هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
آنچنان جای گرفتی تو
به چشم و دل من
که به خوبان دو عالم
نظری نیست مرا
#مولوی
🌴💙🌴
کاش یکی بهم بگه حالا تو که از یکسری حرفا به هم میریزی لازم نیست روی آهنگی که کاملا با محتوای سیاسی و فکری مخالف تو درست شده قفلی بزنی، اونم وقتی نمیتونی با خواننده بحث کنی الان
مبتسمین
علاقهی عجیب من به فيروزهای هم عجیبه.
فیروزهای حتما سر و سری با یک یکِ رگهای اعصاب داره
مثلا نوازش کردنشون...
جناب پاییز
ما جلوی پاییزستیزان ازت دفاع کردیم فکر کردی بخاطر چشم و ابرو و گذر زمانِ نداشتهت بود؟
بخاطر بارونه آقا، ببار بذار درست شه دیگه...
احساس میکنم توی دلم دارن رخت میشورن
توی قفسه سینهم سمنو هم میزنن
توی قلبم بساط باربیکیو به راهه
آدم نیست که، آشپزخونهست...
ببین کاراتونو
انقد منو ترسوندید یه خودکار گذاشتم لب کیفم جامدادی رو گذاشتم اون ته کیف یجوری انگار مواد مخدر اوردم با خودم
یهو دیدم همه از دم ترم اولی بودن جامدادیای رنگارنگ رو ردیف گذاشتن رو میز😂
همینجور که رهبر ما صحبت میکنن و ما کیف میکنیم و دل ما رو گرم میکنن، رهبر اپوزسیون همینطور که منتظر رسیدن پول تو جیبی از دست مادرش هست میگه دوستان برانداز توی ایران امروز تصمیم میگیرن برای براندازی کف خیابون سوت و بوق بزنن و ما حمایتشون میکنیم و نشون میدن این جماعت برانداز چقدر خدازدهس و در حد درک معنی"رهبر"هم نمیدونن...