بسم رب الشهداء و الصدیقین
😌قصه ناگفته پدر
😍گفتگو با دختر شهید حسن تهرانی مقدم
انیس یاسین😘😘
برای شروع گفتگو، از سن و سال و مقطع تحصیلیاش میپرسم. «کلاس هفتمم».
تند چرتکه میاندازم و سیستم آموزشی زمان خودم را با او مقایسه میکنم تا بفهمم به زبان من، کلاس چندمی است.
میگوید : «هنوز به سال انتخاب رشته نرسیدهام» و از رشتهی مورد علاقهاش که میپرسم، میگوید : «احتمالاً تجربی را انتخاب میکنم».
😍«زهرا جان بیست جزء قرآن کریم را هم حفظ کرده». خانم حیدری است که گوشهی حسینیه، روی صندلی سادهای نشسته و گفتگویمان را دنبال میکند.
😊سعی میکنم از حضور فعالش در مصاحبه استفاده کنم.
او هم هرجا خاطرات در ذهن زهرا پس و پیش شدهاند، به کمک میآید.
😃زهرا برایم توضیح میدهد: «ما قرآن را از آخر به اول حفظ میکنیم، برای همین راحتتر است. به مدرسهی قرآنی میروم. کنار درسهایمان، قرآن را هم حفظ میکنم».
میپرسم: «کدام سوره را بیشتر دوست داری؟» که بلافاصله میگوید:
😍«یاسین»😍. عروس قرآن.
☺️لبخند میزنم،
😔اما ته دل به این فکر میکنم چند بار این سورهی آشنا را برای پدرش خوانده و دلتنگیهایش را با آیهآیهی آن تسکین داده.
‼️حرف را از خودش به پدر میکشم. میخواهم ذهنش را به خاطرات دور ببرد؛
به اولین چیزهایی که از پدرش به خاطر میآورد؛ به پررنگترین بهیادماندهها.
اینطور میشود که زهرا طهرانی مقدم برایم از پدر میگوید، از پدر موشکی ایران.
#ادامه_دارد 😍
#سیره_شهدا
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🔹🔹🔹🔹
@mobarz2
____________
۲ شهریور ۱۴۰۰