eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
453 عکس
23 ویدیو
351 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
فرزندان آدم مگر هابیل و قابیل نبودند؟ پس چرا ما چهار گروه خونی داریم؟ اول: چه کسی گفته فرزندان حضرت آدم فقط هابیل و قابیل بوده‌اند که باید فقط دو گروه خونی داشته باشیم؟! چه کسی گفته فقط چهار گروه خونی در دنیا وجود دارد؟! اولا تعداد فرزندان حضرت آدم را از 25 فرزند و 40 فرزند تا 120 فرزند گفته‌اند. یعنی اگر گروه خونی باید به تعداد فرزندان باشد، پس قاعدتا باید120 نوع گروه خونی داشته باشیم.[1] دوما در دنیا حدود 35 نوع گروه خونی وجود دارد که آن چهار تا بیشترین نوع گروه خونی هستند.[2] سوما اگر پدر و مادر گروه خونیشان A و B باشد احتمال اینکه فرزندان آن‌ها هر چهار گروه خونی را داشته باشند وجود دارد. یعنی فرزندان آن‌ها یکی گروه خونیش A و دیگری B و یکی دیگرشان AB و یا O باشد. دوم: دانشمندان هنوز دلایل قطعی برای تفاوت گروه خونی پیدا نکرده‌اند. اما برخی عوامل را برای این تفاوت‌ها بیان کردند از جمله وراثت که یکی از آن عوامل است. عامل دیگری که در تغییر گروه خونی اثر دارد، محیط زندگی افراد است. مثلا کسانی که در هند زندگی می‌کنند احتمال اینکه گروه خونی آن‌ها B+ باشد چهار برابر بیشتر از آن کسانی است که در آمریکا زندگی می‌کنند. عامل دیگر در تغییر نوع گروه خونی پروتئین‌های خاص است که باعث تغییر گروه خونی می‌شوند. یکی دیگر از عواملی که باعث تفاوت گروه خونی می‌شود، جهش ژنتیکی است که امروزه برخی گروه خونی‌ها وجود دارد به اسم Rh null که به گروه خونی طلایی معروف است و فقط 43 نفر در دنیا این گروه خونی را دارند. بنابراین تعداد فرزندان آدم ربطی به تعداد گروه خونی انسان‌ها ندارد. [1] ـ تاریخ طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، ج 1، ص 145. [2] ـ سایت داروخانه آنلاین مقاله چرا انسان‌ها گروه خونی متفاوت دارند؟ کانال ره توشه مبلغین @mobalrqin20
به ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ بچگیاش ﺟﯿﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻪ : ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﯼ ﺷﺐ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ . ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﮔﻔﺖ : دایی ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ ! ﺩﺍﺋﯿﻢ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ ؟ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺷﻪ، ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺨﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﻪ 😕 ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﻪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮔﻮﺵ ۱ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ بهش ﻓﺮﺻﺖ زندگى ﻧﺪﺍﺩ😂 نفس ما خیلی زرنگه وقتی میخواد دام پهن کنه و صید بگیره برا هر کی‌ یه روش منحصر به فردی داره. اما یکی از روشایی که زیاد استفاده میکنه و خیلی هم اثر کرده مثه این رفیقمونه ک دیدینه... یعنی چی؟ یعنی عوض کردن کلمه یه کار زشت به یه کار خوب که کم کم زشتی اون کار میریزه و تو مرحله اخر میشه یه کار خوب! مثلا به دختر بازی میگه خواهر برادری به مشروب خوری میگه تصفیه معده به دزدی میگه رابین هود بازی به دروغ میگه شوخی ومصلحتی به سیل و بی مدیریتیش میگه بلای الهی به زلزه و‌بی عرضگیش میگه عذاب الهی به ویژه خواری و اختلاس میگه نون بازو به جنس اشغال و درجه صد تو پاچه مردم کردن میگه سبد حمایتی و دیگه جلوتر نگم که من به جنس گونی حساسیت دارم😉😉😉 با همین روش خیلیامون رو جلو خدامون و خودمون خراب کرده و ما اصن نفهمیدیم خوردیم یا نه چه برسه که بفهمیم از کجا خوردیم😥😥😥 وقتی داداشای یوسف اومدن و داستان ساختگی یوسف رو گفتن یعقوب گفت:بل سولت لکم انفسکم یعنی سرتونو شیره مالیدییییییییییین یعنی خودتون خودتونو گول زدین!!!😧😧😧 ولی بل الانسان علی نفسه بصیره اما خودمون میفهمیم داره ماس مالی میکنیم یا حق با ماست دیگه با خودمونه که با خودمون چطور تا کنیم😐 با خودمون رو راست باشیم...😶😶😶 @mobaleqin20 @gholame_hoseinam
مردی به منزل رسید. همسرش پرسید: «چرا نفس نفس می‌زنی؟ چرا دیر رسیدی؟» مرد گفت: «مهم نیست. امروز سود کردم. اتوبوس حرکت کرد و از بازار تا اینجا، دنبالش دویدم. پول بلیط در جیبم ماند.» زن گفت: خوب تو که می‌دویدی، حداقل پشت تاکسی می‌دویدی که بیشتر سود می کردی😂😂😂 ✅شاید زندگی ما هم همینجور باشه دائم دنبال چیزای بی ارزش بدویم و حسرت بخوریم که کاش دنبال چیز بیشتر بی ارزش تر میدویدیم...😶😶😶 انما الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم اما ان الدار الاخره لهی الحیوان... یاعلی @mobaleqin20 @gholame_hoseinam
❓به نظرتون یه دروازه بان تو قسمت حذفی جام جهانی بعد عمری تمرین و رویاپردازی وقتی تک به تک با بازیکن حریفی که توپو کاشته رو نقطه پنالتی رو به رو میشه دوست داره سمتی که توپ شوت میشه بپره یا مخالفش؟🤔🤔🤔 خب معلومه موافقش. اما تو جام جهانی2018 وقتی دروازهبان مکزیک پرید سمت توپ،توپ به تیرک خورد و بعد به سر دروازه بان و گل شد!و همه تلاشای تیم مکزیک به باد رفت. ❇️تیر خلاصو بزنم عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم شاید مورچه پروازو دوست داشته باشه اما وقتی بال درمیاره غذای پرنده ها میشه😊😊😊 @mobaleqin20 @gholame_hoseinam
منبرک اعتقادی خدا که می‌دانست ما بهشتی یا جهنمی هستیم پس چرا ما را آفرید؟! و اینکه خدا علم به آینده ما دارد و ما طبق آینده‌ای که او برای ما رقم زده زندگی می‌کنیم پس اختیاری نداریم؟! 🔶 اول: خدا از قبل از خلقت ما به سرنوشت ما علم داشت و می‌دانست ما بهشتی هستیم یا جهنمی هستیم ولی فقط می‌دانسته که ما چطور زندگی می‌کنیم و آینده خود را چگونه رقم می‌زنیم نه اینکه زندگی ما را رقم بزند. 🔷 دوم: خداوند از اول می‌داند که ما چه مسیری را انتخاب می‌کنیم و سرنوشت ما چیست ولی ما را مجبور به انتخاب آن نکرده است، بلکه خود ما با اختیار خودمان آن را انتخاب کردیم. یعنی علم خدا به سرنوشت ما ربطی به اختیار ما در انتخاب سرنوشت ما ندارد. 🔶 سوم: اگر استادی از روز اول بداند شاگردش آخر سال رفوزه می‌شود به معنی این نیست که اختیار دانش اموز را گرفته باشد. ولی در عین حال استاد برایش چیزی کم نمی‌گذارد و تمام زحماتی که برای دیگر شاگردان می‌کشد برای او هم می‌کشد تا اینکه موفق شود، ولی اگر شاگرد با انتخاب کاهلی و خوشگذرانی حاضر به پذیرش راهنمایی استاد نشود و همان راهش را ادامه دهد، در آخر سال شاگرد نمی‌تواند بگویدکه استاد در حق من کوتاهی کرد و علم استاد نسبت به من موجب مردودیم شد. 🔻 و اگر استاد از روز اول که می‌‌فهمید آن شاگرد، آخر سال رفوزه می‌شود او را از کلاس و مدرسه محروم می‌کرد و می‌گفت فایده ندارد اینجا باشد پسندیده تر بود یا اینکه شاگرد تا آخر سال در مسیر تحصیل باشد و خودش متوجه بشود که بر اثر انتخاب غلطش مردود شده؟! مسلما حضور شاگرد در مدرسه و کلاس بهتر از اخراج او بود. 🔻 حال اگر خدا کلا آن انسان را خلق نمی‌کرد بهتر بود یا اینکه او را خلق می‌کرد و تمام امکانات و شرایط هدایت را در اختیارش قرار می‌داد ولی انسان با اختیار خودش راه بدبختی و عاقبت به شری را انتخاب می‌کرد کدام بهتر بود؟! مسلما خلق کردن بهتر بود هر چند خدا از اول می‌داند که آن انسان راه شر و بدبختی را انتخاب می‌کند. 🔶 پنجم: باید دانست که منظور از خلقت انسان خلقت موجودی مختار بوده نه موجودی که نتواند به جهنم برود و الا فرشتگان بودند که اصلا جهنمی نیستند و در جایگاهی قدسی قرار دارند و طبیعتا جهنم رفتن برای آن‌ها قابل تصور نیست. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
📝 ✨گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! در راه با پرودرگار سخن می گفت: ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! 💥ندا آمد که: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... از بیانات آیت الله فاطمی نیاء
🌸🍃🌸🍃 مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است. هرچند زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد ولی شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. مرد روزی کیسه زری به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد. زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و با "بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن کیسه طلا را دزدید و از شدت عصبانیت آن به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" مجددا در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد. شوهرش خیلی تعجب کرد و از ماجرای خود گفت و سوال کرد که آن کیسه را چگونه مجددا به دست آورده است؟ زن هم توضیح داد که در شکم ماهی بوده است. مرد از رفتار خود پشمان گشت و شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید.
🌸🍃🌸🍃 شخصي میخواست مقداري پول به اویس قرني ببخشد ولي او از پذیرفتن آن ممانعت كرد و گفت : من به این پول نیازي ندارم ،زیرا هم اكنون یك دینار دارم . شخص با تعجب پرسید: ولي این یك دینارهیچ چیزی نیست تا چه مدت خواهي توانست با همین یك دینار زندگي كني ؟ اویس پاسخ داد : آیا میتواني ضمانت كني كه من بیشتر از زماني كه براي خرج كردن این یك دینار نیاز است , زنده بمانم ؟! اگر بتواني چنین ضمانتي بكني ، هدیه تو را قبول میكنم.
داستان مرتاض هندی و امام زمان عج! . استاد ما حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری می‌فرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س) به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت ♦️حال ما چقدر به فکر امام زمان هستیم و با او ارتباط داریم؟؟؟ کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
❗️خبر گناه ، اولیای خدا را از پا در می آورد ✍ عالمى در شيراز بود كه قبرش در حافظيه است و به حاج ميرزا حسين يزدى معروف است. روزگارى مسجد اين عالم، شلوغترين مسجد بود. او جزء علماى رده اول زمان قاجاريه در شيراز بود. 📌 روزى براى شيراز حكمران و به تعبير امروزى، استاندار فرستادند. جلسه معارفه گرفت. ادارى ها، نظامى ها و انتظامى ها را دعوت كرد، از جمله چند نفر از تاجران معروف بازار شيراز را نيز دعوت كرد. 🎉 براى اين كه ميهمان ها شاد باشند، دسته اى مطرب يهودى نيز دعوت كرد كه بخوانند و بنوازند. جلسه در روز پنج شنبه بود. حاج ميرزا حسين يزدى روز جمعه بعد از ظهر و عصر به منبر رفت. 👈 گفت: من شنيده ام كه ديروز در اين شهر، در منزل حاكم ميهمانى بوده و چند نفر از شما بازاريان متدين نيز شركت كرديد. دسته مطرب يهودى تصنيف خواندند و تار و تنبور زده و رقصيدند، خبرش را به من دادند. 😔 طاقت من از شنيدن اين خبر طاق شده است. رنج بيشتر من اين است كه شما چهره هاى مذهبى چرا در آن جلسه بوديد و هيچ عكس العملى نشان نداديد. 🔗 از منبر پايين آمد و به خانه رفت و مريض شد. يك ماه نتوانست به مسجد بيايد. اين گونه از پا در آمد. 🔹روزى در طول اين يك ماه، تاجرى آمد تا از بازار شيراز رد شود. به مغازه اى آمد تا جنسى بخرد، صاحب مغازه گفت: چنين پيشامدى در شيراز شده است. 🔺تاجر گفت: عاقبت اين پيشامد به خير است؟ تاجر در فكر فرو رفت كه مهمترين پيشامدى كه شده اين است كه عالمى در اين شهر از شنيدن خبر مريض شده و امروز و فردا میميرد و مرد. ▪️از شنيدن خبر گناه می مردند. ⁉️اما ما چرا حالتى پيدا نمی كنيم؟ چون خود اين گناهانى كه ما می بينيم، گرچه خودمان اهل آن نيستيم،🔺همين ديدن ها بين ما و خدا حجاب ايجاد كرده است.👈 اين است كه می بينيم و ناراحت نمی شويم. ❗️اما خبر گناه، اولياى خدا را از پا در می آورد. ❓ پس آثار گناه با خود گناهكار، در دنيا و آخرت، چه می كند؟ منبع : استاد انصاریان - سایت عرفان 👇 کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... [عنكبوت : 45] نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مى‏دارد نماز بالاخره دست انسان را خواهد گرفت ؛ انشاء الله داستانك 1: جواني از انصار نمازش را با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد. جريان را به پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفتند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نکشيد که ديدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهاي بد و زشتش برداشت. [ميزان الحکمه، ج5، ص371، ح 10254] داستانك 2: یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید : من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد آن شخص گفت: ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم من به رئیس دزدها گفتم: اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ گفت: درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت:مرا می شناسی؟ گفتم: آری! گفت: چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام. [كتاب پاداشها و كیفرها] کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20