❇️ امروز ⬇️
⚜ یکشنبه ⚜
🌞 ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۴ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۱۶ مه ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یـا ذالــجـلال والاکــرام 📿
#حدیث_روز 🌐
🌼 امام باقر علیه السلام:
🍃 اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع هستید؛
اگر خواهان گشایش در هر امری هستید؛
اگر خواهان جلب رضایت خداوند می باشید؛ توجّه به دو امر الزامی است:
👌 شناخت امام زمان(عج)
👌 اطاعت از امام زمان(عج)
⚡️اگر شاه کلید «معرفت امام» در دست باشد، تمام قفل ها باز میشود.
📚 مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸۰ 🌱
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
1_422879099.mp3
4.57M
💽 #کتاب_صوتی_وظایف
🖇 #وظایف_منتظران
🔖 # قسمت_اول
🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم
🔵 تهذیب نفس از مهمترین و اصلی ترین وظایف یک منتظر است.
🎙️#ابراهیم_افشاری
#پیشنهاددانلودونشر ♻️
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_6028359523356377542.mp3
3.94M
#معلم
فوق العاده زیبا و دلنشین
یکشنبه ها با دکتر الهی قمشه ای
در کانال #مسیرمؤمنانه
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
دکتر الهی قمشه ای
💟🌿💟
🔱آیا میدانستید #زنانی که در خانه #پرخاشگری میکنند و دادمیزنند #کمبود_محبت شدیداز طرف #همسر دارند؟!
پس برای #آرامش هم #محبت #خرج کنید !
🔱آیا میدانستید #آرامش را مرد به زن میبخشد و زن آنرا در خانه بین #کودکان_تقسیم میکند و دوباره به مرد باز میگرداند؟!
👌پس #آرامش را به هم #هدیه دهید !
🔱آیا میدانستید صحبت در مورد #احساسات_درونی بین زن و مرد باعث ایجاد #ثبات و #امید در زندگی میشود؟!
🔱پس باهم #حرف بزنید، چون بدون مکالمه عشق به جان کندن می افتد و از بین میرود !
🔱آیا میدانستید یکی از #نیازهای بارز زنان و مردان شنیدن #تمجید وتعریف از سوی همسر است؟!
پس #خوبی های یکدیگر رابه زبان آورید !
🔱آیا میدانستید #نوازشهای #محبت_آمیز از مسکن های قوی بهتر عمل میکند؟!
👌پس #دوای_درد یکدیگر باشید...!!!
#سبک_زندگی
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🌺خداوند متعال...
برخی از بندگان مومن مرا جز فقر و تنگدستی اثلاح نمی کند و تگر او را توانگر سازم، ثروتمندی او را فاسد می کند.
برخی از بندگانم را هم جز تندرستی اصلاح نمی کند و اگر بیمارش کنم، این بیماری او را فاسد و تباه می کند ...
پس به نظر نزک و خیرخواهی من اطمینان کنید؛ چرا که من امور بندگانم را طبق آنچه به صلاح و مصلحت آنان است ، تدبیر می کنم.
📙بحارالانوار، حدیث قدسی، ص۱۴۰
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
مشغول پخت و پز و تدارک ناهار شد. نزدیک ظهر بود. یکی از بچه ها از توی کوچه فریاد زد: «آقا صمد آمد.» د
قسمت :1⃣5⃣1⃣
شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.»
دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند.
آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش.
صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم.
زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!»
خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده.
قسمت :2⃣5⃣1⃣
خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.»
بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!»
عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!»
ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود.
قسمت :3⃣5⃣1⃣
اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!»
از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد. او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.»
خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.»
صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.»
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت: «به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.»
لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.»
صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!»
معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.»
چهار پنج روزی قایش ماندیم. روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی. ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر. با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود.
قسمت :4⃣5⃣1⃣
همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند. مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید.
روز پنجم صمد گفت: «وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.» آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم. گرد و خاک همه جا را گرفته بود. تا عصر مشغول گردگیری و رُفت و روب شدم. شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: «این هم کلید خانة خودمان.»
از خوشحالی کلید را بوسیدم. صمد نگاهم می کرد و می خندید. گفت: «خانه آماده است. فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم.» فردا صبح رفتیم خانة خودمان. کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانة قشنگی بود. دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه. دستشویی بیرون بود سر راه پله ها؛ جلوی در ورودی. امّا حمام توی هال بود. از شادی روی پایم بند نبودم. موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم. جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن. خانه تازه از دست کارگر و بنا درآمده بود و کثیف بود. با کم
خدایا شــب 🌙
را در سکوت و
تاریکی آفریدی
تا همه از هیاهو
و شلـــوغی روز
به آرامــش برسند
پس آرامش حقیقی،
خیالی آسوده و خوابی
آرام نصیب همہ ی ما کن
شب زیباتون آروم
و در پناه خـــ♡ـــدا 🌙
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
گاهی مرا نگاه کنی "رد شوی" بس است
آنان که بیکَسند، به یک "در زدن" خوشند.
#نوای_دلتنگی💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ دوشنبه ⚜
🌞 ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۵ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۱۷ مه ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یـا قــاضــی الــحاجـات 📿
#حدیث_روز 🍃
💠 امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام میفرمایند:
💐 بزرگترین #تکلیف الهی،
#نیکیکردن به پدر و مادر است.
📚غررالحکم، ۴۰۷ 🍂
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5796230761644310927.mp3
1.65M
⁉️در آخرالزمان وظیفه مومنین در مقابل تمسخرات دیگران چیست ؟وصبر در اخرالزمان چه تاثیری دارد ؟
#ابراهیم_افشاری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋وقتی هر چیزی که دوست داشتی رو خوردی و مراقب تغذیه خودت نباشی
دچار اضافه وزن میشی
اون وقته که خیلی از کارهای روزانتو با سختی انجام میدی دچار زانو درد و دیابت و چربی و فشار خون میشی و به خاطر هر کدوم از این بیماری ها سختی های بیشتری رو مجبوری تحمل کنی.
دوست مهربانم 🌺🌿
روح به مراتب لطیف تر و حساس تر از جسم هست، دیدن و شنیدن و گفتن و انتخاب هر چیزی و هر مدل سبک زندگی، به شدت روح رو بیمار میکنه و دچار یک سری عوارض منجمله استرس، افسردگی، خشم، ناامیدی و... میکنه.
خداوند بارها در قرآن میفرماید
🦋منِ خدا کسانی رو که برای روحشون احترام قائل هستند و نسبت به کارهایی که انجام میدن رژیم افکار گفتار و رفتاری دارند رو دوست دارم.
کسانی که هر چیزی نمیبینن، هر چیزی گوش نمیدن، هر جایی نمیرن. با هر کسی دوست نمیشن....
چون خوب میدونن روحِ سنگین و دچار سوء تغذیه نمیتونه به خوبی در راه خدا حرکت کنه.
زندگیتون سرشار از بهترین انتخابها 🌿🌺
🦋 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ
🌺🌿 ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ .(٤)
سوره توبه🌿
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
نهج البلاغه 16.mp3
7.25M
🍃 درس نهج البلاغه ۱۶
🌾🌾 شیرین و دلکش
🎄🎄🎄 ساده و آسان #نهج_البلاغه_خطبه_اول_قسمت_ پانزدهم
🌷 محمدرضا رنجبر
زیبا و دلنشین
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فهرست اصوات نهجالبلاغه
✍ استاد فاطمی نیا :
عمده چیزی که برزخ را تاریک می کند ، حرف زدن پشت سر مردم است ، غیبت است.
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
#سلام_مولا_جانم❤️
💗ای مطلع تمام غزلهای ناب شعر
🤍همگام با طلیعهیِ صبحِ سحر بیا
💗درد است باشی و زهمه رخ نهان کنی
🤍جانها به لب رسیده دگر، زودتر بیا
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتــون_مهدوی🌤
#التماس_دعای_فرج 🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ سهشنبه ⚜
🌞 ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۶ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۱۸ مه ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یـا ارحــم الــراحمیــن 📿
#حدیث_روز 🍃
✍ امامباقر(علیهالسلام) به جابرجُعفی فرمودند:
⬅️ "خوشبهحال افرادی که در #زمانغیبت
بر اعتقادبهما استواربمانند، جابرگفت :
#بهترینچیزی که مومن میتواند،
در آن زمان #استفادهکند چیست؟
امام فرمودند: « نگهداریزبان »
📕 بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۵ ح۶۶
✅ دوستدار اهلبیت وَ امامزمانعلیهالسلام
با زبانش #دل کسیرو نمیشکنه..
دروغ نمیگه...بهکسی طعنه نمیزنه...
#حواسمونهست؟؟
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5818655898293249330.mp3
1.12M
⁉️حلقه دوم سپاهیان حضرت که بعد از ۳۱۳ نفر به حضرت ملحق میشوند چه کسانی هستند ؟
#ابراهیم_افشاری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋علت بسیاری از دعاهای بی تاثیر ما، ناشی از عدم اطمینانی هست که به خدا داریم 😔
دعا میکنیم اما ته دلمون میگیم
یعنی خدا میتونه!!!! 😏
دعا میکنیم
اما چشم امیدمون به قرص و دکتر و فلان شخص بانفوذ و فلان پارتیه 😐
دعا میکنیم
اما باور نداریم که خدا جز خیر واسمون نمیخواد و هر اتفاقی هم که بیافته در جهت پیشرفت و رشد ما طراحی شده و دائما غر میزنیم 😢
دعا کنیم😍
با عشق، با یقین با امید با ایمان
یقینا خداوند به بهترین شکل ممکن اجابت میکنه ❤️🌿
🦋أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ
🌺🌿[ ﺁﻳﺎ ﺁﻥ ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻧﺪ ] ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻥ [ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ] ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﺴﺖ [ ﻛﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ ؟ ! ] ﺍﻧﺪﻛﻲ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻭ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(٦٢)
سوره نمل🌿
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
قسمت :1⃣5⃣1⃣ شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه ن
کند. بیا ببین چی شده.»
بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش نارنجک است