6.mp3
1.86M
🌷﷽؛
🌹 حجت الاسلام تراشیون؛ راه های ترغیب فرزندان به نماز قسمت ۶ 🌹
#شیوه_دعوت_به_نماز
💍 مرکز تخصصی نماز 💍
@namazmt
5.mp3
1.83M
🌷﷽؛
🌹 حجت الاسلام تراشیون؛ راه های ترغیب فرزندان به نماز قسمت ۵ 🌹
#شیوه_دعوت_به_نماز
💍 مرکز تخصصی نماز 💍
@namazmt
بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن غیبت کردن به خوردن گوشت مرده تعبیر شده است
دلائل متعدّدى براى این تشبیه قرآن بیان شده است: «أیُحِبُّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه مَیتاً»(سوره حجرات، آیه ۱۲.)
۱- مُرده، روح ندارد تا از خود دفاع کند و شخصى هم که مورد غیبت قرار مى گیرد، حضور ندارد تا از خود دفاع کند.
۲- غیبت، ریختن آبرو است و آبرو که رفت، قابل جبران نیست. همانگونه که گوشت مرده، اگر کنده شود، قابل جبران نیست و رشد نمی کند.اگر مالى گم شود، قابل جبران است امّا آبرو که رفت، دیگر جبرانش شبیه محال است و تفاوتى هم نمیکند که به قصد جدّى باشد یا از روى شوخى و مزاح، زیرا در هر دو صورت، آبروى طرف می ریزد.
۳- گوشت به تدریج رشد میکند ولى یکباره خورده میشود، آبرو هم به تدریج پیدا میشود ولى غیبت کننده یک مرتبه آن را میریزد.انسان سالها زحمت کشیده تا وجهه و آبرویى کسب کرده است و شما با غیبت کردن، نتیجه زحمات او را نابود میکنید.
منبع:
کتاب تمثیلات حجه الاسلام قرائتی
#قرآن
#منبرک
#تمثیلات
#غیبت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠 مثل سوزن!
شما اول انگشت خود را در استمپ ميگذاري و آن را جوهري ميكني و بعد پاي يك قرارداد انگشت زده و آن را جوهري ميكني. يعني تا اين انگشت خود جوهري نشود نمي تواند برگ كاغذي را جوهري كند.
هندسه ي عالم هم همين است. ما تا خود يك ويژگي و صفتي پيدا نكنيم، نمي توانيم ديگران را دعوت كنيم تا آن ويژگي و صفت را پيدا كنند.
اين است كه قرآن كريم گلايه ميكند از كساني كه حرفهايي ميزنند و مردم را به خصوصياتي دعوت ميكنند، در حالي كه در خودشان از آن ويژگيها خبري نيست.
چرا يك حرفهايي ميزنيد كه خود انجام نمي دهيد.
درست مثل سوزن كه براي همه لباس ميدوزد، اما خود برهنه است.
يا مثل شمعي كه اطرافِ خود را روشن ميكند، اما پاي خودش تاريك است.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠 مثل درخت انگور!
درخت انگور اگر بخواهد بيشتر رشد كند و بار و محصول بيشتري داشته باشد، بايد تكيه كند، آن هم بر تكيه گاهي محكم و رفيع و بلند.
ما هم اگر بخواهيم در اين عالَم رشد كرده و بار و حاصل بيشتري داشته باشيم، بايد تكيه كنيم، آن هم بر تكيه گاهي كه قادر باشد و بالا و بلند.
و از خدا قادرتر و رفيع تر كيست؟ و كجاست؟
اين است كه خود در قرآن كريم ميفرمايد:
جز من هيچ كس را تكيه گاه خود قرار ندهيد.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠 مثل بازار!
كاسبها هرگز دل به مشتريهاي عبوري و گذري نمي بندند بلكه هواي مشتريهاي ثابت را دارند و در ميان جنسها هر چه خوب تر باشد براي مشتريهاي ثابت خود ميگذارند.
و خدا مشتري ثابت و دائم است.
و دنيا همان بازار است.
الدُنيا سُوقٌ...
و ما هم قرار است در اين بازار به كسب فضيلتها پرداخته و طهارت و پاكي بخريم؛ پس چه بهتر كه هواي مشتري ثابت خود را كه خداست داشته باشيم و فضيلتها را براي او انجام دهيم و نه خوش آمد ديگران.
درست همان كاري كه حافظ ميكرد و تنها هواي همان مشتري دائم خود را داشت.
«بنده ي پير مغانم كه لطفش دائم است
ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست»
و بالاتر از حافظ، يوسف بود.
يوسف چرا يوسف شد؟ چون هواي مشتري ثابت خود را داشت، نه زليخا را، چون او مشتري موقت بود.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
«امام جواد ـ علیه السّلام ـ پیشوای نهم شیعیان در سال 203 ه .ق پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا ـ علیه السّلام ـ در سن هشت سالگی، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین امام رضا ـ علیه السّلام ـ عهده دار امامت شد.
بیشتر عمر 25 ساله حضرت یعنی 17 سال دوران امامت او با زمامداری مأمون (218- 203) و معتصم (220- 218) مصادف بود».
از آنجا که امام جواد ـ علیه السّلام ـ در سن کودکی به امامت رسید بعضی از شیعیان، در امامت آن جناب تأملی داشتند تا آنکه علماء و افاضل و اشراف شیعه از اطراف عالم متوجه حج گردیدند و بعد از مناسک حج به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و از مشاهده فضائل و معجزات و کرامات ایشان اقرار به امامت آن منبع سعادات نمودند و رنگ شبهه از آیینه خاطرات خود زدودند، در اینجا به برخی از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره می کنیم.
فضائل امام جواد ـ علیه السّلام ـ را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. فضائل علمی
2. فضائل اخلاقی
1. فضائل علمی امام ـ علیه السّلام ـ :
امام جواد ـ علیه السّلام ـ از دو جهت به مناظرات علمی کشانده می شد.
نخست: از طرف شیعیان خود که با توجه به سن کم آن حضرت می خواستند علم الهی را دریابند.
دوم: از طرف حکومت، به ویژه مأمون و معتصم، دو خلیفه معاصر آن حضرت. خلفا می کوشیدند با تشکیل مناظره، شیعیان را رو در روی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود (وجود علم الهی نزد ائمه اهل بیت علیهم السلام) دچار مشکل شده و از پیروی آنها دست بردارند ولی در همه این بحثها و مناظرات علمی، حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ با پاسخهای قاطع و روشنگر، اعتقاد و اطمینان کامل شیعیان به امامت آن حضرت را تثبیت کرد و ابرهای تیره ابهام و شبهه را از فضای فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشید حقیقت را آشکار ساخت.
از جمله مناظرات آن حضرت به مناظره با یحیی بن اکثم[1] اشاره می کنیم:
«با حضور عباسیان و مأمون، یحیی بن اکثم از حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ پرسید: مُحرِمی که حیوانی را کشته، وظیفه اش چیست؟ امام در جواب از وی پرسید: آیا فرد مُحرِم، صید را در حرم کشته یا بیرون از آن؟ آیا مُحرِم جاهل به حکم بوده یا عالم به حکم؟ آیا عمداً آن را کشته یا به خطا؟ آیا مُحرِم آزاد بوده یا برده؟ آیا بالغ بوده یا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته یا در موقع بازگشت؟ صید از پرندگان بوده یا غیر از آن؟ صید کوچک بوده یا بزرگ؟ مُحرِم اصرار بر عمل خود دارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب صید را کشته یا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده یا حج؟»[2]
با این فروضی که امام جواد ـ علیه السّلام ـ برای مسأله طرح کرد، یحیی حیرت زده و درمانده شد تا جایی که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دریافتند. آنگاه امام از یحیی بن اکثم پرسید: مرا از مردی خبر بده که زنی در اوایل صبح بر او حرام بود، روز که بالا آمد آن زن بر وی حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گردید و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نیمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله این زن چیست؟ و چگونه بر او حلال و حرام می شود؟ - یحیی گفت: به خدا سوگند که من جواب این مسأله را نمی دانم شما بفرمایید تا یاد بگیرم.
حضرت فرمود: این زن کنیز شخص دیگری بوده که بر این مرد حرام بود، روز که بالا آمد کنیز را از صاحبش خریداری کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدین جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهار[3] کرد و در نتیجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وی حلال شد، نیمه شب او را طلاق داد و به این علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.
مأمون بار دیگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتی کرد و گفت: کمی سن مانع از کمال عقل برای این خاندان نمی شود».[4]
علم امام جواد ـ علیه السّلام ـ به قصد و نیت اشخاص
«محمد بن حمزه از محمد بن علی هاشمی نقل کرده که او گفت: صبح روز ازدواج امام جواد ـ علیه السّلام ـ با ام الفضل بر او وارد شدم و به علت دارویی که شب قبل خورده بودم عطش مرا فرا گرفته بود ولی از حضرت خجالت کشیدم آب طلب کنم، امام به صورتم نگاهی کرد و فرمود: خیلی تشنه ای درست است؟ گفتم: بله حضرت به غلامش فرمود آب بیاور من با خودم فکر کردم الان برایم آب زهرآلود می آورد، غلام آب را آورد حضرت لبخندی زد پس آب را از غلام گرفت و مقداری نوشید سپس به من داد و من نوشیدم، مدت زیادی نزد حضرت ماندم، دوباره تشنه ام شد حضرت بار دیگر آب طلبید و همان کاری را که دفعه اول انجام داده بود انجام داد. محمد بن حمزه گفت که محمد بن علی هاشمی به من گفت: به خدا سوگند ابو جعفر ـ علیه السّلام ـ آنچه را در دلها باشد می داند همچنانکه شیعیان می گویند».[5]
===============================
فضائل اخلاقی امام جوا