بزنید روی لینک
👆👆👆👆👆 در راهپیمایی مجازی📱شرکت کنید و مشتی به دهان دشمنان بکوبید👊🏻
تلآویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم...
مدافعان حجابیم
یه سورپرایز دارم براتون از این به بعد میخوایم شعر کودک در کانال قرار بدیم شعر هایی که بچه ها با خو
فردا فعالیت شروع میشه
منتظرمون باشین😉
سلام اعضای عزیز
الوعده وفا
اشعار کودکانه برای یاد گیری دین ،امامان و....👇👇👇
شعر کودک
معرفی دوازده امام در قالب شعری زیبا
ای کودک مسلمان
بگو تو از امامان
امده بعد از نبی
اول ایشان علی
امام دوم حسن
امام سوم حسین
چهارم امام سجاد
دل ها شده از او شاد
ای یار خوش گفتگو
امام پنجم بگو
عالم ترین عالم است
محمد باقراست
ششم جعفر صادق
هفتم موسی کاظم
هشتم امام رضا
رضا به حکم خدا
نهم محمد تقی
دهم علی النقی
یازدهم عسگری
دوازدهم مهدی است
ظهور کند زمانی
روشن کند جهانی
😍😍😍😍
اللهم عجل لولیک الفرج
@chadoram
شعر کودک
❤️شروع هر کاری با نام خداوند❤️
هنگام استراحت
یاوقت کاروکوشش
وقت کتاب خواندن
حتی زمان ورزش
وقت کمک به مادر
هنگام سفره چیدن
وقت نوشتن مشق
یانقاشی کشیدن
درهر کجا همیشه
قبل از شروع هر کار
اغاز میکنم من
با نام پروردگار❤️
@chadoram
#صلوات
🌟 شعر زنبور عسل و پیامبر (ص) 🌟
یک روز که پیغمبــر
🎉
درگرمی تابستان
🎉
همراه علی می رفت
🎉
درسایه ی نخلستان
🎉
دیدندکـه زنبوری🐝
🎉
ازلانه ی خود زد پـر
🎉
آهسته فرود آمد
🎉
بردامن پیغمبر
🎉
بوسید عبایش را
🎉
دورقـدمش پر زد
🎉
برخاک کف پایش
🎉
صد بوسه ی دیگر زد
🎉
پیغمبـر از او پرسید :
🎉
آهســته بگـو جانم
🎉
طعم عسلت از چیست!؟
🎉
هـر چند که میدانم
🎉
زنبـــور جوابش داد
🎉
چون نـام تـو می گـویـم
🎉
گــُل می کنـد از نامت
🎉
صـد غنـچه به کنـدویـــم
🎉
تـا نـام تـو را هـر شب
🎉
چون گل به بـغـل دارم
🎉
هـرصبـح که برخیــزم
🎉
درسینــه عسل دارم
🎉
از قنـد و شکـــر بهتــر
🎉
خوشـتر ز نبـات است این
🎉
طعم عسل از من نیست
🎉
طعم صلوات است این
@chadoram
#امام_رضا
قصه «ضامن آهو، رضا»
سلام سلام بچه های نازنین
سلام سلام ای گلای رو زمین
قصه ای تازه دارم
تو قلبتون میکارم
ی روز و روزگاری
توی جنگل زیبا
ی آهو مادر ناز
تو باغ بودش بچه ها
یهو صدای تیری
شنیده شد از اون دور
آهو فرار کرد و دید
رسید رسید ب یک نور
اون نوری ک آهو رو
از دویدن نگه داشت
امام رضا بودنُ
مهر رو تو سینه ها کاشت
شکار چیم بچه ها
نگاه می کرد امامو
امام مهربونی
امام یک جهان رو
امام هشتم ما
ب آهو آب و نون داد
توی بغل گرفتش
خوبی رو بش نشون داد
به اذن پروردگار
آهو ب حرف دراومد
گفت ب امام رضا ک
زندگی ام سر اومد
لطفا بگید شکارچی
مهلت بده یه کمی
بچه دارم شیر می خواد
زنده بمونم دمی
امام رضا دوباره
آهو خانم رو ناز کرد
گفتن میگم حرفتو
راه فرار رو باز کرد
امام رضای مهربون
گفتن ک آقای جوون
آهوی ما مادره
خدا اونو یاوره
بچه شیر خوار داره
بذار بره کار داره
شکارچی مهربون شد
وقتی ک دید آقا رو
گفت ک اجازه میدم
شیر بده بچه ها رو
امام گفتن ب آهو
ای آهو خانم ناز
برو ولی زود بیا
کنی منو سرافراز
آهو خانم با خوشحالی
کل مسیر و می دوید
تا برسه ب بچه ها
ب جز هدف هیچی ندید
ب بچه ها رسید و گفت
بیایید بیایید شیر بخورید
دوباره من دارم میرم
پس بشینید سیر بخورید
بعد غذای بچه ها
آهو دوباره پر کشید
به سمت جنگل و امام
آهو همش تند می دوید
رسید سر قرارشو
رفتش پیش اماممون
شکارچی این صحنه رو دید
گفت پیش بچه هات بمون
این جوری بود ک آهومون
رسید ب پیش بچه ها
امام مهربونمون
شد «ضامن آهو رضا»
@chadoram
#اهل_بیت
#امام_زمان
مادرم می گوید
یک نفر در راه است
از صدای پایش
دل من آگاه است
وقتی او می آید
قاصدک می خندد
راه های غم را
بر همه می بندد
ابرها می بارد
چشمه ها می جوشد
هر درختی در باغ
رخت نو می پوشد
مادرم می گوید
روی ماهش زیباست
گر چه از او دوریم
او همیشه با ماست
@chadoram