eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ امروز ⬇️ ⚜ یکشنبه ⚜ 🌞 ۹ خرداد ۱۴۰۰ خورشيدی 🌙 ۱۸ شوال ۱۴۴۲ قمری 🎄 ۳۰ مه ۲۰۲۱ میلادی 💯 : 📿 یـا ذالــجلال والاکــرام 📿 🏮 🔆آیت الله بهجت : 🍀ای کاش می نشستیم و درباره اینکه حضرت غایب(عج)چه وقت ظهور می کند،با هم گفت و گو می ڪردیم،تا لااقل از منتظرین فرج باشیم . 📗همان،ص۱۸۸ 🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5877212623413462029.mp3
1.12M
⁉️چرا به دورانی که هم اکنون درآن واقع شدیم دوران آخرالزمان گفته میشود؟ ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋اگر یک نفر وارد زندگیمون بشه که خیلی دوستش داشته باشیم در مقابل اون طرف خیلی کارا رو نمی‌کنیم خیلی حرفا رو نمی‌زنیم مخصوصا اگر اون طرف خیلی پولدار و بانفوذ و مهربون هم باشه غصه خیلی چیزا رو نمیخوریم خیالمون بابت خیلی چیزا راحته میخوام بگم دوست مهربانم 🌺🌿 اگر حضور خدا باورمون بشه که مثل نفس بهمون نزدیکه و تمام افکارمون رو میدونه و از تمام نیت هامون باخبره خیلی کارا رو انجام نمیدیم کینه ها و افکار منفی و حسادت ها و زودرنجی ها و توقعات و از ذهنمون بیرون میریزیم. 🦋و اگر باور کنیم که اگر اون بخواد میتونه و قدرتش مافوق همه قدرتها ست غصه خیلی چیزا رو نمیخوریم و دلمون حتی تو مشکلات آرومِ چون میدونیم اون کنارمونه و جز خوبی برامون نمیخواد. 🦋وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد 🌺🌿ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻃﻨﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻴﻢ ، ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻢ .(١٦) سوره ق ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_6028359523356377547.mp3
11.48M
فوق العاده زیبا و دلنشین یکشنبه ها با دکتر الهی قمشه ای در کانال ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯ دکتر الهی قمشه ای
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِ‌خواسٺن‌ظھورتۆ بہ‌درگاه‌خدامےآیم باهمۀداشتہ‌هایم بادلےپراُمید باچشمانےپراشك وَبازبانےدُعاخوانِ‌فرج^_^🦋 🦋اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ... اَللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَج ╔═.🍃.════╗ @mobarz2 ╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دفتر‌صبح ✨از سطری شروع میشود 🌸كه بنام بزرگ تو تكيه كرده است ✨به نام تو‌ ای خدایِ صبح … 🌸ای خدایِ روشنی … ✨ای خدایِ زندگی ... 🌸هر صبح ✨آغازی ست برای رسیدن به تو 🌸یاریمان کن ✨رها از اتفاقاتِ تلخِ گذشته 🌸روزمان را شیرین و ✨لذت بخش سپری کنیم الهی، به امید تو 💐 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️ ⚜ دوشنبه ⚜ 🌞 ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ خورشيدی 🌙 ۱۹ شوال ۱۴۴۲ قمری 🎄 ۳۱ مه ۲۰۲۱ میلادی 💯 : 📿 یـا قـاضــی الــحاجات 📿 🏮 🌸فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ یُطِیعَهُ فِی کُلِّ شَیْء، إِلاَّ فِی مَعْصِیَهِ اللّهِ سُبْحَانَهُ 🍃حق پدر بر فرزندان این است که در همه چیز جز در معصیت خداوند سبحان از وى اطاعت کنند. 📚 🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5870464353618107638.mp3
1.37M
⁉️افزایش اطلاعات ودانش مهدویت چه تاثیری درشناخت امام زمان (عج)دارد ؟وعدم شناخت دراین زمینه باعث چه لغزشهایی میشود ؟ ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🌺🌿وَالضُّحَىٰ 🦋ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﺭﻭﺯ [ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﭘﺮﺗﻮ ﺍﻓﺸﺎﻧﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ](١) 🌺🌿وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ 🦋ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺁﺭﺍم ﮔﻴﺮﺩ ،(٢) 🌺🌿مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ 🦋ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .(٣) 🌺🌿قسمِ خدا، مثل قسم ما آدمها نیست یک چیزی میگیم و فراموش می‌کنیم یا اگر هم فراموش نکنیم قدرت و توانایی انجام اون کار و نداریم. خدا به چیزهایی قسم میخوره که هنوز بشر با اینهمه پیشرفت در علم، به درک درستی از اونها نرسیده، شب و روز این و میگه تا یادمون بمونه، هر لحظه چه کسی از ما ،مراقبت میکنه و هوامونو داره کسی که تمام زمین و آسمان در دستانشِ، دقیقا نزدیک تر از رگِ گردن به تو و در کنار توست بدون وقت قبلی و کاملا رایگان بهش اعتماد کن اون تنها رفیق بی کلک دنیاست و مقتدرترین دوست جهان حتی اگر کم آوردی، خسته شدی به در بسته خوردی دستت و از دستش رها نکن اون به جای هر در بسته دروازه ای به خیر و خوبی برات باز میکنه ❤️🌿 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5997080552144896549.mp3
6.35M
🌸 درس نهج البلاغه ۱۷ 🌸🌸 شیرین و دلکش 🌸🌸🌸 ساده و آسان هفدهم 🍀 محمدرضا رنجبر ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯ فهرست اصوات نهج‌البلاغه
وقتی سرمایه ات خوبی باشد آنوقت دیگر ثروتت پول نیست ثروتت همان آبی ست که به تشنه ای میدهی یاهمان تکه نانی به گرسنه ای وحتی دانه ای به پرنده ای ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
حاج اسماعیل دولابـے: "آزمون ایمان" زمانے استـــــ ڪه چیزے را میخواهید و به دستـــــ نمےآورید ... با این حال باشید ڪه بگویید : « خدایا شڪرتـــــ»♥️✋🏻 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
AUD-20210428-WA0006.mp3
4.28M
🔊 🎼 پادڪست بســیار زیـبا 🎤اســـــتاد عالـــــۍ ✅ سخنرانی مربوط به ماه رمضان هست ،اما بازم شنیدنی هست ⏱ ۱۱ دقـــیقه و ۲۵ ثانـــیه 🌺 👇👇 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
و قاشق قاشق خودش گذاشت دهانم و گفت: «قدم! الهی اجرت با حضرت زهرا. الهی اجرت با امام حسین. کاری که تو
ها توی باد به شدت تکان می خوردند. صمد که برگشت، یک لقمه بزرگ نان و کره و مربا داد دستم و گفت: «تو صبحانه نخوردی. بخور.» بچه ها دوباره بابا بابا می کردند و صمد برایشان شعر می خواند، قصه تعریف می کرد و با آن ها حرف می زد. سمیه بغلم بود و هنوز شیر می خورد. به جاده نگاه می کردم. کوه های پربرف، ماشین های نظامی، قهوه خانه ها، درخت های لخت و جاده ای که هر چه جلو می رفتیم، تمام نمی شد. ماشین توی دست انداز افتاده بود که از خواب بیدار شدم. ماشین های نظامی علاوه بر اینکه در جاده حرکت می کردند، توی شانه های خاکی هم بودند. چندتایی هم تانک خارج از جاده در حرکت بودند، برگشتم و پشت ماشین را نگاه کردم. معصومه با دهان باز خوابش برده بود. مهدی سرش را گذاشته بود روی پای معصومه و خوابیده بود. ✫⇠قسمت :2⃣8⃣1⃣ خدیجه هم سمیه را بغل کرده بود. صمد فرمان را دودستی گرفته بود و گاز می داد و جلو می رفت. گفتم: «سمیه را تو دادی بغل خدیجه؟» گفت: «آره. انگار خیلی خسته بودی. حتماً دیشب سمیه نگذاشته بود بخوابی. دلم سوخت، گفتم راحت بخوابی.» خم شدم و سمیه را آرام از بغل خدیجه گرفتم و گفتم: «بچه را بده، خسته می شوی مادر جان.» صمد برگشت و نگاهم کرد و گفت: «ای مادر! چقدر مهربانی تو.» خندیدم و گفتم: «چی شده. شعر می خوانی؟!» گفت: «راست می گویم. توی همین چند ساعت فهمیدم چقدر بچه داری سخت است. چقدر حوصله داری تو. خیلی خسته می شوی، نه؟! همین سمیه کافی است تا آدم را از پا دربیاورد. حالا سؤال های جورواجور و روده درازی مهدی و دعواهای خدیجه و معصومه به کنار.» همان طور که به جاده نگاه می کرد، دستش را گذاشت روی دنده و آن را عوض کرد و گفت: «کم مانده برسیم. ای کاش می شد باز بخوابی. می دانم خیلی خسته می شوی. احتیاج به استراحت داری. حالا چند وقتی اینجا برای خودت، بخور و بخواب و خستگی درکن. به جان خودم قدم، اگر این جنگ تمام شود، اگر زنده بمانم، می دانم چه کار کنم. نمی گذارم آب توی دلت تکان بخورد.» ✫⇠قسمت :3⃣8⃣1⃣ برگشتم و پشت ماشین را نگاه کردم. خدیجه همان طور که به جاده نگاه می کرد، خوابش برده بود. سمیه توی بغلم خوابید. صمد گفت: «حالا که بچه ها خواب اند. نوبت خودمان است. خوب بگو ببینم اصل حالت چطور است. خوبی؟! سلامتی؟!...» سر پل ذهاب آن چیزی نبود که فکر می کردم. بیشتر به روستایی مخروبه می ماند؛ با خانه هایی ویران. مغازه ای نداشت یا اگر داشت، اغلب کرکره ها پایین بودند. کرکره هایی که از موج انفجار باد کرده یا سوراخ شده بودند. خیابان ها به تلی از خاک تبدیل شده بودند. آسفالت ها کنده شده و توی دست اندازها، سرمان محکم به سقف ماشین می خورد. از خیابان های خلوت و سوت و کور گذشتیم. در تمام طول راه تک و توک مغازه ای باز بود که آن ها هم میوه و گوشت و سبزیجات و مایحتاج روزانه مردم را می فروختند. گفتم: «اینجا که شهر ارواح است.» سرش را تکان داد و گفت: «منطقه جنگی است دیگر.» کمی بعد، به پادگان ابوذر رسیدیم. جلوی در پادگان پیاده شد. کارتش را به دژبانی که جلوی در بود، نشان داد. با او صحبت کرد و آمد و نشست پشت فرمان. دژبان سرکی توی ماشین کشید و من و بچه ها را نگاه کرد و اجازه حرکت داد. کمی جلوتر، نگهبانی دیگر ایستاده بود. باز هم صمد ایستاد؛ اما این بار پیاده ✫⇠قسمت :4⃣8⃣1⃣ کارتش را از شیشه ماشین به نگهبان نشان داد و حرکت کرد. من و بچه ها با تعجب به تانک هایی که توی پادگان بودند، به پاسدارهایی که همه یک جور و یک شکل به نظر می رسیدند، نگاه می کردیم. پرسید: «می ترسی؟!» شانه بالا انداختم و گفتم: «نه.» گفت: «اینجا برای من مثل قایش می مانَد. وقتی اینجا هستم، همان احساسی را دارم که در دهات خودمان دارم.» ماشین را جلوی یک ساختمان چندطبقه پارک کرد. پیاده شد و مهدی را بغل کرد و گفت: «رسیدیم.» از پله های ساختمان بالا رفتیم. روی دیوارها و راه پله هایش پر از دست نوشته های جورواجور بود. گفت: «این ها یادگاری هایی است که بچه ها نوشته اند.» توی راهروی طبقه اول پر از اتاق بود؛ اتاق هایی کنار هم با درهایی آهنی و یک جور. به طبقه دوم که رسیدیم، صمد به سمت چپ پیچید و ما هم دنبالش. جلوی اتاقی ایستاد و گفت: «این اتاق ماست.» ✫⇠قسمت :5⃣8⃣1⃣ در اتاق را باز کرد. کف اتاق موکت طوسی رنگی انداخته بودند. صمد مهدی را روی موکت گذاشت و بیرون رفت و کمی بعد با تلویزیون برگشت. گوشه اتاق چند تا پتوی ارتشی و چند تا بالش روی هم چیده شده بود. اتاق، پنجره بزرگی هم داشت که توی حیاط پادگان باز می شد. صمد رفت و یکی از پتوها را برداشت و گفت: «فعلاً این پتو را می زنیم پشت پنجره تا بعداً قدم خانم؛ با سلیقه خودش پرده اش را درست کند.» بچه ها با تعجب به در و دیوار اتاق نگاه می کر دند. ساک های لباس را وسط اتاق گذاشتم. صمد بچه ها را برد دستشویی و حمام و آشپزخانه را به آن ها نشان دهد. کمی بعد آمد. دست و صورت بچه ها را شسته بود. یک پارچ آب و ی
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِ‌خواسٺن‌ظھورتۆ بہ‌درگاه‌خدامےآیم باهمۀداشتہ‌هایم بادلےپراُمید باچشمانےپراشك وَبازبانےدُعاخوانِ‌فرج^_^🦋 🦋اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ... اَللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَج ╔═.🍃.════╗ @mobarz2 ╚════.🍃.═╝
﷽❣ ❣﷽ هرڪسے ڪہ دل بہ اوبستم دلم را زد شڪست با دل ویرانہ خواهانے ندارم جز خودت یڪ زمانے هم اگرحرفے ز آبادے شود درخراب آبادِ دل بانے ندارم جز خودت 🌼 🍃 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️ ⚜ سه‌شنبه ⚜ 🌞 ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ خورشيدی 🌙 ۲۰ شوال ۱۴۴۲ قمری 🎄 ۱ ژوئن ۲۰۲۱ میلادی 💯 : 📿 یـا ارحــم الـراحمیــن 📿 🏮 ✍ امام حسین علیه السلام: ‌ 💕 مهدی ما در عصر خودش مظلوم است،تا میتوانید درباره ایشان سخن بگویید و قلم فرسایی کنید بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش گفت و نوشت...!🥀 ‌ 📚 صحیفه مهدیه،ص۵۴💕 🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5886441692088764888.mp3
985.8K
⁉️نحوه بیعت بعد از ظهور به چه شکلی انجام میگیرد ؟وآیا این بیعت ضرورت دارد؟ ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هرگز از حرفهايي كه مردم درباره تو مي گويند نگران نشو. هيچگاه كوچكترين توجهي به آن نشان نده. هميشه فقط به يك چيز فكر كن: « داور خداست. آيا من در برابر او روسفيدم؟ » بگذار اين معيار قضاوت زندگي تو باشد تا بي راهه نروي ... تو بايد روي پاي خودت بايستي و تنها ملاحظه ات اين باشد كه :‌ 🌺🌿«‌هر كاري انجام مي دهم بايد مطابق آگاهی و شعور خودم باشد.و خداوند از من راضی باشد. آنگاه خواهی دید که خداوند چگونه حامی و سرپرست تو خواهد شد.🦋 🦋وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا 🌺🌿ﻭ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ ; ﻭ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯ [ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ] ﺑﺎﺷﺪ .(٣) سوره احزاب 🌿 ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5789578776425791678.mp3
9.34M
🔸 🔸 اول 🔸 شانزدهم 🔸 : ۲۰۵ تا ۲۲۱ 💠 محمد رضا رنجبر زیبا و دلنشین ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯ فهرست اصوات مثنوی
نیازی نیست از برنامه خدا سر،دربیاری زیرا برنامه خدا پر از،برکت و فراوانیه❤️❤️ ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
بنده ی من گاهی آنقدر سرت گرمِ بازی دنیا می‌شود که یادت می‌رود بُرد با “تو”ست تنها اگر؛ برایِ “من”بازی کنی..! ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5778544532995965256.mp3
3.25M
💠 داستان مذهبی زیبا💠 موضوع:طبیب (دردمندی سبب گشایش است) ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
✍آیت الله مجتهدی(ره): داش مشتی ها و مقدس ها.. توی کربلا تمام داش مشتی ها رفتند کمک امام حسین علیه السلام و شهید شدند... مقدس ها استخاره کردند استخاره هاشون بد اومد. ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
ترجمه‌زیارت‌آل‌یاسین۩یاسردعاگو.mp3
3.84M
🕌 ترجمه فارسی زیارت آل یاسین 🎙 با صدای یاسر دعاگو ╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮ 🆔 @mobarz2 ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯