن چيز چيست؟ مرد گفت: تضمين مي کنم که او شرافت و سيادت ابدي دارد و بهره و بزرگي از او است. حزام گفت: آيا اين را برايم ضمانت مي کني. و مرد پاسخ داد: آري. و حزام در پايان به مرد گفت: و تو اکنون واسطه در اين امر مي شوي. و مرد نيز گفت: و من واسطه مي شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا مي کنم. وقتي حزام از خواب بيدار شد رؤياي خود را براي بني کلاب گفت و خواستار تعبير آن شد. يکي از خاندان وي گفت: اگر رؤياي صادقه باشد دختري روزي تو خواهد شد که يکي از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب اين دختر مجد و شرافت و آقايي نصيب تو خواهد شد. و هنگامي که او از سفر برگش
ت، ثمامة بنت سهيل، همسر باوفاي او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختري چونان مرواريد درخشان وزيبا به دنيا آورد. حزام پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت: «قد صدّقت الرؤيا» و از اين بشارت شاد و مسرور شد. نام او را «فاطمه» نهاد، و به رسم عرب کنيه اي براي وي برگزيدند که «ام البنين» بود. به هر حال پس از اين رؤياي صادقه فاطمه، مادر فضليت ها، به دنيا آمد و دوران کودکي را چونان ديگر کودکان گذراند و در دامان مادري مهربان و پاک و پدري شجاع که داراي سجاياي اخلاقي فراوان بودند رشد کرد. مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه اين گونه مي نويسند:«ثمامه، مادر ام البنين، بانويي اديب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت و هر آنچه مورد نياز يک دختر است در زندگاني از مسايل مربوط به خانه داري و اَداي حقوق و همسرداري و غيره را به او ياد داد.»[5] *تاريخ تولد ام البنين:* در مورد تاريخ دقيق ولادت حضرت ام ‏البنين اطلاعي در دست نيست و تاريخ‏ نگارانْ سال ولادت او را ثبت نکرده ‏اند، ولي ياد آور شده ‏اند که تولد پسر بزرگ ايشان، حضرت ابوالفضل عليه‏السلام ، در سال ۲۶ ق اتفاق افتاده است. برخي از تاريخ‏ نگارانْ زمان ولادت ايشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالي کوفه) تخمين مي‏زنند. *ويژگي هاي بارز خاندان ام البنين:* در خاندان و تبار پاک ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد که همگي در وجود عباس(عليه السلام) به ظهور رسيد. الف: شجاعت و دلاوري که در کربلا زيباترين چهره خويش را نماياند. ب: ادب و متانت و عزت نفس که در زندگاني 34 ساله عباس بن علي به وضوح ديده مي شود. ج: هنر و ادبيات که ام البنين از «دايي » خويش لبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس(عليه السلام) از مادر اديبه خود. د: ايثارگري و احترام به حقوق ديگران که نمود آن در عشق به ولايت و امامت متجلي شد. ه: وفا و پايبندي به تعهدات. *تصميم گيري حضرت علي (عليه السلام) به ازدواج:* ده سال پس از رحلت حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصيت خود حضرت فاطمه وقتي علي(عليه السلام) به فکر گرفتن همسر ديگري بود، عاشورا در برابر ديدگانش بود. عقيل يکي از کساني بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود و در مسجد حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) براي وي حصيري مي گذاردند که بر آن نماز مي کرد و قبائل عرب براي شناخت و آگاهي از علم انساب به دورش جمع مي شدند و او در پاسخ مراجعات ، بسيار سريع الانتقال بود.[6] از اين روست که علي بن ابيطالب (عليه السلام) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خويش، عقيل بن ابي طالب که در علم «انساب » معروف بود و ذهن و سينه اش گنجينه اي از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مي فرمايد: «زني را براي من اختيار کن که از نسل دليرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برايم پسري شجاع و سوارکار به دنيا آورد.»[7] عقيل، بانو ام‌البنين از خاندان بنى‌کلاب را که در شجاعت بى ‏مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. و در پاسخ برادر گفت: «با ام البنين کلابيه ازدواج کن زيرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وي نيست.» [8] عقيل همچنين از ديگر خصوصيات بارز خاندان بني کلاب مي گويد و امام اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگارى نزد پدر ام‌البنين فرستاد. *مراسم خواستگاري از ام البنين:* حضرت علي (عليه السلام) پس از اينکه فاطمه کلابيه را تاييد کرد و پسنديد عقيل برادرش را براي خواستگاري به نزد پدر فاطمه فرستاد. حزام که بسيار ميهمان دوست بود پذيرايي کاملي از او کرده و با احترام فراوان به او خيرمقدم گفته و در مقابل وي قرباني کرد. سنت و رسم عرب اين بود که تا سه روز از ميهمان پذيرايي مي کردند و روز سوم حاجت او را مي پرسيدند و از علت آمدنش سؤال مي کردند و خانواده ام البنين که خارج از مدينه زندگي مي کردند نيز چنين رسمي را به جاي آوردند. روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وي جويا شدند و عقيل گفت: به خواستگاري دخترت فاطمه آمده ام، براي پيشواي دين و بزرگ اوصيا و امير مؤمنان علي بن ابيطالب. حزام که هرگز پيش‌بيني چنين پيشنهادي را نمي‌کرد، حيرت‌زده ماند. با کمال صداقت و راستگويي گفت : بَه بَه چه نسب شريفي و چه خاندان با مجد و عظمتي! اما اي عقيل «شايسته اميرالمؤمنين يک زن باديه نشين با فرهنگ ابتدايي باديه نشينان نيست. او با يک زن که فرهنگ بالاتري دارد بايد ازدواج کند و اين دو فرهنگ با هم فرق دارند. «عقيل پس از شنيدن سخنان وي گفت: اميرالمؤمنين از آنچه تو مي گويي خبر دارد و با اين اوصاف ميل به ازدواج با او دارد. پدر ام البنين که نمي دانست چه بگويد از عقيل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهيل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بيشتر از روحيات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بيشتر مي دانند.» [9] وقتي پدر ام البنين به نزد همسر و دخترش برگشت ديد همسرش موهاي ام البنين را شانه مي زند و او از
خوابي که شب گذشته ديده بود براي مادر سخن مي گويد... «مادر خواب ديدم که در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه هاي فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مي درخشيدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فکر مي کردم... در اين افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي شد که چشمها را خيره مي کرد. در حال تعجب و تحير بودم که سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم که هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدايش را مي شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: بشراکِ فاطمةُ بسادة الغُرَر ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيد في الخلق قاطبة بعد الرسول کذا قد جاء في الخبر «فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است.» پس از خواب بيدار شدم در حالي که مي ترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟!» مادر به دخترک فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دخترکم به زودي تو با مرد جليل القدري که مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي کني. مردي که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب چهار فرزند مي شوي که اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تاي ديگر چونان ستارگانند«پس از صحبت هاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي(عليه السلام) سؤال کرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي داني؟ بدان که خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي داني - که خادمه اين خانه باشد - قبول کنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟ همسر او که قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: «اي حزام ! به خدا سوگند من او را خوب تربيت کردم و از خداي متعال و قدير خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين(عليه السلام) پس او را به علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج کن.»[10]عقيل با اجازه از ام البنين عقد بين اين دو بزرگوار را اجرا کرد با مهريه اي که سنت رسول اللّه (صلي الله عليه و آله) بود و براي دختران و همسران خود معين کرده بود و آن 500 درهم بود در حالي که پدر او مي گفت: «او هديه اي است از سوي ما به پسرعموي رسول خدا و ما طمع به مال و ثروت او ندوخته ايم.»[11] *تاريخ ازدواج ام البنين با حضرت علي :* علي(عليه السلام) با ام البنين بعد از شهادت حضرت زهرا(س)ازدواج نمود. سالي که ام البنين به همسري امام علي برگزيده شد به طور دقيق معلوم نيست ولي تاريخ نويسان با توجه به اختلاف نظر در سن حضرت عباس (عليه السلام) که در زمان شهادت 32 تا 39 ساله نوشته‌اند و ميلاد آن حضرت را در سال 24 يا 26 هجري قيد کرده‌اند. معتقدند ازدواج ام‌البنين به تحقيق قبل از سال 23 هجري واقع شده است.و برخي معتقدند از تاريخ ازدواج فاطمه، ام‌البنين تا زمان تولد حضرت عباس (عليه السلام) 10 سال فاصله شده و اگر اين قول درست باشد، تاريخ اين ازدواج فرخنده سال 13 يا 16 هجري بوده است.برخي از تاريخ نويسان نوشته‌اند ابوالفضل العباس (عليه السلام) در جنگ صفين حضور داشته و در آن زمان 15 تا 17 ساله بوده است.اگر اين قول درست باشد چون پيکار اصلي صفين در ماه صفر سال 37 هجري اتفاق افتاده، بنابراين تولد آن حضرت در سال ازدواج علي (عليه السلام) با ام‌البنين صحيح به نظر نمي‌رسد و محتمل است سال 12 هجري اين وصلت ميمون به وقوع پيوسته است. *ورود ام البنين به خانه علي :* فاطمه کلابيه سراسر نجابت و پاکي و خلوص بود. هنگامي که مي خواست پابه خانه علي بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمايند وارد خانه نمي شوم اين نهايت ادب او را به خاندان امامت مي رساند. روز اولي که ام البنين عليهاالسلام پا در خانه علي عليه‏السلام گذاشت، حسن و حسين عليهماالسلام مريض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالين آن دو عزيز عالم وجود رسانيد و هم‏چون مادري مهربان به دلجويي و پرستاري آنان پرداخت و همواره مي گفت من کنيز فرزندان فاطمه هستم [12] *از فاطمه تا ام‏ البنين:* فاطمه کلابيه، بعد از گذشت مدت کوتاهي از زندگي مشترک با علي عليه‏السلام ، به اميرالمؤمنين پيشنهاد کرد که به جاي «فاطمه»، که اسم قبلي و اصلي وي بوده، او را ام البنين صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام از ذکر نام اصلي او توسط پدرشان، به ياد مادر خويش، فاطمه زهرا عليهاالسلام نيفتند و در نتيجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آن‏ها تداعي نگردد و رنج بي‏مادري آن‏ها را آزار ندهد. حضرت علي (عليه السلام) در همسرش، خردى نيرومند، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيکو مشاهده کرد
و او را گرامى داشت و از صميم قلب در حفظ او کوشيد. *ثمره ازدواج ام البنين* با حضرت علي ثمره ازدواج حضرت علي با او، چهار پسر رشيد بود به نام هاي: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، که به دليل داشتن همين پسران، او را ام ‏البنين، يعني مادر پسران مي‏ خواندند. فرزندان ام البنين همگي در کربلا به شهادت رسيدند و نسل ايشان از طريق عُبيداللّه‏ فرزند حضرت ابوالفضل عليه‏السلام ادامه يافت. *ميلاد فرزند شجاعت:* نخستين فرزند پاک بانو ام ‏البنين، علمدار کربلا ابوالفضل العباس(عليه السلام) بود؛ برخى از محققان برآنند که حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى ديده به جهان گشود. هنگامى‌ که مژده ولادت عباس به اميرالمؤمنين(عليه السلام) داده شد، به خانه شتافت او را در برگرفت، باران بوسه بر او فرو ريخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجرا کرد. در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامي گوسفندي را به عنوانِ عقيقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند. اميرالمؤمنين(عليه السلام) از پس پرده‏ هاى غيب، جنگاورى و دليرى فرزند را در عرصه‏ هاى پيکار دريافته بود و مى‏ دانست که او يکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عباس (دژم: شير‌بيشه) ناميد؛ زيرا در برابر کژي‌ها و باطل، ترش‌رو و پر آژنگ بود و در مقابل نيکى، خندان و چهره گشوده. روزي ام البنين وارد اتاق شد. علي(عليه السلام) را ديد که عباس خردسال را روي پاهايش نشانده، آستين‌هاي کودک را بالا زده و بازوانش را مي‌بوسد و به شدت مي‌گريد. ام البنين حيران و نگران علت را پرسيد. علي(عليه السلام) با اندوه پاسخ داد: به اين دو دست نگاه مي‌کردم و آنچه بر سرشان مي‌آيد، به ياد مي‌آوردم. تعجب ام البنين به ترس تبديل شد: مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنيد که از بازو قطع خواهند شد. پرسيد: چرا ياعلى؟ و آنگاه شرح کربلا را شنيد و اينکه دستان فرزندش در راه پسر ريحانه رسول، قطع خواهند شد. گريه امانش نمي‌داد، اما شکر خدا را مي‌گفت که پسرش فداي سبط گرامي رسول(صلي الله عليه و آله) مي‌شود. علي(عليه السلام) مادر عباس را به منزلتي که فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت که خداوند در عوض دو دست، دو بال به او مي‌بخشد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند. [13] *سفارش به دفاع از ولايت:* هنگامي که امام حسين عليه‏السلام آهنگ ترک مدينه و تشرف براي حج و به دنبال آنْ هجرت به سوي عراق کرد، ام البنين عليهاالسلام به همراهان امام حسين عليه‏السلام چنين سفارش مي ‏کرد: «چشم و دل مولايم امام حسين عليه‏السلام و فرمان‏بردار او باشيد» مورخان مي نويسند: پس از واقعه کربلا بشير در مدينه ام البنين را ملاقات مي کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنين پس از ديدن وي که فرستاده امام سجاد عليه‏السلام بود مي گويد:«اي بشير! از امام حسين عليه‏السلام چه خبر داري؟ بشير گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گرديد. ام ‏البنين فرمود: از حسين عليه‏السلام مرا خبر ده!» بشير خبر شهادت بقيه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولي ام‏ البنين پيوسته از امام حسين عليه‏السلام خبر مي‏ گرفت و با صبر و بصيرتي بي نظير مي گويد: «يا بشير اخبرني عن ابي عبدالله الحسين(ع). اولادي و من تحت الخضراء کلهم فداء لابي عبدالله الحسين» اي بشير خبر از [امام من]اباعبدالله الحسين بده فرزندان من و همه آنچه زير اين آسمان مينايي است فداي اباعبدالله(عليه السلام) باد. چون بشير خبر شهادت امام حسين عليه‏السلام را به آن حضرت داد، صيحه ‏اي کشيد و گفت: قد قَطّعتَ نياطَ قلبي: اي بشير! رگ قلبم را پاره کردي و سپس صدا به ناله و شيون بلند کرد. [14] اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتي حضرت زينب(س) سپرخونين حضرت عباس را به عنوان يادگاري به ام البنين نشان داد، وي تا آن راديد چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بي هوش بر زمين افتاد. *مادر چهار شهيد:* با شهادت چهار فرزند ام‏ البنين عليهاالسلام در کربلا، اين بانوي شکيبا، به افتخار مادر شهيدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهيد بودن، افتخاري ديگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد. وقتي خبر شهادت فرزندانش به او رسيد، سرشک اشک از ديده فرو ريخت و با روحيه‏ اي قوي در اشعاري گفت: «اي کسي که فرزند رشيدم عباس را ديدي که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علي عليه‏السلام همه شيران بيشه شجاعتند. شنيده ام بر سر عباس عمود آهنين زدند، در حالي که دست‏ هايش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسي مي‏ توانست نزد او آيد و با او بجنگد؟» ام البنين، پاسدار خاطره عاشور: از ويژگي‏ هاي بسيار مهم ام البنين، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وي پس از واقعه عاشورا، از مرثيه ‏خواني و نوحه‏ سرايي استفاده کرده تا نداي مظلوميت کربلاييان را به گوش نسل‏ هاي آينده برساند. ايشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس عليه‏ السلام ، عب
يداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ‏اي براي بيان وقايع عاشورا بود، به بقيع مي ‏رفت و نوحه مي‏ خواند و شور و غوغايي بپا مي کرد . مردم مدينه اطراف او گرد مي آمدند و با او هم ناله مي شدند. حتي مروان بن حکم حاکم وقت مدينه نيز در ميان ايشان بود و گريه مي کرد. امام باقر(سلام الله عليه)مي فرمايد: آن حضرت به بقيع مي رفت و آن قدر جانسوز مرثيه مي خواند که مروان با آن قساوت قلب گريه مي کرد. *ولايت، کيميايي بي همتا:* عالم رجالي، مامقاني در کتاب خود، تنقيح المقال، ولايت فاطمه کلابيه را اين چنين به تصوير مي کشد: فَاِنّ علَقَتها بالحسين(عليه السلام) ليس اِلاّ لاِمامته. «همانا علاقه ام البنين به حسين بن علي(ع) به خاطر امامت حضرت است.» [15] در جاي ديگر «مامقاني» مي نويسد: «اينکه او به شرط سلامت حسين(ع)، مرگ چهار فرزند خويش را بر خود آسان مي گرفت نشان درجه عالي ايمان او است. من او را از نيکان به حساب مي آورم.» [16] *برکرانه وفا:* يکي از نتيجه هاي عاطفه و محبت، حس وفاداري به عزيزان است. و در زندگي ام البنين اين وفاداري در سخنان او پس از شهادت مولاي متقيان علي(عليه السلام) مشهود است. **وفاداري ام البنين*به همسر بزرگوار* خويش به حدي است که پس از شهادت حضرت علي(عليه السلام) با آنکه جوان بود اما به احترام آن حضرت و براي حفظ حرمت او، تا پايان عمر ازدواج نکرده و همسر ديگري را اختيار نمي کند. با آن که مدّتي نسبتاً طولاني (بيش از بيست سال) پس از آن حضرت زنده بود. آنگاه که «امامه» يکي از همسران آن حضرت(عليه السلام) توسط «مغيرة بن نوفل»که يکي از مشاهير عرب است خواستگاري مي شود با ام البنين در مورد ازدواج مشورت مي کند، او در جواب مي گويد: «سزاوار نيست پس از علي، ما در خانه ديگري باشيم و با مرد ديگر پيمان همسري بنديم.» [17] اين سخن ام البنين نه تنها در اَمامه که در ليلي تميميه و اسماء بنت عميس نيز اثر گذاشت و تا پايان عمر هر چهار همسر علي بن ابيطالب(عليه السلام) ازدواج مجدد نکردند. *در آينه هنر:* از ديگر صفات والاي ام البنين فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زيبا و جاودانه وي متجلي است. از جمله اشعار جاودانه وي که مورد تجليل و تحسين بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وي پس از شهادت پسرش که پدر فضايل بود مي باشد: لا تدعوني ويک ام البنين تـذکـريـنـي بـلـيوث العرين کانت بنون لي ادعي بهم و اليوم اصبحتُ و لا من بنين اربعة مثل نسور الرّبي قد واصلوا الموت بقطع الوتين «مرا ام البنين نخوانيد که به ياد شيران دلاور مي افکنيدم. مرا فرزنداني بود که به نام آنها خوانده مي شدم ولي امروز فرزندي ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهاي شکاري و همگي به شهادت رسيدند.» مورخان مي نويسند: ام البنين آنچنان جانسوز براي شهادت فرزندان و بويژه براي امام حسين(عليه السلام) نوحه و گريه مي کرد که حتي دشمن اهل بيت، مروان بن حکم، نيز از شنيدن مراثي وي گريه مي کرد. از ديگر اشعار وي در مورد عباس، تنديس بزرگ شجاعت، است که مي گويد: يا من رَاَي العباس کرّ علي جماهير النقد و وراه من ابـنـاء حيدر کل ليث ذي لبد نبئّت اَنّ ابني اصيب براسه مقطوع يد ويلي علي شبلي امال براسه ضرب العمد لو کان سيفک في يديک لما دنا منه احد [18] «اي کسي که عباس را ديدي که بر دشمن حمله مي کرد و فرزندان حيدر پشت سر او بودند. مي گويند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشيرت را در دست داشتي کسي به تو نزديک نمي شد»[19] 🔰 *علم و دانايي ام البنين* زندگاني ام البنين همواره با بصيرت و نور دانش همراه بوده است و اين ويژگي والا در جاي جاي کتب تاريخي ذکر شده است و ما را با عظمت اين بانوي عالمه و فاضله آشنا مي سازد. علاقه ام البنين به اهل بيت(عليهم السلام) و بصيرت ديني او به امامت به قدري بود که درباره او مي نويسند«براي عظمت و معرفت و بصيرت ام البنين کافي است که او هر گاه بر اميرالمؤمنين وارد مي شد و حسنين مريض بودند با ملاطفت و مهرباني با آنها صحبت مي کرد و از صميم قلب با آنها برخورد مي کرد چونان مادري مهربان و دلسوز»[20] علمِ سرشارِ وي در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمايان است. او از محدثات شيعه است و فرزندان خود را با علم و دانايي تربيت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبي» بودند اما از دانش مادري هم بي بهره نبودند چنانکه حضرت علي(عليه السلام) در مورد عباس مي فرمايد: اِنّ ولدي العباس زُقّ العلمَ زقّاً «همانا فرزندم عباس در کودکي علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا مي گيرد از من معارف را فرا گرفت»[21] عروج عرشي و غروب مادر مهتاب: او، بعد از زينب کبري عليهاالسلام دار فاني را وداع گفت، ولي تاريخ ‏نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته ‏اند، به طوري که عده ‏اي آن را سال 70 هجري قمري بيان کرده ‏اند و عده ديگري تاريخ وفات آن مادر فداکار را، سيزدهم جمادي الثاني سال 64 هجري قم