🚨 زنی که با اختیار خودش در ماشین سوخت!
⭕️ خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق. معلم است.
در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین، دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد.
خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمیگردد و در را باز نموده داخل ماشین مینشیند.
یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو تو را با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند.
عراقیها وی را #شهیدِ #شرف و #ناموس، لقب گذاشتند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند.
@modafeaan_hejab_shahrood
خاطره امربه معروف دهه 60
🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠
سال 63 جبهه سومار بودم چون به حصورم بیش از 45 روز نیاز با کاروان بر نگشتم حدود 10روز بعد با ماشین های عبوری خودم را به اسلام آباد غرب واز آنجا به باختران رساندم
پس از استراحتی کوتاه در مسجد کردهای کرمانشاه به سمت تهران حرکت کردیم حدود ساعت 8 صبح روز بعد به ترمینال خزانه تهران رسیدم
🌠🌠🌠🌠🌠🌠
به قصد دیدن پسر عمه ام می خواستم سمت نطام آباد بروم گفتند باید با مینی بوس میدان امام حسین سوارش خیلی خسته و کوفته بودم هنوز خوابم می آمد در چتین حالتی مینی بوس میدان امام حسین را کردم از فرط خستگی خود را روی صندلی تک نفره سمت شاگرد مینی انداختم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
چون مینی بوس تکمیل نشده نبود هنوز متوقف بود. یک دفعه یک صدایی از پشت بگوشم خورد که می گفت خانم این آقا با شماهستند؟ خانم جوانی جواب داد نه!
تا خواستم بفهمم اقا کیه وخانم کیه
جوانی سیلی محکمی به صورت جوانی بخت برگشته نواخت راننده مینی بوس خطاب به زننده سیلی گفت بیارش پایین این نامرد را! تا حالشو بگیریم 🌲🌲🌲🌲🎍🌲
جوانی که سیلی زده بود یقه آن جوان رها نکرده وهمین طور او رابه سمت بیرون می برد ومن خواب آلوده هنوز یخم وانشده بود
جوان سیلی خورده وقتی فصای فکری مسافرین مینی بوس را مساعد ندیده تصمیم به فرار گرفته بود بدین کندی زد وخودش را رهانید وپا به فرار گذاشت جوان نگون بخت چنان ترسی وجودش را گرفته که تابلوی راهنمایی رانندگی چند متر جلو را ندید ودر حالی که سرعت گرفته بود تا فرارکند چنان به تابلوی راهنمایی رانندگی برخورد کرد که لوله نگهدارنده تابلو چند بار خم راست شد واو روی زمین افتاد ولی از ترس جوانی که پشت سر تعقیبش می کرد بلندشد ولنگان لنگان به سمت جمعت متراکم 300 متری مینی بوس رفت وجوان دیگر هم به دنبالش رفت تا توی جمعت گم شدند
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من که هنوز خواب آلود بودم و حسابی شوکه بودم یعنی چه هرکی کنار خانمی توی مینی بوس وایسته باید کتک بخوره؟ از روی صندلی ام به سمت راننده رفتم تا اصل ماجرا را ازاو بپرسم
🍃🍃🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷
راننده جوان مینی بوس باهمان لهجه تهرانی اش گفت آن خانم صندلی پشت سرشما نشسته بود جوان بی ادب کنار خانم جوان ایستاده بود یک چیزایی به او می گفت دختر محجوب هی چهره سرخ وزرد میشد وبه خاطر بی آبرویی بیشتر چیزی نمی گفت ولی جوان مزاحم دست بر دارش نبود ودختر مردم اذیت می کرد
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ادامه دادکه ببین داداش ما راننده ها زن وبچه مردم را متل ناموس خودمون می دونیم غیرت ما اجازه نمی دهد داخل مینی بوس ما وتوی ایستگاه ما کسی مزاحم زن مردم یا دختر مردم بشه شهرستانی باشه یا تهرانی
حالا دختری که اهلشه هرکاری با او کردی حقشه ولی اگر برای دختر محجوب که اهلش نیست پیش چشم کسی نگاه چپ به بکند غیرت ما اجازه نمی ده که بذاریم کسی اذیتش کنه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
راست می گفت زن جوان یا دختری با حجاب کامل وسر به زیری بود که نشان واصحی از حیای او داشت. نمونه ای از ناموَس اصیل مردم ایران بود
#ناموس یعنی زن وبچه
#ناموس یعنی خواهر ومادر
#ناموس یعنی خاله وعمه وبستگان عمودایی وخاله وعمه
#ناموس یعنی زنان ودختران کوجه ومحله
#، ناموس یعنی زنان ودختران شهرما
#ناموس یعنی دختران وزنان هم استانی ما
#ناموس یعنی زنان ودختران مسلمان ایرانی
#ناموس یعنی زنان ودختران ایرانی
#ناموس یعنی زنان ودختران مسلمان
#ناموس یعنی زنان ودختران آسیایی
#ناموس یعنی دختران حصرت حوا وآدم