eitaa logo
مدافعان حجابیم
243 دنبال‌کننده
260 عکس
250 ویدیو
1 فایل
ـ﷽ـ🌱 〖خداوندگار‌م؛ رحمتِ‌تو ،💜 بیشتر‌از‌آرزوهایِ‌کوچکِ‌منھ'〗 • • • "✿ • •
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋نجات یک انسان🦋 همینطور ڪه با ناراحتی کتاب اعمالم را ورق میزدم و با اعمال نابود شده مواجه میشدم یکباره دیدم بالاے صفحه با خط درشت نوشته بود ... خوب به یاد داشتم ڪه ماجرا چیست این ڪار خالصانه براے خدا بود.به خودم افتخار ڪردم ماجرااین بود ڪه روزے در دوران جوانے با دوستانم براے تفریح به اطراف سدزاینده رود رفتیم.رودخانه پر اب و ماهم مشغول تفریح...یڪباره صداے جیغ زدن یڪ زن و مرد همه را میخڪوب ڪرد یڪ پسر بچه داخل اب افتاده بود و هیچڪس هم جرأت نمیڪرد داخل اب بپرد و بچه را نجات دهد من غریق نجات بودم اماده شدم به داخل اب بروم ڪه رفقایم مانع شدند و میگفتند اب تورا ممڪن است به زیر اب بکشد خطرناڪ است...!!!! اما یڪ لحظه گفتم برای خدا و پریدم و بچه را نجات دادم پدرومادرش خیلے تشڪر ڪردند.این عمل خالصانه خیلے خوب درپیشگاه خدا من هم خوشحال بودم که یڪ عمل بزرگی داخل اعمالم ثبت شده...اما یکباره این عمل درحال پاڪ شدن بود...باناراحتے گفتم :مگه نگفتید عمل خالصانه براے خدا باشه حفظ میشه!؟ جوان پشت میز گفت؛ درست میگی اما شما درمسیرخانه باخودت چه گفتی! یکباره فیلم ان لحظات رادیدم باخودم گفتم؛خیلے ڪارمهمی ڪردم اگرمن جاے پدرومادرش بودم به همه خبرمیدادم یڪ جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت اگرجاے مسئول استان بودم هدیه و مراسم ویژه اے درنظر میگرفتم اصلا باید خبرگزاری بامن مصاحبه میڪرد ... جوان گفت ؛ توابتدابراے خدا ڪارڪردے اما بعد خرابش ڪردی ارزوی اجردنیایے ڪردی و مزدت هم گرفتے درسته؟ گفتم راست میگی همه این ها درسته بعد هم،با حسرت گفتم:دستم خالیه جوان گفت: خیلے هاڪارهاشونوبراے خداانجام میدهنداما بایدتلاش کنندتااخر این اخلاص را حفظ کنند.بعضے هاڪارخالصانه رو درهمان دنیا نابودمیڪنند... 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد......________ @chadoram
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋سفر کربلا🦋 حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم به خاطر شوخی های بیش از حدوصحبت های پشت مردم نابودمیشدو اعمال زشت من باقی می ماند البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهاےزشت میشد چراکه درقران امده؛ ان الحسنات یَذهَبن السیئات اما خیلی سخت بود اینکه هرروز ما دقیق برسی میشد.اینکه کوچک ترین اعمال مورد برسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود،یکباره جوان گفت ؛‌به دستور اقااباعبدالله (ع) پنج سال از اعمال شمارا بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود.باتعجب گفتم؛ علت این دستورچیست؟ همان لحظه به من ماجرارانشان داد، دردهه هشتاد چندبار توفیق سفرکربلا را پیداکردم دریکی از این سفرهایک پیرمردکرولال درکاروان مابود.مدیرکاروان به من گفت میتوانی مراقب او باشی؟به اکراه قبول کردم با اینکه دوست داشتم تنهابه حرن بروم.کار از انچه فکر میکردم سخت تر بود این مرد حواس درستی نداشتو اگر لحظه ای رهایش میکردم گم میشد.خلاصه تمام سفرکربلای ما سفرتحت الشعاع این پیرمردبود و حضورقلب من کم شده بود. روز اخر قصدخریدیڪ لباس داشت فروشنده وقتی فهمیداوهوش و حواس ندارد قیمت زیادی گفت. من جلو رفتم و گفتم؛ چی دارے میگویی؟این اقا زائر مولاست.چرا اینطور قیمت میدی!! خلاصه لباس را خیلی ارزان تر برای پیرمرد خریدم من عصبانی پیرمرد خوشحال!... باخود گفتم عجب دردسری برای خودساختم این دفعه سفر به ما حال نداد،یکباره دیدم پیرمرد رو به حرم ڪرد و دست مرا به اقانشان داد و با همان زبان بی زبانی براے من دعاڪرد، جوان گفت؛ به دعـــاے این پیرمرد امام حسین ع شفاعتت ڪرد.خیلی خوشحال بودم.صدها برگه جلو رفت و اعمال خوب این سال ها ثبت و گناهانش محو شده بود.... 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد......._______ @chadoram
بسم الله سلام علیکم دوست دارم شیعه های علی رو بشناسم😍😍😍❤️❤️❤️ اگه میتونید ~ پروفایلتون رو🌱 غدیری کنید که ☺️ همه غدیریا دوستاشون رو بشناسن😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الࢪحمن الࢪحیم
🧡✋🏻 شش گوشہ ، اوج لذٺ یڪ خواب نوڪرسٺ وقتے ڪسے شبیہ تو ارباب نوڪرسٺ صبح علے الطلوع ، سلام علے الحُسیݧ تسبیح صبحگاهےِ ، آداب نوڪرسٺ 🍃 ♥️
‌ مادرم‌بعدخدا نام‌تورایادم‌داد عادت‌کودکی‌ماست علی‌گفتن‌ما..! ..؛(: ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پارت یازدهم و دوازدهم مستند سه دقیقه در قیامت تقدیم نگاهتون😍👇
مستند زیبای سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋آزار مومن🦋 در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم شب های جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و گشت و بازرسی داشتیم .در پشت محل پایگاه بسیج ،قبرستان شهرستان ما قرار داشت .ما هم بعضی وقتها دوستان خودمان را اذیت می کردیم ،البته تاوان تمام این اذیت ها را در آنجا دادم .برخی شب های جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم یک شب زمستانی برف سنگین آمده بود یکی از رفقا گفت کی جرات داره الان بره تا ته قبرستون و برگرده ؟؟گفتم این که کاری نداره من الان میرم. او هم به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی، من سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردن خس‌خس صدای پای من بر روی برف از دور هم شنیده می‌شد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم، اما آخر قبرستان که رسیدم صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم، یک پیر مرد روحانی که از سادات بود، شب های جمعه تا سحر در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن می شد. فهمیدم که رفقا می‌خواستند با این کار با سید شوخی کنند. می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگه الان برگردم رفقای من مرا متهم می‌کنند که ترسیدم، برای همین تا انتهای قبرستان رفتم . هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد! از لحن او فهمیدم که ترسیده، ولی به مسیر ادامه دادم تا اینکه به بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم پیرمرد سید رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .من هم ابتدا کتمان کردم اما بعد از اون معذرت خواهی کردم و او هم با ناراحتی بیرون رفت .حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم. نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می‌دیدم خصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب میکشیدم از طرفی در این مواقع باد سوزانی از سمت چپ وزیدن می گرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد . وقتی چنین اعمالی را مشاهده می کردم، به گونه‌ای آتش را در نزدیکی خود می‌دیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت، سید به آن جوان گفت من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و مرا ترسانید. من هم رو به جوان کردم و گفتم به خدا من نمیدونستم که صید در داخل قبر داره عبادت می کنه .جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که ایشان دارد قرآن میخونه چرا همان موقع برنگشتی ؟؟دیگه حرفی برای گفتن نداشتم خلاصه پس از التماس های من ثواب دو سال عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از از من راضی شود. دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود، دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مومن. اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم که فرمود: حرمت مومن از کعبه بالاتر است. در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین بر خوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی می‌کردیم و همدیگر را سر کار می‌گذاشتیم .یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بده او را ضایع کردم . خودم هم فهمیدم که کار بدی کردم، برای همین سریع از اون معذرت خواهی کردم اون هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی من خیلی به تو بد کردم یک بار جلوی جمع تو را ضایع کردم، خواهش می کنم من را حلال کن. من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم انشاالله سالم و خوب برمیگردی. آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدم ،جوان پشت میز گفت این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد اگر رضایت او را نمی گرفتی ،باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی. مگه شوخیه آبروی یک مومن رو ببری. بعد اشاره به مطلبی از رسول گرامی اسلام نمود که فرمودند: روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند: ای کعبه خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته و به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرد ولی از مومن سه چیز را حرام کرد ،مال و جان و آبرو تا کسی به او گمان بد نبرد . 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد......
مستند زیبای سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋 حسینیه🦋 می‌خواستم بنشینم و همانجا زار زار گریه کنم ،برای یک شوخی بی مورد، دو سال عبادت هایم را دادم، برای یک غیبت بی مورد بهترین اعمال من محو میشد ،چقدر حساب خدا دقیق است، چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم از کی حرف میزنی؟؟!! یکی از پیرمردهای امنای مسجد مان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟؟ چند سال منتظر تو هستم بعد از کمی صحبت این پیر مرد ادامه داد ،زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید ،تهمتی را در جمع ما زدنم، برای همین آمده‌ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یادآوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم، کارهای فرهنگی بسیج و غیره انجام میدادم این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند بعد پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت. به من تهمت بدی زد. او نیت ما را زیر سوال برد عجیب تر اینکه زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم . آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم درسته ایشان آدم خوبی بوده، اما من همینطوری از ایشون نمیگذرم. دست من خالیه، هرچه می توانی ازش بگیر. تا معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم( هر کسی در روز جزا برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجالی نیست که به فکر کس دیگری باشد) جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقت انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید، یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می‌کنند، اگر بخواهید ثواب کل حسینیه اش را از او می گیرم و در نامه عمل شما میگذارم تا او را ببخشید، با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت !؟خیلی خوبه. بنده خدا این پیر مرد خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. برای تهمت به یک نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود داد و رفت.! اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم ،چه عاقبتی خواهیم داشت!!؟؟ ما که به راحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هر چه می خواهیم می گوییم .. ... باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند (کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد، برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است.) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه می فرماید( هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود، برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است .) 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد.......
لطفا جواب بدین
بسم الله الرحمن الرحیم
. هر چه‍ آمد به‍ سَرَم از تپش نامِ ت‌ُ بود! ...♥️
بسم الله الرحمان الرحیم سلام همراهان گرامی از امروز بعضی از سخرانی های استاد پناهیان رو بصورت تصویر براتون میزاریم:/)🌱
امروز 17 مرداد هر روز ساعت9:30 حتما بخونید قشنگه//🍃🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️❌🚨⛔️❌🚨⛔️❌🚨⛔️❌🚨⛔️❌🚨⛔️ 👀همیــــــݩجا نگہـــش دار🤚😎✋ |ٺݩها میاݩ داعش|←←|دمشق شہر عشق| |دو مــــــدافع|←←|بنده نفس تا بنده شہدا| و مسیحاے عشق🤩♥️ و ڪلے رماݩ جذاب دیگہ😇♥️ بدو ڪہ بدنٺ ۅیــٺامیݩ ڪم نیاره😉📚 🍎✨ @romanshohada ✨🍎
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز.. تصمیم گرفتیم برای ماه محرم به دختر خانوما هدیه بدیم.. مثل گیره روسری و اینا.. که حجابشون رو رعایت کنند به عشق امام حسین علیه السلام ♥️ حالا اگه کسی میتونه کمکمون کنه، یا علی بیاد پی وی.. اجرتون با آقا امام حسین علیه السلام @Ya_mahdi31
‍ علي شاه💚 عَلي ماه💚 عَلي راه💚 عَلي نَصْرُمِن الله💚 عَلي زِمزِمه ى هَر دِلِ آگاه💚 عَلي عِينِ يَقينْ است💚 عَلي بَر هَمه ى خَلْقْ اميرالْمؤمِنينْ است💚 عَلي كاشِفِ هَر غَم💚 عَلي بَر هَمه مَرْحَم💚 عَلي ذِكْرِ لَبِ عيسى بن مَرْيَم💚 عَلي هَستى خاتَم💚 عَلي بَرگِ بَراتِ هَمه ى خَلْقْ ز آتَش و جَهَنَّم💚 عَلي اصلِ وجودْ است💚 عَلي روى سُجودْ است💚 عَلي مَعدَنِ جودْ است💚 عَلي رازونيازْ است💚 عَلي سوزو گُدازْاست💚 عَلي مَحْرَمِ راز است💚 عَلي مُهرِ قبولي نَماز است💚 عَلي بَرْگ و بَراتْ است💚 عَلي حَجُّ زَكاتْ است💚 عَلي تَجَلّي صفاتْ است💚 عَلي بابِ نِجاتْ است💚 عَلي حَيّ و مَماتْ است💚 عَلي رَمْز عُبور و مُرور از روى صراط است💚 عَلي ساقي كوثَر كه هَمان آب حيات است💚 فَقَط حِيدَرِ كَرّار امير الْمؤمِنينْ است. پیشاپیش عید غدیر برشما مبارک باشه❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @chadoram
👏👏👏✌️✌️عید غدیࢪ مباࢪک👏👏👏✌️✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ 💚 یک ساعتی لولـیده بودم روی تخت و حالا هم خاموش نشسته‌ام پشت میزتحریرم، روی میز یک لیوان شیر همیشگی است و دفتری ساده... همه چیز خاموش است و انگار فردا هیچ خبـرے نیست، حتی اگر هم باشد، چه کاری از من برمی آید... جز هیچ؟ در همین لحظه که به ساکـن‌ترین حالت ممکن دچارم، در دلم امـا شرایط متفاوت است؛ 🌱مادر درونم چادر به کمر زده، مدام جارو می‌زند به پایم و با همان دهانِ چادر به دندان گرفته‌اش می‌گوید: «پاشو دخترجان! میخواهم آب و جارو کنم، می‌دانی که فردا چه‌خبر است؟» 🌱دخترکی با عبای سبز به طرفم می‌آید، بالا می‌پرد و فریاد می زند: «اوه! روز محبوبمان. باید برویم خانه را خوش آب و رنگ کنیم... می‌دانی که فردا چه‌خبر است؟» 🌱چند دختر جوان با خودکارهاے اکلیلی مشغول نوشتن پیام غدیر در دل کاغذهاے رنگی‌اند و لبخند رایگان به من هدیه می دهند... یکی‌شان به زمین اشاره می‌کند و تقاضا دارد کنارشان بنشینم، چشمک می‌زند: «بیا عزیزم... می‌دانی که فردا چه‌خبر است؟» 🌱پسرکی گوشه‌دلم نشسته و مشغول شانه زدن موهاے سپید مادر ساداتش است... مادرش چشم گرد می‌کند: «از این کارها بلد نبودی!» پسرک می‌خندد: «مامان می‌دانی که فردا چه‌خبر است؟» 🌱در سمت چپ دلم، پیرمردے با کمر دولا دولا به سمت درب ورودی دلم می‌رود و کترے چای را حمل می کند برای ایستـگاه صلـواتی! در سمت راست دلم پیرزن غر می‌زند: «کمرت درد می‌گیرد مرد!» پیرمرد ژست بازو می‌گیرد و می‌گوید: «حاج خانم... من الان جوان بیست سالم، می‌دانی که فردا چه خبر است؟» 🌱 آن طرف‌تر چند تخته سیاه و خانم‌های مانتویی را می‌بینم که برای ایتام کلاس ریاضی و فارسی برپا کرده اند و رو به بچه‌ها با چهره گشاده سوال می‌پرسند: «عزیزانم! کسی می داند فردا چه‌خبر است؟» هیچ‌کس بیکار نبود، گویا سکون برایشان تعریف نشده بود. به لطف تمامی آن زن‌ها و مردان عاشق درونم❤️ است که می بینید دست دلم به حرکت درآمده است و دارم برایتان می‌نویسم... شما چند مرد و چند زن عاشق درون خودتان جا داده‌اید؟ حتی اگر یک زن یا یک مرد عاشق درون شما دارد غذای نذری می‌پزد یا تخفیف ویژه برای فقرا یا واریز مبلغی به بیمارستان کرونایی‌ها یا نهج البلاغه را با چشمان گریان کرده آغاز... و از شما می‌پرسد: «می‌دانی که فردا چه خبر است؟» 🦋بروید کنار آدم درونتان بنشیند و هر کارے از دست دلتان برمی‌آید بکنید! آخر، فردا خبــرے در راه است... | دل‌نویس: | @chadoram
بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ݕہ عݜڨ ݦۅݪٵ عݪێ (ع)ݦێڂۅٵێݦ ڪٵنٵݪ ۅ ڱݪݕٵࢪۅن ڪنێݦ😍👏👏👏
عیدتون مبارکا باشه😍🙃