چالش عدالت اجتماعی در ایران «... _هی‌ی‌ی‌! معلوم نبود (شاه) پول نفت رِ چه کار مِكِرد؟ یکی از پیرمردها گفت: «مِذِشت توی جیبش!» هانیه نیش‌خندی زد و گفت: «توی همون جیبی که الآن، آخوندای حکومت می‌ذارن!» جوان قهقه‌ای زد و گفت: «لااقل جيب شاه ته داشت، ولی جيب این آخوندا ته نداره!» ...» _______________________ 📈 برشی از رمان #پاشنه_بلند_در_کافه ، چالش عدالت اجتماعی جمهوری اسلامی در کتابی پر جاذبه ویژه جوانان 🌐 پیوند خرید با تخفیف این کتاب از نمایشگاه بین‌المللی 👇 https://b2n.ir/k72403 🇮🇷به #مبین بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644 #مجمع_بانوان‌_یاری‌دهنده_نظام‌اسلامی #مدافعان_حریم_خانواده

عاشقانه‌ای از تگزاس آمریکا « ...نگاهش كردم. ديدم ... ديدم گلوش ... يكی پاش رو گذاشته بود روی گلوش. هی فشار می‌داد! ... بهنام صورتش قرمز شده بود. نمی‌تونست نفس بكشه. عربده كشيدم: «وحشی! پات رو وردار! داری می‌كُشی‌ش!» اما اون مثل آدمهای مست می‌خنديد...» _______________________ 💌 برشی از رمان #پاشنه_بلند_در_کافه ، عاشقانه‌ای از تگزاس آمریکا تا روستاهای جنوب خراسان 🌐 پیوند خرید با تخفیف این کتاب از نمایشگاه بین‌المللی 👇 https://b2n.ir/k72403 🇮🇷به #مبین بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644 #مجمع_بانوان‌_یاری‌دهنده_نظام‌اسلامی #مدافعان_حریم_خانواده