eitaa logo
مدافعان حجابیم
225 دنبال‌کننده
260 عکس
250 ویدیو
1 فایل
ـ﷽ـ🌱 〖خداوندگار‌م؛ رحمتِ‌تو ،💜 بیشتر‌از‌آرزوهایِ‌کوچکِ‌منھ'〗 • • • "✿ • •
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ 🌷 بوســـــه مـــــادر 🌷 ‌ ‌ آخــــــرین باری که می رفت بدرقه اش کردم ‌ وقت رفتن خواستم صــــورتش را ببوسم ، که یکی صداش کرد ســـــرش رو برگردوند سمت صدا ، نا خود آگاه به جای صورتش ، پشت گـــــردنش رو بوسیدم ‌ پیکرش رو که آوردند رفتم بالای سرش .. دیدم خورده به گردنش درست همون جایی که بودم .. ‌ مادرش تعریف میکرد .. ‌ ‌ 🌸 🌸 ‌ @chadoram
⭕️ داستــان واقعــۍ مرد تهــرانۍ ⭕️ ✍وقتے امام زمان عج مسافرِ مینے بوس مے شوند! 🔰وقتے جوابِ رَد را از آخرین پزشڪ متخصص هـم شنید، آمد خانہ و رو بہ هـمسرش ڪرد و گفت : «ڪارهـایت را انجام بدہ تا عازم سفر ڪربلا بشویم،دڪتر ڪہ فقط هـمین دڪترهـاے خودمان نیستند...» بر اثر یڪ بیمارے مرموز و ناشناختہ بدنش لمس شدہ بود و قدرت حرڪت نداشت مرد میانسال تهـرانی،در هـمین تهـران خودمان زندگے مے ڪرد، شاید حدود دہ پانزدہ سال قبل 🔷 بیست شبانہ روز دعا و تضرع در ڪربلا هـم ڪارساز نشد، تصمیم گرفتند بہ زیارت سامرا هـم بروند،سوار مینے بوس شدند با دیگر هـمراهـان و راهـے سامرا، میانہ ے راهـ،در بیابان هـاے بے آب و علف عراق رانندہ مینے بوس توقف ڪرد، رانندہ جوان نسبتا قد بلندے ڪنار جادہ دیدہ بود دست تڪان مے دهـد،جوان هـیبت خاصے داشت و لباس اعراب بہ تن،هـنگام ورود دست بہ سینہ گذاشت، خم شد و با فروتنے خاصے بہ تڪ تڪ مسافران نگاہ ڪرد و سلام،«نشست صندلے پشت رانندهـ، شروع ڪرد با نواے دلنشینے آرام آرام قرآن خواندن،ڪم‌ڪم توجہ مسافران بہ او جلب شدہ بود... 💠 رو ڪرد بہ رانندہ و اورا بہ «اسم»صدا زد ڪہ فلانے چرا امسال مشهـد نرفتی؟ رانندہ ڪہ سرگرم رانندگے اش بود، جواب داد قسمت نبود، جوان عربے گفت :«نهـ، نرفتے چون پول نداشتی،مقدارے پول مقابل رانندہ گذاشت، این پول، رفتے آنجا سلام مارا بہ جد مان برسان...» 💚 مرد زیبارو آمد دو ردیف عقب تر،از مرد تهـرانے ڪہ بخاطر لمس بودن دو صندلے را اشغال ڪردہ بود خیلے خودمانے احوالپرسے ڪرد، سوال ڪرد چرا اینجورے نشستہ ای؟ پاسخ داد:از ڪربلا مے آیم، مریضم، درد دارم، نمے توانم...جوان عرب گفت : «مے دانم، خیلے وقت هـم هـست ڪہ ڪربلا بودی، بعد دستے بہ پاے مرد فلج ڪشید و بہ رانندہ گفت نگہ دارید، من پیادہ مے شوم... 🌸 رانندہ مینے بوس بہ جوان عرب گفت اینجا ڪہ آبادے و خانہ اے بہ چشم نمے خورد... جوان زیبارو گفت :من امشب اینجا هـستم ... آنقَدَر مسافران را مجذوب ڪردہ بود ڪہ زمان پیادہ شدن هـمهـ‌ے آنهـابراے بدرقہ اش بہ پائین آمدند،هـمسر مرد بیمار وقتے اورا بیرون از ماشین دید، با تعجب از او پرسید! چطور تو آمدے با این پاے لمس بیرون ماشین؟! مرد بہ خودش آمد و دید هـیچ اثرے از درد در بدنش نیست ڪہ نیست، مسافران وقتے ماجرا فهـمیدند شروع ڪردند هـاے هـاے گریہ ڪردن، صداے نالہ ے یا صاحب الزمان تا ساعت هـا در مینے بوس بلند بود... باز با گریہ بہ آغوش تو برمے گردم؛ چون غریبے ڪہ خودش را برساند بہ وطن... @chadoram
〰❁🌺❁❁🌺❁〰 📜 در یڪے از ڪتاب‌ هـاے خود مینویسد: «روزے زنے نزد قاضے شڪایت ڪرد ڪہ پانصد مثقال طلا از شوهـرم طلب دارم و او بہ من نمیدهـد. قاضے شوهـر را احضار ڪرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهـدے داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهـدند. قاضے از گواهـان پرسید: گواهـے دهـید ڪہ این زن پانصد مثقال از شوهـرش طلب دارد. گواهـان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وے را درست بشناسیم ڪہ او هـمان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهـرش فریاد برآورد شما چہ گفتید؟ براے پانصد مثقال طلا، هـمسر من چهـرہ ‌اش را بہ شما نشان دهـد؟! هـرگز! هـرگز! من پانصد مثقال را خواهـم داد و رضایت نمی‌دهـم ڪہ چهـرهـ‌ے هـمسرم درحضور دو مرد بیگانہ نمایان شود. چون زن آن جوانمردے و غیرت را از شوهـر خود مشاهـدہ ڪرد از شڪایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را بہ شوهـرش بخشید.» ••• چہ خوب بود ڪہ آن مرد با غیرت، جامعهـ‌ امروز ما را هـم میدید ڪہ چگونہ رخ و ساق بہ هـمگان نشان میدهـند و شوهـران و پدران و برادرانشان نیز هـم عقیدهـ‌ آنهـایند و در ڪنارشان بہ رفتار آنان مباهـات مے ڪنند.••• @chadoram
💐 🔰حیا یعنی وقتی استادت حرف میزنه و نگاهش زیاد توی چهره ات میمونه شرم کنی... 🔰حیا یعنی وقتی با یه همکلاسی پسر حرف میزنی ادای بچه مومن در نیاری که نگاهتو 180درجه بچرخونی بلکه: خودت، ازدرونت مانعی داشته باشی که شرم کنه به یه نامحرم نگاه کنه... 🔰حیا یعنی : خودت یه خط قرمز داشته باشی دورت و توی ذهنت نسبت به محرمات الهی... 🔰وقتی راه میری طوری نری که نگاه ها به طرفت برگرده... 🔰وقتی توی خیابون میخندی حواست به اطرافت باشه حتی به اینکه لبخندت اغواگر نباشه... ❌همون لبخندی که همه ما دخترها داریم و خودمون هم میدونیم چه اثری داره در دیگران❌ 🔰حیا یعنی وقتی لباس میپوشی شرم کنی که بدنت بزنه بیرون و مواظب طرز پوشیدنت باشی 🔰حیا یعنی وقتی از جلوی جمع پسرها رد میشی نگرانی که مبادا از پشت سر هم نگاهشون دنبالت کنه و خودتو جمع میکنی و قدمهاتو مراقبت میکنی . 🔰حیا یعنی بدون آقا بالاسر مواظب خوت باشی . 🔰حیا یعنی وقتی یه عکس بد یا فیلم بد میبینی حتی اگه کسی نبینتت خودت شرم کنی که ادامه بدی. . 🔰حیا یعنی واسه خودت کرامت و حرمت قائل باشی . 🔰حیا یعنی وقتی میبینی به خاطر ظرافت صدات بقیه برمیگردن و نگاه میکنن صدا در گلوت خفه بشه ونگران بشی مبادا با صدات روی کسی اثر بد بذاری و حرف زدنت رو محدود کنی 🔰حیا یعنی به نظر امل بیای اما توی جمعی که دخترا و پسرا دارن با هم حرف میزنن و کرکر میخندن و لودگی میکنن وارد نشی. 🔰حیا یعنی وقتی وارد محیطی شدی که دونفر با هم مشغولن وارد شدی تو سرخ بشی و نه اونها . 🔰حیا یعنی آزرم، شرم به جا 🔰حیا یعنی جلوی کسی که دوستش داری بیشتر مواظب رفتارت باشی و نه کمتر! . 🔰حیا یعنی خدا رو هر لحظه ناظر و حاضر بدونی 🔰حیا یعنی وقتی بی حیایی کردی از شرم همه وجودت هنگ کنه... 🖇برچسب‌ها: حیا یعنی مواظب طرز پوشیدنت باشی... @chadoram
✨﷽✨ 💠هفت چیزی که "مسخره" دارد چیست؟💠 ✍ امام رضا علیه السّلام فرمود: 1⃣ کسی که با زبانش بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده 2⃣ کسی که از خدا طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده 3⃣کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده 4⃣کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ولی از دست بر ندارد خودش را مسخره کرده 5⃣آنکس که کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده 6⃣ کسی که را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده 7⃣ کسی که بدون از خدا طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است. @chadoram
🌸عفاف، عامل عفاف🌸 گویند مرد خیاطی بود بسیار با عفت و زنی داشت عفیفه. روزی آن زن پیش شوهر خود نشسته بود و زبان به شوخی گشود و گفت که تو قدر عفاف مرا نمی دانی. من چنین و چنان هستم و شروع کرد از عفت خود تعریف کردن. مرد گفت: راست می گویی اما عفاف تو نتیجه عفاف من است. من اگر بی عفت بودم، تو هم عفت نداشتی. زن گفت: هیچ کس نمی تواند زن را نگاه دارد اگر بخواهد بی عفتی کند. مردگفت: تو را اجازه می دهم هر جا که خواهی برو و هر چه خواهی بکن. روز بعد او خود را بیاراست و چادر در سر کشید و از خانه بیرون رفت و تا به شب می گشت و هیچ کس توجهی به او نکرد مگر یک مرد که گوشه چادر او را کشید و گذشت و رفت. چون شب شد، زن به خانه آمد. مرد گفت صبح به شب گردیدی و هیچ کس به تو توجهی نکرد مگر یک کسی که او نیز رها کرد. زن گفت: از کجا دیدی؟ گفت: من در خانه خود بودم اما من در عمر خود به هیچ زن نامحرمی به چشم خیانت نگاه نکردم مگر وقتی که در کودکی گوشه چادر زنی را گرفته بودم و در همان لحظه پشیمان شده و رها کردم. دانستم اگر کسی به ناموس من توجه کند بیش از این نیست. زن به پای شوهر افتاد و گفت مرا معلوم شد که عفاف من از عفاف توست. @chadoram