eitaa logo
مسیر مؤمنانه
1.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
98 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
👇🏻 ✅رسيدن امام حسين (عليه السلام) به كربلا: 🔻شيخ صدوق در كتاب امالي ـ به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام ـ : 🔹حسين عليه السلام حركت كرد تا در كربلا فرود آمد و پرسيد: 🔸«نام اين سرزمين چيست ؟» . 🔹 گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! اين جا كربلاست. 🔸 حسين عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند، اين، روزِ كرب و بلاست و اين جا، همان جايى است كه خون هاى ما در آن ريخته و حرمت ما شكسته مى شود» . 📚 منابع: ▪️ شيخ صدوق : ص ٢١٩ ح ٢٣٩ ، ▪️ علامه مجلسي: ج ٤٤ ص ٣١٥ ح ١ علیه السلام
مسیر مؤمنانه
#ورودیه #شب_دوم #محرم
👇🏻 ✅ گریه امام حسین علیه السلام بر اهلبیت خویش... 🔻پس از آن كه در «عُذَيب الهِجانات» ، فرمان عبيد اللّه بن زياد ، براى در تنگنا قرار دادن حسين عليه السلام رسيد ـ : 🔹حسين عليه السلام ، بيرون آمد و فرزندان و برادران و خانواده اش ـ كه رحمت خدا بر ايشان باد ـ ، پيشِ رويش بودند . 😭حسين عليه السلام ، لَختى به ايشان نگريست و گريست و فرمود: 🔹«خدايا ! ما خاندان پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و از حرم جدّمان ، بيرون رانده شده ايم و بنى اميّه ، بر ما ستم كرده اند. حقّ ما را [ از ايشان ]بگير و بر اين قوم كافر ، يارى مان ده» . سپس حسين عليه السلام در ميان خانواده اش بانگ زد و از آن جا حركت كرد تا روز چهارشنبه يا پنج شنبه ، دوم محرّم سال ٦١ [ هجرى ] در كربلا فرود آمد . 🔸به يارانش رو كرد و فرمود : ▪️«آيا اين جا كربلاست ؟» . ▪️گفتند: آرى . 🔹حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «فرود آييد كه اين جا ، جايگاه اندوه و بلاست ! اين جا ، محلّ فرود آمدن مَركب هايمان ، و اين جا محلّ بار و بُنه ما و ريخته شدن خونمان است». 🔸 آنها پياده شدند و بارهايشان را در جايى كناره فرات ، فرود آوردند و خيمه اى را براى حسين عليه السلام و همسران و فرزندانش ، بر پا كردند و خويشان حسين عليه السلام ، گِرداگِرد خيمه او ، خيمه زدند. 📚منبع: الفتوح، ابن اعثم کوفی: ج ٥ ص ٨٣ علیه السلام
🔹حر آنها را واداشت که در سرزمینی که نه آبادی بود و آبی بود منزل کنند. 🔸امام فرمود وای بر تو! بگذار در این ده نینوا یا غاضریه یا در این ده شفیه منزل کنیم... 🔹حر گفت : به خدا نمیتوانم ، این مرد بازرس من است. 🔸زهیر گفت : یابن رسول الله آنچه پس از این باشد بدتر از این است که میبینیم ، جنگ با این عده حاضر برای ما آسان تر است از جنگ با آنها که بعد از این آیند ، به جان خودم پس از این آنقدر لشکر آید که تاب آنها را نداریم... ✳️امام فرمود : من به آنها حمله نمیکنم... و در همانجا منزل کرد. 🔹آنروز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بود. -------------------------------------------------- 📘   علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️