✍ علامه طباطبایی رضوان اللّه علیه:
گردش زبان ، دل را به گردش آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد. دل نیز در حرم خدا حرکت می کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می کند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلام ها است؛ به روایت عامه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: " اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً می دیدید آنچه را من می بینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم.
📚المیزان، ج۵، ص۲۷۰
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
دلتنگم....💔 دلگیرم........❗️ هر چه میرم به گرد پایتان هم نمیرسم! مسئله یک سربند یا لباس خاکی نیست
❤
چه کسی میداند
که تو در پیلهی تنهایی خود تنهایی
چه کسی میداند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیلهات را بگشا
تو به اندازهی پروانه شدن زیبایی
🥀
[میگفت:
وقتیاونیکهدوستشداری،
بهحرفتگوشندهخیلیناراحتمیشی!
••💔••
+راستیخداماروخیلیدوستدارهها:)]
مسیر مؤمنانه
[میگفت: وقتیاونیکهدوستشداری، بهحرفتگوشندهخیلیناراحتمیشی! ••💔•• +راستیخداماروخیلیدوستد
اینو 👇 شنیدی
« وَاْصطَنَعْتُكُلِنَفسی »
وتورابرایخودمساختم♥️⛓
#عاشقانهترینآیه (:
مسیر مؤمنانه
دلتنگم....💔 دلگیرم........❗️ هر چه میرم به گرد پایتان هم نمیرسم! مسئله یک سربند یا لباس خاکی نیست
#آیه_گرافی
"وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ"
و بدانيد كه خدا ميان آدمى و قلبش حايل است
خدایا !
تو نزدیکی
هر چه از قلبم بگذرد
اول از نزد تو عبور کرده
این منم که با گناه
خود را به مستی دوریت کشانده ام❤
سوره انفال|۲۴
أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ"
❤️
#عاشقتم
#نزدیکتر_از_رگم
مسیر مؤمنانه
أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ" ❤️ #عاشقتم #نزدیکتر_از_رگم
رد تو را دنبال می کند سایه ام
قدم به قدم که می روی
قدم به قدم که بازمی آیی
چون گناهی در تو آویخته ام
بی آرزوی رستگاری.....!
#نزدیکتر_از_رگم
مسیر مؤمنانه
رد تو را دنبال می کند سایه ام قدم به قدم که می روی قدم به قدم که بازمی آیی چون گناهی در تو آویخته ام
ساده است!
تو نمیآیی
نفس کم میآید
دل میایستد
ساده است مرگ...
#العجل ساده است
یعنی بیا
تحملم کمه
#نزدیکتر_از_رگم
مسیر مؤمنانه
ساده است! تو نمیآیی نفس کم میآید دل میایستد ساده است مرگ... #العجل ساده است یعنی بیا تحملم
اندوهها در من شعلهور است و
ابرها در من در حال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم آتشم را خاموش نمیکند...
چجوری بهت بگم
تحملم کمه
#بارانم آتشم را خاموش نمی کند 💔
مسیر مؤمنانه
و . . . #غروب و چه میدانی از غروب #جمعه 💔
بین من و تو ، به غیر ازخودم، هیچکی دیوار نیست
جهان مثل آینه است که خوب و بدش
فقط انعکاس وجود منه
ما از نور و بارون و آینه ایم نباید به
تاریکی عادت کنیم
و #تو تجلیگاه نوری
دنیا بدون تو ،تاریک است
نباید به تاریکی عادت کنیم ...
بگذارید و بگذرید
ببینید و دل نبندید
چشم بیاندازید و دل نبازید
که دیر یا زود
باید گذاشت و گذشت.
حضرت علی (ع)
❤️ ...بگذارید و بگذرید ....❤️
مسیر مؤمنانه
ک لیوان هم دستش بود. آن ها را گذاشت وسط اتاق و گفت: «می روم دنبال شام. زود برمی گردم.» روزهای اول صم
بپوش. چادرت را هم درآور. اگر دشمن ببیند یک زن توی منطقه است، اینجا را به آتش می بندد.»
بچه ها مرا که با آن شکل و شمایل دیدند، زدند زیر خنده و گفتند: «مامان بابا شده!»
صمد بچه ها را کف ماشین خواباند. پتویی رویشان کشید و گفت: «بچه ها ساکت باشید. اگر شلوغ کنید و شما را ببینند، نمی گذارند جلو برویم.»
همان طور که جلو می رفتیم، تانک ها بیشتر می شد. ماشین های نظامی و سنگرهای کنار هم برایمان جالب بود.
✫⇠قسمت : 0⃣9⃣1⃣
صمد پیاده می شد. می رفت توی سنگرها با رزمنده ها حرف می زد و برمی گشت. صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید. یک بار ایستادیم. صمد ما را پشت دوربینی برد و تپه ها و خاکریزهایی را نشانمان داد و گفت: «آنجا خط دشمن است. آن تانک ها را می بینید، تانک ها و سنگرهای عراقی هاست.»
نزدیک ظهر بود که به جاده فرعی دیگری پیچیدیم و صمد پشت خاکریزی ماشین را پارک کرد و همه پیاده شدیم. خودش اجاقی درست کرد. کتری را از توی ماشین آورد. از دبه کوچکی که پشت ماشین بود، آب توی کتری ریخت. اجاق را روشن کرد و چند تا قوطی کنسرو ماهی انداخت توی کتری. من و بچه ها هم دور اجاق نشستیم. صمد مهدی را برداشت و با هم رفتند توی سنگرهایی که آن اطراف بود. رزمنده های کم سن و سال تر با دیدن من و بچه ها انگار که به یاد خانواده و مادر و خواهر و برادرشان افتاده باشند، با صمیمیت و مهربانی بیشتری با ما حرف می زدند و سمیه را بغل می گرفتند و مهدی را می بوسیدند. از اوضاع و احوال پشت جبهه می پرسیدند. موقع ناهار پتویی انداختیم و سفره کوچکمان را باز کردیم و دور هم نشستیم. صمد کنسروها را باز کرد و توی بشقاب ها ریخت و سهم هر کس را جلویش گذاشت. بچه ها که گرسنه بودند ، با ولع نان و تن ماهی می خوردند.
بعد از ناهار صمد ما را برد سنگرهای عراقی را که به دست ایرانی ها افتاده بود، نشانمان بدهد.
✫⇠قسمت : 1⃣9⃣1⃣
طوری مواضع و خطوط و سنگرها را به بچه ها معرفی می کرد و درباره عملیات ها حرف می زد که انگار آن ها آدم بزرگ اند یا مسئولی، چیزی هستند که برای بازدید به جبهه آمده اند.
موقع غروب، که منطقه در تاریکی مطلقی فرو می رفت، حس بدی داشتم. گفتم: «صمد! بیا برگردیم.»
گفت: «می ترسی؟!»
گفتم: «نه. اما خیلی ناراحتم. یک دفعه دلم برای حاج آقایم تنگ شد.»
پسربچه ای چهارده پانزده ساله توی تاریکی ایستاده بود و به من نگاه می کرد. دلم برایش سوخت. گفتم: «مادر بیچاره اش حتماً الان ناراحت و نگرانش است. این طفلی ها توی این تاریکی چه کار می کنند؟!»
محکم جوابم را داد: «می جنگند.»
بعد دوربینش را از توی ماشین آورد و گفت: «بگذار یک عکس در این حالت از تو بگیرم.»
حوصله نداشتم. گفتم: «ول کن حالا.»
توجهی نکرد و چند تا عکس از من و بچه ها گرفت و گفت: «چرا این قدر ناراحتی؟!»
گفتم: «دلم برای این بچه ها، این جوان ها، این رزمنده ها می سوزد.
✫⇠قسمت :2⃣9⃣1⃣
گفت: «جنگ سخت است دیگر. ما وظیفه مان این است، دفاع. شما زن ها هم وظیفه دیگری دارید. تربیت درست و حسابی این جوان ها. اگر شما زن های خوب نبودید که این بچه های شجاع به این خوبی تربیت نمی شدند.»
گفتم: «از جنگ بدم می آید. دلم می خواهد همه در صلح و صفا زندگی کنند.»
گفت: «خدا کند امام زمان(عج) زودتر ظهور کند تا همه به این آرزو برسیم.»
با تاریک شدن هوا، صدای انفجار خمپاره ها و توپ ها بیشتر شد. سوار شدیم تا حرکت کنیم. صمد برگشت و به سنگرها نگاه کرد و گفت: «این ها بچه های من هستند. همه فکرم پیش این هاست. غصه من این هاست. دلم می خواهد هر کاری از دستم برمی آید، برایشان انجام بدهم.»
تمام طول راه که در تاریکی محض و با چراغ خاموش حرکت می کردیم، به فکر آن رزمنده بودم و با خودم می گفتم: «حالا آن طفلی توی این تاریکی و سرما چطور نگهبانی می دهد و چطور شب را به صبح می رساند.»
فردای آن روز همین که صمد برای نماز بیدار شد، من هم بیدار شدم. همیشه عادت داشتم کمی توی رختخواب غلت بزنم تا خواب کاملاً از سرم بپرد. بیشتر اوقات آن قدر توی رختخواب می ماندم تا صمد نمازش را می خواند و می رفت؛ اما آن روز زود بلند شدم،
✫⇠قسمت :3⃣9⃣1⃣
وضو گرفتم و نمازم را با صمد خواندم. بعد از نماز، صمد مثل همیشه یونیفرم پوشید تا برود. گفتم: «کاش می شد مثل روزهای اول برای ناهار می آمدی.»
خندید و طوری نگاهم کرد که من هم خنده ام گرفت. گفت: «نکند دلت برای حاج آقایت تنگ شده...»
گفتم: «دلم برای حاج آقایم که تنگ شده؛ اما اگر ظهرها بیایی، کمتر دلتنگ می شوم.»
در را باز کرد که برود، چشمکی زد و گفت: «قدم خانم! باز داری لوس می شوی ها.»
چادر را از سرم درآوردم و توی سجاد
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_مولا_جانم ❤️
امید هست که #زودت
به بخت نیک ببینمـ😍
🌹تو #شاد گشته به..،
فرماندهی و
من به #غلامی...😍
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی🌤
#التماس_دعای_فرج🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ شنبه ⚜
🌞 ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۲۴ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۵ ژوئن ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
🍀 یــا ربَّ الــعالمیـــن 🍀
🔖 #مناسبت_روز :
◼️ قیام خونین ۱۵ خرداد (۱۳۴۲ هـ ش)
◻️ زندانی شدن حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)به دست مأموران ستم شاهی پهلوی (۱۳۴۲ هـ ش)
#حدیث_روز 🏮
💟 پیامبر اکرم صلالله :
🍃 ای علی!
بدان که شگفت آورترین مردم در #ایمان و بزرگترین آنان در یقین؛مردمی باشند درآخرالزمان که پیغمبر(صلوات الله علیه)خود را ندیده اند و از امام خود محجوب اند و تنها به نوشته ای بر صفحه ی سفید؛ایمان اورده اند.
📙من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۶۶ ⚡️
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5787442803290158757.mp3
1.02M
🔰پیرامون حضرت عیسی( ع) و اقدامات ایشان پس از ظهور
#ابراهیم_افشاری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋تو فکر چی هستی؟
چرا الکی فکر خودتو مشغول کردی؟
مگه نمیدونی تمام دنیا در اختیار خداست،
مگه نمیدونی قدرت خدا،بالاترین قدرت هاست؟
وقتی قدرت خدا رو باور داریم
باید همه چیز رو به او بسپاریم و ذهن و از اسارت مشکلات نجات بدیم.
باور کنیم اگه خدا بخواد ،میشه و اگه نخواد نشه،نمیشه
و در هر دو صورت جز خیر و خوبی برای ما نمیخواد
ایمان داشته باشیم به قدرت و مهربانیش
او بی نهایت مهربانتر از مهربانترین مادر زمین و بی نهایت قدرتمندتر از برترین قدرت جهان است.
🦋قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
🌺🌿ﺑﮕﻮ : ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺭﻭﺯﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺳﻌﺖ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺗﻨﮓ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ، ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ [ ﭼﻪ ﻛﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺯﻳﺎﺩ ] ﺧﺪﺍ ﻋﻮﺿﻲ ﺭﺍ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﺁﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﻭ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٣٩)
سوره سبا 🌿
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_825047343362474818.mp3
12.4M
🔹تفسیر قرآن کریم
🔸جلسه ۱۹
🔸سوره بقره
🔸آیات : ۱۷ و ۱۸
💠 محمد رضا رنجبر
زیبا و دلنشین و کاربردی
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فهرست اصوات تفسیر قرآن
⭕️ #توبهی انسان از نظر شیطان
از وهب نقل شده است: روزی شیطان برای حضرت یحیی طلا آشکار شد و اظهار داشت: میخواهم تو را نصیحت کنم، یحیی گفت: من به نصیحت تو تمایلی ندارم؛ ولی از وضع و طبقات مردم به من اطلاعی بده. شیطان گفت: بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند:
🔥۱. عده ای که مانند شما معصوم هستند و نیرنگ و حیلههای ما در آنها تأثیر نمی کند.
🔥٢. دسته ای که در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچههای شما است. به هر طرف بخواهیم آنها را میبریم و کاملا در اختیار ما هستند.
🔥٣. کسانی که رنج و ناراحتی آنها برای ما از دو دسته ی دیگر بیشتر است. تلاش میکنیم تا آنها را فریب دهیم، همین که فریب خوردند و قدمی به سوی ما برداشتند یک مرتبه متذکر میشوند و از کردهای خود پشیمان میگردند و روی به توبه و استغفار میآوردند و هر چه برای او رنج کشیده ایم از بین میبرند. باز برای مرتبه ی دوم در صدد گمراه کردن آنها بر میآییم این بار نیز پس از آلوده شدن به گناه فورا متوجه میشوند و توبه میکنند، نه از آنها مأیوسیم و نه میتوانیم مراد خود را از چنین افرادی بگیریم و پیوسته در رنجیم.
📙الخزائن (نرافی) / ۳۶۸.
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
هدایت شده از خدا نمیگذرد
❣آرام باش! درست می شود ...
نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست!
آفتاب می تابد،
شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار متولد خواهند شد ...
هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار نمیمانَد..
نور ، سپاه سیاهی را می درد حتی اگر به قدرِ روزنه ای باشد
و بهار ؛ هزار هزار زمستان را سبز میکند،
روزهای سخت رو به پایان است، آرام باش ...
@Khakvaaflak 🍃🌸
کانال #خاک_و_افلاک را به دیگران هم معرفی کنید
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐