شعرهایم از خودم سرسخت تر دل بستهاند
من فراموشت کنم،اینها که ول کن نیستند
#سجاد_سامانی
#مبتلا
تاب دورافتادنم از تاب گیسوی تو نیست
کیدلِ آشفته از مویرها خواهد گذشت ؟
#سجاد_سامانی
#مبتلا
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
#سجاد_سامانی
#مبتلا
چرا زبان بگشایم که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر 🤐
#سجاد_سامانی
#مبتلا
تو را با دیگری می بینم و با گریه می پرسم
از این دیگرنوازیهاخدایاچیستمقصودش؟
#سجاد_سامانی
#مبتلا
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
#سجاد_سامانی
#مبتلا
با رقیبان گفت : « آه ، از دوریاش ناراحتم ! »
چشمکِ رندانهی او بعدِ آهش را نگاه ...!
#سجاد_سامانی
#مبتلا
گفتم که تو منظور من از اینهمه شعری
مغرور،نگاهی به من انداخت که: منظور؟!😕
#سجاد_سامانی
#مبتلا
اقرار میکنم به گناه و بعید نیست
منکر شود خدا و بگوید کجا؟چهبود؟
#سجاد_سامانی
#مبتلا
شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس
آنچه غم بر سرم آورد نمیدانی چیست!
#سجاد_سامانی
#مبتلا
عطـرِ موهـایت قـرار از شهـر مـیگیـرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟
#سجاد_سامانی
#مبتلا