مسیر مؤمنانه
💐 مسیر مومنانه 💐 ا┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ا #کلیدهای_خوشبختی قسمت 4⃣1⃣ ⚜ سه تعهد برای پی
💐 مسیر مومنانه 💐
ا┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ا
#کلیدهای_خوشبختی
قسمت 5⃣1⃣
⚜ راه خوشبختی ⚜
💠 همه انسان ها دنبال خوشبختی اند ، یکی " پول و ثروت "
یکی "جاه و قدرت "
یکی "هواینفس و شهوت"
💠 اما خدا در قرآن که کتاب " خوشبختی " است یازده قسم خورده و فرموده که خوشبخت واقعی کسی است که
""نفسش را تزکیه و پاک نماید ""
"خوشبختی در پاکی دل است، و قلب مومن عرش خدای رحمان است"
🔴 دل شما "حرم " خداست
× آلوده اش × نکنید 🔴
◀️ ادامه دارد...
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
💐 مسیر مومنانه 💐 ا┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ا 💢سفر به آینده تاریخ شماره ۱۴💢 #داستان_مهدوی #
💐 مسیر مومنانه 💐
ا┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ا
💢سفر به آینده تاریخ شماره ۱۵💢
#داستان_مهدوی
#قسمت_پانزدهم
(کنار کعبه 🕋 چه خبر است)❓
👈حالا دیگر آفتاب بالا 🌄 آمده است، مردم مکه متوجّه می شوند که در مسجد الحرام 🕌 خبرهایی است.
آنها از یکدیگر سؤال می کنند: این کیست که در کنار کعبه 🕋 ایستاده است وگروهی گرد او را گرفته اند🤔❓
🔺در این میان صدایی در همه جا طنین انداز می شود.
گوش کن❗️
🔊این صدای جبرئیل است: "ای مردم❗️ این مهدی آل محمّد است، از او پیروی کنید"
همه مردم دنیا این صدا را می شنوند.
عجیب این است که هر کسی این ندا را به زبان خودش می شنود، اگر عرب زبان است به زبان عربی می شنود، اگر فارس زبان است به زبان فارسی.
وقتی مردم این ندا را شنیدند با یکدیگر در مورد ظهور سخن می گویند ومی فهمند که وعده خدا فرا رسیده است😊
مردم مکه با شنیدن این ندا به سوی مسجد الحرام 🕌 هجوم می آورند تا ببینند چه خبر شده است.
آنان می بینند که امام با یارانش جمع شده اند.
اکنون امام می خواهد با مردم سخن بگوید به نظر شما اوّلین سخن امام با مردم چیست❓
امام به کنار کعبه می رود وبه خانه خدا تکیه می زند و چنین می گوید: "ای مردم❗️من مهدی، فرزند پیامبر هستم. هر کس می خواهد آدم و ابراهیم وموسی وعیسی و محمّد (علیهم السلام) را ببیند، مرا ببیند❗️ ای مردم من شما را به یاری می طلبم. چه کسی مرا یاری می کند❓".
واکنون یک امتحان بزرگ الهی در پیش روی مردم مکه است؛ زیرا با اینکه امام بیش از هزار سال عمر دارد؛ امّا به شکل یک جوان ظهور کرده است.
مردم مکه در شک وتردید هستند، گروهی از آنها باور نمی کنند که این جوان، همان مهدی (علیه السلام) باشد.
آنها دسیسه می کنند وتصمیم می گیرند تا امام را به قتل برسانند😔؛ ولی فراموش کرده اند که امام چه یاران باوفایی دارد، یارانی که عهد بسته اند🤝 تا آخرین نفس از امام دفاع کنند.
وقتی مردم مکه می بینند که یاران امام آماده دفاع هستند پشیمان می شوند ومسجد الحرام را ترک می کنند.
↩️#ادامه_دارد...
فهرست اصلی مجموعه📚
قسمت قبل↪️
قسمت بعد⬅️
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
∞🌓∞
💞پـروردگارا
امشب از تو #روحــی وسیع
میخواهم آنقدر که فرامـوش
نکنیم این تو هستی که دلیل
تماملبخندهاشادیهاخوشۍها
و اتفاقات زیــــبای زندگی ما
هســـــتۍ.
✨ #شـبـتونمــــهدوۍ✨
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🗓 #روزشمار_فاطمیه
1️⃣ 1️⃣ روز تا شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها باقی مانده است...
☑️گریه رسول خدا صلی الله علیه و آله...
💠از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده از پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمودند:
🍀 رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْكِي مِنْ ضَرَبْتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا ...
🍃 از ضربت بر فرق تو و سیلی بر گونه فاطمه گریه می کنم.😭
📖 مناقب آل ابی طالب(ابن شهر آشوب)، ج2، ص209
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
#هرشب_با_یک_حکایت
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
در تاریخ آورده اند که در زمان قدیم دو برادر بودند که هر دو خوب و با خدا بودند.یکی چوپان بودو دیگری در بازار شهر طلا فروشی داشت.بعد از چندین سال برادرچوپان برای بازدید وصله رحم به شهر آمده به مغازه برادر خود رفت وقتی مغازه برادر دید که بسیار شیک و مرتب بود، به اوگفت:
برادرتو چرا این کار را انتخاب کرده ای زیرا اینجا محل رفت آمد شیطان ها است و مشکل است در ینجا انسان با خدا و پرهیزگار باشد.
مرد زرگر روکرد به مرد چوپان و گفت:تو حالا چندین سال است فقط گوسفند دیده ای کوه و بیابان حالا چه کار غیر عادی می توانی انجام دهی.چوپان که در بازار غربالی خریده بود ان را پر از آب کرد و گداشت کنار مغازه برادر و گفت:
ببین من آب را در غربال نگه میدارم از بس که در بیابان ریاضت کشیدم و ذکر خدا گفتم.مرد زرگر هم با خونسردی تکه آتشی از کوره طلا سازی برداشت و داخل پنبه ای گذاشت و کنار غربال گذاشت وگفت:
برادر جان ماهم در این مغازه و بازاربی دین نبوده ایم حالا خواهشمندم چند لحظه ای در مغازه من بنشین تا من بروم ان طرف بازار و برگردم.
مرد چوپان مدتی ؛درمغازه طلا فروشی نشست یک دفعه زنی آمد و گفت این آقای زرگر کجا هستند چوپان گفت:خواهرم چه کار داری؟
زن گفت:این دست بندی که من دیروز خریدم خیلی برام تنگه. چوپان گفت: کدام دستبند؟
زن ناگهان دست خود را از زیر چادر در آوردو گفت: این دست بند چوپان بیچاره تا به دست سفید و گوشتی زن نگاه کرد همه
چیز را فراموش کرد و خیره خیره دست زن نگاه کرد ناگاه برادرش سر رسید و گفت: ای برادر چرا آب دیگر درغربال نیست؟
و آتش روی پنبه هست؟
برادرچوپان بر سر خود زدو گفت:خاک بر سر من که نمی دانستم در بازار و خیابان نگه داشتن دین سخت تر از نگه داشتن دین از بیابان است.
زر گر گفت: آری برادرم من سالها هست که در این بازار هستم و همه نوع مشتری وجود دارد ولی هیچ وقت نگاه به نا محرم نمی کنم.
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هیچڪس
بی درد و غصّه
و گرفتـاری نیست،
اما قشنگیـش
به این ڪه تو اوج غم
لبخند بزنی
و ببیــنی خدا خیـلے
بزرگـه ....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#الــتماسدعـــا... 🤲
#بخوان_دعای_فرج_را
#دعا_اثر_دارد
#قرار_شبانه
#شبتون_مهدوی
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
#سـلام_مـولا_جـانم ♥️
🍂 مولایم بیا تا زندڪَی معنـــا بڪَیرد
شــاید دعاے مادرت زهرا بڪَیرد
🍃 مولایم بیا تاباظهور چشم هایت
این چشم هاے ما ڪمی تقوا بڪَیرد
🍂 مولایم بیا تااین دلشڪسته ڪشتی ما
آرام راه ســــــاحل دریـــا بڪَیرد
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی 🌤
#التماس_دعای_فـرج
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯