دو شب پیش مشکلی بود که شدیدا مثل همیشه به حمایت #تو احتیاج داشتیم، ظاهرم قوی و حرف هام محکم . ولی پاهام میلرزید و میفهمیدم بدنم توانایی کامل را نداره . روی مبل کنار در ورودی اتاق نشسته بودم و خیره بودم به دری که همیشه منتظر ورود فاطمه معصومه ام بودم ، که ناگهان دستگیره در به پایین کشیده شد . و در هزار دهم ثانیه
شادی میلیارد ساله به روحم جاری شد و بلند تو ذهنم گفتم خدا رو شکر خودت اومدی ، تا نگاهم به خواهرم و دخترش افتاد ، یادم اومد تو چند ماهه که نیستی .
تمام غصه ها برگشت و اشک به چشم هام نشست .
واقعا او چند هزارم ثانیه ، شادی میلیارد ها سال برام بود و فراموش کرده ام تو کنارم نیستی .
گفتم تنهام .
احساس کردم به ذهنم داری میگی ، عزیزم اگه من کنارت نیستم ، قوی تر از من حواسش بهت هست ، تو امام زمان عج را داری ، تو خدا را داری .
و من نگاهم را به دری انداختم که منتظرم تو و آقا همراه با فاطمه معصومه ام برگردی .
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#رب_هب_لی_حکما_والحقنی_بالصالحین