eitaa logo
مبلغان نــــــــــــــــــور 🌍
2.2هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
202 فایل
سلام و احترام بهرمان هستم، دانش پژوه‌ دکتری‌ مدرسی‌معارف‌اسلامی/دارای ۷دیپلم/۳مربیگری ورزشی بین المللی لینک گروه👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2751726503C8d5853eac1 لینک کانال 👇👇👇 @mobaleghanenor .
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️مهمان خانه ی امام شده بود. امام خرما تعارفش کرد، گفت: از غصه نمی توانم چیزی بخورم؛ در راه دیدم ماموران حاکم زنی را می زدند؛ میخواستند زندانی اش کنند؛ کسی به دادش نمی رسید! امام پرسید: مگر چه کرده بود؟ بَشّار گفت: شنیدم از مردم که پایش لغزیده و زمین خورده. همان وقت دشمنان مادرتان زهرا را نفرین کرده. محاسن امام صادق علیه السلام خیس اشک، فرمود: برخیز! به مسجد سهله می رویم. باید برای نجاتش دعا کنیم. امام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت، برای نجات کسی که از مصائب مادر یاد کرده بود. بعد دعا فرمود: آزادش کردند، برویم! خبر آوردند زن آزاد شده. حاکم شهر دویست درهم برای دلجویی به او بخشیده؛ زن اما قبول نکرده، با اینکه سخت محتاج بوده. بشار به دیدنش رفت. گفت: امام صادق سلامت رساند، این هفت دینار را هم هدیه فرستاده. زن مات و مبهوت پرسید: امام زمانم به من سلام فرستاد؟ مدهوش شد، وقتی جواب آری شنید. به هوش که آمد، باز همین سوال را پرسید. باز اما از هوش رفت، از شوق آن سلام. برای سومین بار هم مدهوش شد. بار آخر به بشار گفت: به امام زمانم بگو کنیز او هستم و محتاج دعایش. بشار، همان کرد که زن گفته بود. امام اشک ریخت و برایش دعا کرد. 📚بحارالانوار ج 47 ص378. مبلغان نور https://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2
▪️از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد تو را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❖═▩ஜ••🍃🏴🍃••ஜ▩═❖ ⭕️━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━⭕️ ☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2