💠 بعد صفین ۱
❇️ به خانه رسید، همسر لیوانی آب به او داد و گفت: از جبهه جهاد چهخبر؟ هرثمه گفت: از صفین برمیگشتیم موقع نماز ظهر به کربلا رسیدیم علی مشتی خاک از روی زمین برداشت و گفت: خوشا به حالت ای خاک، قطعاً از میان تو جماعتی بر میخیزند و بدون حساب وارد بهشت میشوند.
🟠 هرثمه لبخندی زد و گفت: این علی ادعای علم غیب میکند، همسرش فریادی زد و گفت: دست برداراز این ایرادها آنچه علی بگوید همان میشود.
📌 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج ۳، ص ۱۶۹
📌 ارزش محبت امام حسین علیهالسلام، علی اصغر ظهیری، ص ۳۵
#داستان_دانش_آموزی
#کودکانه
#شهدای_کربلا
#بچه_شیعه
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
💠 بوی پیراهن خونی
❇️ توی مدینه قحطی شدیدی اومد، طوری که دیگه غذایی برای خوردن پیدا نمیشد.
🔆درخت ها خشک شدن و چاه ها آبی برای آبیاری نداشتن. عبدالله بن جعفر رو به همسرش کرد و گفت: شنیدم که شام (سوریه) وضعیت خوبی داره، وسایل رو جمع کن تا به اونجا بریم.
🟡 خونه کوچکی توی شهر شام اجاره کردن، روزها عبدالله مشغول کشاورزی میشد و همسرش به یاد لحظه های اسارت توی این شهر زندگی می کرد.
⭕️مدتی که گذشت، زینب کبری مریض شد. روزی از شوهرش خواست تا تشکش رو زیر نور آفتاب پهن کنه، بعد لباس خونی برادر رو به سینه چسبوند.
اون در حالی که گریه می کرد و زیر لب حسین حسین می گفت، از دنیا رفت.
📌 عقیله بنی هاشم، ص ۵۷ و ۵۸.
#شهدای_کربلا
#بچه_شیعه
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor