اگه‌نرفتی‌هم‌نرفتی رقیه‌هم‌نرفت .. رقیه‌هم‌تو‌خرابه‌ها‌جاموند...(:

با چادر و ست گل‌من‌گلی و انگشتر عقیق و زلم‌زیمبوهایی که از روسری و ساعت و دستبندش آویزونه و با نگاهی محو شده در افق و پلاکی در دست، عکس گذاشته و نوشته ما دخترانِ مادر پهلو شکسته‌ایم! کدوم مادر؟ همون که از نابینا رو می‌گرفت؟ #تلنگر #مَه🤍

:)))))

نفسم‌تنگ‌شده‌‌باز‌هوا‌میخواهم به‌چه‌رویی‌بنویسم‌که‌تورا‌میخواهم ..(((:

انگاری‌ فقط مرغ دلمون پر زده تو هوای مشایه...((: از سهم هوای کربلا یک نفسش نصیب ما نشد . . ‌.

آقای‌ِ‌کربلا ..! مارا ببر آنجایی که بودنت تمام نمیشود:)))

حتی از‌ آب‌ و‌ هوای‌ کربلا‌ هم‌ بد‌ نگید...

کربلایت‌سهمِ‌ما‌بدها‌نشداین‌اربعین پابرهنه‌میروم‌سمتی‌که‌بغضم‌بشکند ...((:

خواب‌میدیدم‌بغلم‌کردی‌...((:

میدونی‌درد‌چیه ..؟! اینکه همه فکر کنن الان مثل هرسال تو راه مشایه هستی ... بعد هی بپرسن کجای عراقی ..؟! رسیدی کربلا ؟! ولی تو یه گوشه بشینی هی با خودت بگی خوش باشی با زائرات آقا ...(((:

ولی من فقط محتاج اینم که از سرازیری باب السلام برم پایین و چشمام که به گنبدت افتاد هی با خودم زمزمه کنم: خوابم‌یا‌بیدارم‌اینجاکربلاست:) #قتیل‌العبرات‌من

دُرّ نجف از عرش ، روی خاک می‌بارید ، وقتی علی خاك عبایش را تکان می‌داد !