eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
73 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قرآن، زن و خانواده
🌗🌗🌙معراج سیری در تاریکی شب کلمه "لیلا" نشان می دهد معراج سیری بود که همه آن در شب اتفاق افتاد و از محل مسجد الحرام سوار بر مرکبی به نام" براق" از طریق مسجدی در بیت المقدس که به دلیل دور بودنش از محل زندگی پیامبر اکرم صل الله علیه وآله در مکه به مسجد الاقصی شهرت یافته. واژه "لنریه آیاتِنا"نشان از آن دارد که در این شب به شکل واقعی و نه در خواب و رویا و یا روحانی خدای متعال بخشی از وقایع عالم را که از نشانه های اوست به او نشان داده و این به علت تقاضای درونی پیامبر گرامی اسلام از خدای متعال بوده و خدای تبارک و تعالی می دانست که بنده اش، حضرت رسول شایسته چنین عنایت و نشان دادنی در آن شب با عظمت می باشد.
هدایت شده از قرآن، زن و خانواده
🤔🤔🤔اسرار معراج (آن شب تکرار نشدنی) بخش اول مرحوم علامه طباطبایی به نقل از شیخ قمى در تفسير خود و ایشان به نقل از امام صادق علیه السلام بحث روایتی مفصلی از معراج را نقل می کند که بخش‌ها و نکاتی از آن در چند جلسه در تفسير آیه اول بیان می گردد: ⁉️⁉️سه گروهی که پیامبر به آنها توجهی نکرد. از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل براق را براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) آوردند، يكى مهار آن را گرفت و ديگرى ركابش را و سومى جامه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را در هنگام سوار شدن مرتب كرد، در اين موقع براق بناى چموشى گذاشت كه جبرئيل او را لطمه اى زد و گفت: آرام باش اى براق، قبل از اين پيغمبر، هيچ پيغمبرى سوار تو نشده، و بعد از اين هم كسى همانند او، سوارت نخواهد شد. آنگاه اضافه فرمود كه براق بعد از لطمه آرام شد و او را مقدارى كه خيلى زياد هم نبود بالا برد، در حالى كه جبرئيل هم همراهش بود، و آيات خدائى را از آسمان و زمين به وى نشان مى داد. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) خودش فرموده: كه در حين رفتن ناگهان يك منادى از سمت راست ندايم داد كه هان اى محمد! ولى من پاسخ نگفته و توجهى به او نكردم. منادى ديگر از طرف چپ ندايم داد كه هان اى محمد! به او نيز پاسخ نگفته و توجهى ننمودم، زنى با دست و ساعد برهنه و غرق در زيورهاى دنيوى به استقبالم آمد و گفت اى محمد به من نگاه كن تا با تو سخن گويم به او نيز توجهى نكردم و همچنان پيش مى رفتم كه ناگهان آوازى شنيدم و از شنيدنش ناراحت شدم، از آن نيز گذشتم، اينجا بود كه جبرائيل مرا پايين آورد و گفت اى محمد، نماز بخوان من مشغول نماز شدم سپس گفت هيچ مى دانى كجا است كه نماز مى خوانى ؟ گفتم نه، گفت: طور سينا است، همانجا است كه خداوند با موسى تكلم كرد، تكلمى مخصوص، آنگاه سوار شدم،
هدایت شده از قرآن، زن و خانواده
👌👌👌خدا مى داند كه چقدر رفتيم كه به من گفت پياده شو و نماز بگزار. من پايين آمده نماز گزاردم، گفت: هيچ مى دانى كجا نماز خواندى ؟ گفتم نه، گفت اين بيت اللحم بود، و بيت اللحم ناحيه ايست از زمين بيت المقدس كه عيسى بن مريم در آنجا متولد شد. آنگاه سوار شده براه افتاديم تا به بيت المقدس رسيديم، پس براق را به حلقه اى كه قبلا انبياء مركب خود را به آن مى بستند بسته، وارد شدم در حالى كه جبرئيل همراه و در كنارم بود، در آنجا به ابراهيم خليل و موسى و عيسى در ميان عده اى از انبياء كه خدا مى داند چقدر بودند برخورد نمودم كه همگى به خاطر من اجتماع كرده بودند و مهياى نماز بودند و من شكى نداشتم در اينكه به زودى جبرئيل جلو مى ايستد و بر همه ما امامت مى كند ولى وقتى صف نماز مرتب شد جبرئيل بازوى مرا گرفت و جلو برد و بر آنان امامت نمودم و البته غرور و عجبى نيست. ... جبرئیل از من پرسيد در مسيرت چه ديدى ؟ گفتم صداى هاتفى را شنيدم كه از طرف راستم مرا صدا زد. پرسيد آيا تو هم جوابش را دادى ؟ گفتم نه و هيچ توجهى به آن نكردم گفت او مبلغ يهود بود اگر پاسخش گفته بودى امتت بعد از خودت به يهودى گرى مى گرائيدند، سپس پرسيد ديگر چه ديدى ؟ گفتم هاتفى از طرف چپم صدايم زد، پرسيد آيا تو هم جوابش گفتى ؟ گفتم نه و توجهى هم نكردم، گفت او داعى مسيحيت بود اگر جوابش مى دادى امتت بعد از تو مسيحى مى شدند آنگاه پرسيد چه كسى در روبرويت ظاهر شد؟ گفتم زنى ديدم با بازوانى برهنه كه همه زيورهاى دنيوى بر او بود به من گفت: اى محمد به سوى من بنگر، تا با تو سخن گويم، جبرئيل پرسيد آيا تو هم با او سخن گفتى ؟ گفتم نه سخن گفتم و نه به او توجهى كردم، گفت او دنيا بود اگر با او همكلام مى شدى امتت دنيا را بر آخرت ترجيح مى دادند. آنگاه آوازى هول انگيز شنيدم كه مرا به وحشت انداخت جبرئيل گفت اى محمد مى شنوى ؟ گفتم آرى، گفت اين سنگى است كه من هفتاد سال قبل از لب جهنم به داخل آن پرتاب كرده ام الان در قعر جهنم جاى گرفت و اين صدا از آن بود...
هدایت شده از قرآن، زن و خانواده
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیخ مرتضی اعتمادیان تبیین عروج جسمانی رسول‌الله(ص) در شب معراج و نفی عروج روحانی آن‌حضرت سه دقیقه و 45 ثانیه
هدایت شده از قرآن، زن و خانواده
پروردگارا ما نیز از امت پیامبریم از تو می خواهیم ما را در انجام اعمال شایسته موفق تر نمایی و لایق بصیرت بیشتر و نشان دادن آیات خود، بر ما نیز نمایی🙏🙏🙏
الهـی✨ یـاورمان بـاش✨ تامحتاج روزگار نباشیم✨ همدممان باش تا که تنهای روزگـار نباشیم✨ کنارمان بمان تا که بی کس روزگار نباشیم✨ وخدایمان باش تا بنده این روزگار نباشیم✨ شبتون بخیر آرامش شب نصیبتون✨
گُفتم: آخہ مَن غیر تو کیو دارم؟ گُفت: «اَلیسَ اللّٰہُ بکآفِ عَبده» مگہ من براےِ تو کافے نیستم؟! ﴿زمر،³⁶﴾☘
مسیر مؤمنانه
گُفتم: #خدآیآ آخہ مَن غیر تو کیو دارم؟ گُفت: «اَلیسَ اللّٰہُ بکآفِ عَبده» مگہ من براےِ تو کافے نیست
گُفتم: خب تآ کے باید صَبر کُنم؟ گُفت: وَمـآیُـدریكَ لَعـلَّ‌السـّاعـةتڪـون‌قریـباً تو چہ میدانے شآید نزدیك باشد! ﴿احزاب،⁶³﴾🎈
إنَّ الانْسَانَ لَفِـی خُسْر•🍃 خودِ خُدا گفتہ: کہ اے بشـر! همراهِ من نباشے باختیـا. . . :))💚 بِهتَرین رفیقـ﴿Allah﴾ •🌛•
خدایا دلم برات تنگ شده ... میشه یکم بیای پایین ، بغلت کنم ...💔
مسیر مؤمنانه
خدایا دلم برات تنگ شده ... میشه یکم بیای پایین ، بغلت کنم ...💔
" بارالها " زمین تنگ است و آسمان دلتنگ بر من خرده نگیر اگر نالانم... من هنوز رسم عاشقی نمی دانم " بارالها " به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد تقصیری ندارد قاصر است کم میآورد دربرابر بزرگی ات.... لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت! در دلم اما همیشه ذکر خیرت جاریست من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم اما تو بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی.... امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران روشن کند و خودش در تاریکی بماند... خدایا : پنجره ای برای تماشا و حنجره ای برای صدا زدن ندارم ، امیدم به توست ، پس بی آنکه نامم را بپرسی و دفترهای دیروزم را ورق بزنى، رحمتت را بر همه کسانیکه برایم عزیزند جاری کن