🦋✨💎🍃
✨
💎
🍃
خبر نداشت، میرفت مجلس و مراسمی؛
ناگهان غافل گیر می شد !😳😦
چشمش که به زن های بی حجاب می افتاد ،
می نشست یک گوشه ،سرش را پایی می انداخت ؛😓
چندلحظه که می گذشت، بلند میشد چیزی را بهانه می کرد و زود خداحافظی می کرد .👋
دیگر لازم نبود چیزی بگوید !
همه می فهمیدند که 《#محمدعلی_رجایی》آدمی نیست که به هر محفلی پا بگذارد و در مقابل عمل حرام بی تفاوت بماند!🙃🙂❣✋
خواندنی ها از زندگی یک رئیس جمهور
صفحه 22
@chadoram
#چادرانه
🌷 بانـو ...
چادرے که شدے باید مرامت هم چادرے باشد👌
#چادر که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود😉
گرچه می گوییم #عشق و خبرے از وظیفه هم نیست.
#چشم هایت بانو...حواست باشد👌
#صدایت بانو...حواست باشد👌
#قدم هایت...
مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️
آخر همیشه مےگویم...
چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت
حواست باشد بانـــو ...
چادرے که در دستـان توست #امانت مادرمان زهــــ🌸ــــرا (س) است.
مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند :
لیاقتش را نداشتے
بانو حواست باشد بانو...🖐
💐چادر #حرمت دارد💐
#ما_با_چادرمون_خوشتیپ_تریم😌
@chadoram
May 11
May 11
مدافع چادر حضرت زهرا😍😍😍:
با عرض سلام و ادب خدمت اعضای گرامی کانال...
فرارسیدن ماه محرم را خدمت تمام عاشقان آقا اباعبدالله الحسین تسلیت عرض میکنم😔
در هیئت ها و روضه ها دعا گوی ماهم باشید،التماس دعا💕
@chadoram
ازش پرسیدم چرا پروفایلت هیچ اسمی نداره ! یه چیزی بزار ..
گفت هرچی فکر میکنم چی بزارم نمیتونم به نتیجه برسم !
گفتم اوووووو ! چه خبر ! مگه میخوایی چیکار کنی !؟ چقد سختش میکنی !
گفت سخت هست .میخواستم بزارم خادم الشهدا باخودم گفتم من چه خدمتی به شهدا کردم آخه !؟ اسم باید باخودم هم خونی داشته باشه یا نه !
گفتم بزارم نوکر ارباب باز گفتم آخه ادمایی هستن یه عمره همه ی زندگی و مالشونو گذاشتن برای امام حسین نمیگن نوکر ارباب تو بگی نوکر ارباب چه پررو !
گفتم بزارم منتظر المهدی ! خودم خجالت کشیدم ! کجا منتظرم ! چجور منتظری هستم ! گفتم بزارم گمنام یا بی نشان دیدم کل روز جلز و ولز میزنم تو شبکه ها که دیده شم و لایک بخورم حالا بزارم گمنام ! بر میخوره به همه ی گمنام های شهید کشورم .
گفتم بزارم شیعه علی ! اما باز نزاشتم ! اخه شیعه ی علی که نمازش اخر وقته و دست به خیر نداره که شیعه علی نیست ! گفتم بزارم دلتنگ کربلا ! گفتم اره این خوبه اما دیدم نه همچینم دلتنگ نیستم .شاید اگه چند روز دوستامو نبینم دلتنگ شم .اما سالهاست کربلا ندیدم چیزیمم نشده ...
خلاصه کار سختیه ! همینجوری بی اسم گذاشتم فعلا ...
دیدم راست میگه .. بعضیامون اسم پروفایلمونم با خودمون هماهنگی نداره ! چه رسد به کردار و رفتارمون !
☝ازش خوشم اومد ! حداقل تواین زمینه ریا و ادعا نداره بنده خدا !
✒#عطرسیب
@chadoram
چادرمـ
ارثیه ی مادری پهلو شکسته است ....
مادری ،،که چند روز دیگر
پسرش برای دفاع از اسلام و ارزش ها
سرش بر روی نیزه ها می رود 😔
# ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
@chadoram
👩بانو!
🍃چادرے ڪہ شدے
🔹مرامت هم چادرے باشد
🍃چادر ڪہ گذاشتے
🔹#وظایفت بیشتر مے شود
🔸گرچہ من مے گویم #عشق است
🔹و خبرے از #وظیفہ نیست
😔چشم هایت بانو!!
☝️حواست باشد..
👱♀صدایت بانو!!
☝️حواست باشد
👣قدم هایت...
❌مبادا رفتارت چادرے نباشد
🌸آخر همیشہ مے گویم چادر ڪہ سر ڪردے
🌸یڪ چادرظاهرے بر سرت هست
🌸و یڪ #چادر باطنے بر دلت..
☝️حواست باشد بانو..
انتشار مطالب ثواب دارد
@chadoram
مدافع چادر حضرت زهرا😍😍😍:
#داستان_نسل_سوخته
✍ #شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت170:سرباز مخصوص
دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده بود ... اون روز عاشورا ... کابووس های بی امانم ... و حالا ...
دیگه حال، حال خودم نبود ... بچه ها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمی داد ... همه چیز آروم بود تا سر پل ذهاب ... آرامگاه احمد بن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ...
از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمد بن اسحاق کرد ... و عظمت شهیدی که اونجا مدفون بود ... کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامه اش دو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ...
این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...
اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر می رسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم؟ ...
همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونه ام ...
- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونه ام ...
خندید ...
- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...
با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن می فرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل ... زنگ زدی جوابنداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...
به یکی از خانم ها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمی داره ... بعد از نماز حرکت می کنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...
آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...
چشم هام گر گرفت و به خون نشست ...
.
.#ادامه_دارد...
@chadoram
مدافع چادر حضرت زهرا😍😍😍:
#داستان_نسل_سوخته
✍ #شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_آخر: چشم های کور من
پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا ... برام آشنا بود ...
چند سال می گذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ...
نشستم یه گوشه و سرم رو بین دست هام مخفی کردم ...
خدایا ... چی می بینم؟ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامت های محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ...
زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...
اونقدر تک تک صحنه ها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو می دیدم که به انتظار ایستاده اند ...
- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشم های کور من ...
داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ...
به همین سلام از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمی دونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همه مون با هم از مهران میریم استقبال آقا ...
اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...
از سفر که برگشتم یه کوله خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ...
همه رو گذاشتم توی اون کوله ... نمی خواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق می افتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس می کشیدم ... نباید جا می موندم ...
چیزی که سال ها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...
ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ...
سال هاست ساکم رو بستم ...
شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ...
میرم سراغش و برش می گردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ...
تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم ...
و ما ز هجر تو سوختیم؛ ای پسر فاطمه .... خدایا بپذیر؛ امن یجیب های این نسل سوخته را .... یاعلی مدد .... التماس دعای فرج
@chadoram
🍂🍁🍂🍁🍂
#چرا_نمازم_تاثیر_نداره
°| به دکتر گفتم همه دارو هامو 💊
می خورم اما تاثیری نداره 😔
°| دکتر پرسید :
داروهاتو سر وقت می خوری ؟
°| و من تازه متوجه شدم چرا #نماز_هام
تاثیری نداره
#نماز_اول_وقت📿
#التماس_دعا 🙏
@chadoram
💔
اگر به این باور بِرِسي کـه
ایــن چادر همان چادریست
که پشت دَر سوخت ؛
ولي از سَرِ
حضرت زهرا (سـ) نَیُفتاد...
هًٍرًٍگٍزً ٍ از سَرَتْ شُـــلْ نمي شود...
❖═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═
•|🌹🍃
.
@chadoram
#مادران_زهرایی
یه حدیث از امیرالمومنین دیدم خیلی جالب بود ! فرموده بودن که :
🌺 هركه در خردسالى اش رنج نَبَرد ،در بزرگسالى اش به ارجمندى نمیرسد ..
شاید بشه اینجور ازش برداشت کرد که بچه ها رو تو رفاه مطلق بزرگ نکنیم !
گاهی لازمه بچه ها یه چیزایی رو نداشته باشن
یه چیزایی رو دیر به دست بیارن
یه چیزایی رو براش تلاش کنن تا به دستش بیارن !
بچه هایی که همیشه همه چیز در دسترس دارن بسیار پر توقع و ازخود راضی بزرگ میشن !
بزاریم کمی طعم محدودیت رو بچشن ! هیچیشون نمیشه !
(منبع حدیث غرر الحكم حدیث 8272)
✒#عطرسیب
@chadoram
#کشتی_نجات_یا_اباعبدالله
#لبیک_یا_حسین
بِدَهیدْ رِزْقِ مُحَرَمْ به مَنِ آلودِه
که مَگَرْ لُطْفِ شُما شامِلِ حالَمْ بِشَوَدْ
#لا_رفیق_من_لا_رفیق_له_یاحسین
#حب_الحسین_یجمعنا #غیرت_حسینی #محرم
@chadoram
༻﷽༺
#عاشقانه_شهدا 🌹
وضــع غــذاپخـتـنـم دیدنـے بود😑
بـراش فسنــاݧ درسـت کـردم چہ
فسنجانے!گردوهــارادرسـتہ انداختہ
بودم توےخورش🙄آنقـدر رب زده
بودم کہ سیاه شده بـود.بــرنـج هـم
شـورشور😶
نشـست سـرسفـره دل تودلم نبود😥
غـذایش راتـاآخرخـورد😐بعـدشـروع
کـردبہ شوخے کردݧ کہ(چـون توقره
قروت دوست دارے بہ جاے رب قره
قروت ریختہ اے توغـذا😅)
چنـدتـااسـم هـم براے غـذایـم ساخـت:ترشـکی،فسنجون سیاه.😐😄
آخـرش گفـت:خداروشـکر.🙂
دستت دردنکنہ💚
#شهید_مهدے_زین_الدین 🌺
┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄
@chadoram
┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄
بانُو جاטּ...
ایـטּ را بِداטּ،
تُـ♥️ڪہ با وَقار راهـ🚶🏻♀️ میرَوے...
باد ڪِہ چادُرَت را پَریشانـ🌬 مےڪُنَد
و تُو دَستـ🙌🏻 هایَت را
نَذرِ مُرَتَب ڪَردَنَـ،😻،ـش مے ڪُنے...
خُدا آنـ☝🏻 بالا قَدح قَدح
غُرور مے فُروشَد به فِرِشتگانَشـ😇...
ڪِہ اینـ🙇🏻♀️ بود
بَندِه اے ڪِہ گُفتَم سِجدِه اَشـ🌸 ڪنید...
اَشرَف مَخلُوقاتَم را بِنگَریـ👀ـد
ڪِہ چِہ عاشِقانِہ بَرایَم بندِگے مےڪُند...
🏴 @chadoram
•| #سخن_حسینی 📜 |•
گذشـت در حال قدرت
«إِنّ اَعْـفَـى الـنّـاسِ مَـنْ عَـفَـا عَـنْ قُـدْرَةٍ».
امام حسين (ع) فرمود:
✨«باگذشت ترين مردم كسى است كه با وجود قدرت، گذشت كند»✨.
(بحار الانوار، جــ۷۵ـ صـ۱۲۱ـ حـ۴ـ)
محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️
@chadoram
#اربابانـہ °•|✨|•°
تصویـــر قشنگے ستــــ
که در صحنہ ی محشــــر
ما دور حسینیــــــم و
بهشتــ است که ماتـــ استــ
تاکربـــــلاراهےنیستــ❤️
🖤|•° @chadoram
#یا_علی_اکبر
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم
داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی
این همه نیزه میان بدنت گم شده است
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی
نعرة حیدری و نالة یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
@chadoram
"
#زیارت_نامه_مختصر_حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
🌷زیارت حضرت عباس علیه السلام🌷
🌸✨سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلینَ وَعِبادِهِ الصّالِحینَ وَجَمیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَالزّاکِیاتِ الطَّیِّباتِ فیما تَغْتَدی وَتَرُوحُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ * اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَالدَّلیلِ الْعالِمِ وَالْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ * فَجَزاکَ اللّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَعَنْ فاطِمَهَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَفْضَلَ الْجَزاءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ واَعَنْتَ * فَنِعْمَ عُقْبَى الدّار * لَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ماءِ الْفُراتِ * اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَاَنَّ اللّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ * جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وافِداً اِلَیْکُمْ وَقَلْبی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَاَنَا لَکُمْ تابِـعٌ وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتى یَحْکُمَ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ * فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ *لا مَعَ عَدُوِّکُمْ * اِنّی بِکُمْ وَبِاِیابِکُمْ مِنَ الْمُؤمِنینَ * وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرینَ * قَتَل اللّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُم بِالاَْیْدی وَالاَْلْسُنِ.
@chadoram