مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
#عموشاهین📒 #خوشتیپ_آسمانی🦋 هر وقت چشمهاش رو باز میکرد میگفت: یا زینب یا مهدی و این دوتا جم
#عموشاهین📒
#خوشتیپ_آسمانی🦋
اون لـحظه درسته کـوتاه بود ولـی تا ماشین
رسید بیمارستان برای من ساعتها گذشت🕰
وقتی رسیدیم امــــدادگر اومد بابـک رو از من
گرفت و داخل بیمارستان برد.بعد از چند لحظه
گفتند به فرمانده تون خبر شهادت بچهها رو بدید
آقای فکوری اونجا بود ، گفت: به سردار حق بین
بگو بچهها رفتند..🕊🌷 بی سیم زدم گفتم:📞
تو بیمارستانم حاجی بچهها علمدار شدند😭
(اونجا هر کس شهید میشد میگفتند علمدار
شده💔)
••هر روز صبح حاجی حق بین میآمد کـنار ما
مینشست میگفت و میخندید😅
میگفت: من اینجا میام روحیه میگیرم😍
به نظر من حاجی روز شهادت بچهها ۱۰ سال
پیر شد. آمد با یک حالتی به من گفت: چی شد؟
کجا بود؟ چطور بود؟ چطور شد؟ اصلا نمیتونست
به زبونش بیاره که چطور شد که شهید شدند.💔
فقط ایستاد ومن رو نگاه کرد، شکسته..ناراحت..😞
رزمندهها میدونند سردار حق بین دوست نداشت
از دماغ یک نفر خون بیاد.🩸
میگفت: نباید از دماغ یکی از جوونها خون بیاد✋🏻
این مملکت فردا به این جوونها نیاز داره🇮🇷
اگر من یا شهید نظری مجروح میشدیم
ناراحتی داشت ولی میگفت:
مملکت به بابک نوری نیاز داره.🥺
واقعا این شهدا انتخاب میشوند🕊
بابک نوری هم آمد ۲۷ ، ۲۸ روز منطقه بود
انتخاب شد. به اسم هلال احمر آمد🚑
تا دقیقه ۹۰ کیف هلال احمر کنارش بود.💼
تا قبل از شهادت چون یک نفر هلال احمری بود
هر جا میخواستیم بریم ماموریت برای اینکه با
ما باشه، میگفت: آقا شما هلال احمر نمیخواین؟!😍
یه امدادگر با شما نباشه؟🤨💊💉
💯~ادامہ دارد...همراهمون باشید😉
#زندگینامہشهیدبابڪنورۍ♥️|#پارت1⃣2⃣