26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت تحدیر (تند خوانی) تصویری جزء ۱۹ قرآن کریم
@ Qn_tondkhani
@modafeanharmim
راهکارهای زندگی موفق در جزء نوزدهم قرآن کریم
۱. سوره ی فرقان ، آیه ۲۷
افسوس خوردن در قیامت بی فایده است
۲. سوره ی فرقان ، آیه ۴۳
هوای نفست را معبود خود قرار نده
۳. سوره ی فرقان ، آیه ۴۷
شب برای انسان چوشش و خواب، مایه ی آرامش است
۴. سوره ی فرقان ، آیه ۶۳
بر روی زمین به آرامی گام بردار و با تکبر راه نرو
۵. سوره ی فرقان ، آیه ۶۳
با نادان ها به ملایمت سخن بگو
۶. سوره ی فرقان ، آیه ۶۷
در انفاق کردن نه ولخرجی کن و نه خساست به خرج ده
۷. سوره ی فرقان ، آیه ۷۰ ۹
اگر کسی توبه کند و ایمان آورد و اعمال شایسته انجام دهد، خدا هم بدی هایش را به نیکی تبدیل می کند.
۸. سوره ی فرقان ، آیه ۷۰
از خداوند این گونه در خواست کنید: خدایا همسر و فرزندان ما را مایه ی روشنی چشمانمان قرار ده
۹. سوره ی شعراء ، آیه ۱۵۳
در معاملات از ارزش اموال مردم کم نکنید
۱۰. سوره ی شعراء ، آیه ۱۵۲
افراطی ها در زمین فساد می کنند و اصلاح گر نیستند.
۱۱. سوره ی شعراء ، آیه ۱۵۱
از دستورات افرادی که در امور مختلف افراط می کنند، پیروی نکنید.
۱۲. سوره ی شعراء ، آیه ۸۸
هیچ مال و فرزندی برای شما در قیامت سود ندارد
منبع : تبیان آنلاین
بحق #شب_قدر
_#خدایا قلبی سلیم و باصفا و خالی از کینه نسبت به مومنین، به ما عطا بفرما
_#خدایا ما را در هر حالی راضی به رضای خویش قرار بده
_#خدایا مرا از سربازان نه، بلکه از فرماندهان ولی زمانت قرار بده تا سنگر های کفر را یکی پس از دیگری فتح نماییم
_ #خدایا در برابر عظمتت هیچم، و بجز تو بر کس دیگری اتکا ندارم، من هیچ را دریاب
_ #خدایا محبت اولیاء خود (چهارده معصوم، زیارت کربلا، پیروی از ولی فقیه...) را هماره بر من و در دلم جاری و در برائت، از دشمنانت مرا ثابت قدم و استوار بدار
_ #خدایا هماره بر تو حسن ظن دارم و اهل یقینم ، مرا از لشگر شیطانی، مایوس کنندگان و نا امیدی، دور بدار
#بک_یا_الله
@modafeanharmim
بحق # شب_قدر
_#خدایا قلبی سلیم و باصفا و خالی از کینه نسبت به مومنین، به ما عطا بفرما
_#خدایا ما را در هر حالی راضی به رضای خویش قرار بده
_#خدایا مرا از سربازان نه، بلکه از فرماندهان ولی زمانت قرار بده تا سنگر های کفر را یکی پس از دیگری فتح نماییم
_ #خدایا در برابر عظمتت هیچم، و بجز تو بر کس دیگری اتکا ندارم، من هیچ را دریاب
_ #خدایا محبت اولیاء خود (چهارده معصوم، زیارت کربلا، پیروی از ولی فقیه...) را هماره بر من و در دلم جاری و در برائت، از دشمنانت مرا ثابت قدم و استوار بدار
_ #خدایا هماره بر تو حسن ظن دارم و اهل یقینم ، مرا از لشگر شیطانی، مایوس کنندگان و نا امیدی، دور بدار
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@modafeanharmim
«لیله القدر» از نگاه امام موسی صدر، علامه طباطبایی، شهید مطهری و دکتر شریعتی👇👇👇
شب قَدر یا لَیلَهُ القَدر شب نزول #قرآن و مقدّر شدن امور یکساله انسانهاست. قرآن در سورههای قدر و دخان از این شب سخن گفته است. در قرآن و روایات ارزش شب قدر بیش از هزار ماه دانسته شده است. این شب بافضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین میآیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه میکنند.
فضیلت باشب قدر
از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود.”انس بن مالک” از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمودند: ماه مبارک به شما رو آورده است و در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است و هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بینصیب مانده است و محروم نمیماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است.از امام باقر (ع) نیز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است: که اگر خداوند کارهای مؤمنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمیرسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آنها را چند برابر میفرماید تا کاستی هایشان جبران شود. بر این اساس، راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر میشود.از حضرت رسول (ص) نیز پیرامون شب زنده داری شب قدر نقل است که فرمودند: کسی که شب قدر را شب زندهداری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.امام موسی بن جعفر (ع) نیز درباره شب قدر فرمودند: کسی که در شب قدر #غسل کرده و تا سپیده صبح شب زندهداری کند، گناهانش آمرزیده میشود.تمامی این روایات بر این مطلب دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداشها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتیجه کار خود بندگان احست و سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم میخورد.در شب قدر به خواندن دعاهایی از جمله “جوش کبیر”، “دعای افتتاح” و “ابوحمزه ثمالی” سفارش شده زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بیپایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش میبیند و نور امید در دلش می درخشد.
مفهوم شب قدر از نگاه امام موسی صدر
تفسیر امام موسی صدر از سوره دخان که خواندن آن در شبهای قدر توصیه شده است.آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از تفسیر امام موسی صدر از سوره دخان است که با ترجمه علیرضا محمودی در کتاب حدیث سحرگاهان منتشر شده است.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * حم * وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَه مُبَارَکَـهإِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ * أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ * رَحْمَـهً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * (دخان، ۱-۶)
[حا، میم. سوگند به این کتاب روشنگر. ما آن را در مبارک شبی نازل کردیم. ما بیمدهنده بودهایم. در آن شب هر فرمانی بر حسب حکمت صادر میشود، فرمانی از جانب ما. و ما همواره فرستندۀ آن بودهایم. رحمتی است از جانب پروردگارت و هر آینه او شنوا و داناست.]سورۀ دخان، که بدان علت که کلمۀ «دخان» در آن آمده است به این اسم نامیده شده است، از سورههایی است که در شب قدر میخوانند. این آیات ابتدایی که خواندیم، آشکارا نشان میدهد که سوره به طور مشخص به موضوع «لیلهالقدر» میپردازد. بنابراین بهتر است که ما نیز دربارۀ همین موضوع بحث کنیم، به خصوص که موضوع پیچیدهای است و در میان مسلمانان جزو اسرار به شمار میآید.
این سوره مفهوم «لیله القدر» را روشن میکند، معنایی که با مفهوم شایع متفاوت است. چرا که میفرماید: «ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم» و در سورۀ قدر بر این تأکید شده که قرآن در شب قدر نازل شده است: «إنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَه القَدرِ» بنابراین «شب مبارک» همان شب قدر است که قرآن در آن شب نازل شده است. این آیهها معنای شب قدر را اینگونه تفسیر نازل شده است. این آیهها معنای شب قدر را اینگونه تفسیر میکند که شب قدر همان شب نزول قرآن است و در قرآن هر چیزی روشن شده، و حلال و حرام و صحیح و فاسد و نیز حقایق شرعی توضیح داده شده است. همچنین تعریف همۀ ارزشهای غیبی و مفاهیم و تعالیم آسمانی آمده است.
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَه مُبارَکَه إِنّا کُنّا مُنذِرِینَ» این جمله از نظر نحوی به مثابه حال است برای جملۀ پیشین و معنای جمله این است که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، در شبی مبارک در حالی که ما در آن شب بیمدهنده بودهایم.
یعنی بر آن بودیم که بیم دهیم و درصدد خلق و تکوین نبودیم، یعنی بر آن بودیم آنچه را جایز نیست و همچنین محرمان را تشریع کنیم.«فیها یُفرَقُ کُلُّ أَمرٍ حکیمٍ»؛ همۀ امور محکم و ثابت را در این شب توضیح میدهند. این امر محکم چیست؟ «أَمراً مِن عِندِنا إِنّا کُنّا مُرسِلِینَ» همچنین این جمله هم حال است برای جملۀ قبلی یعنی در حالی که ما فرستاده بودیم و درصدد فرستادن تعالیم دینی و احکام اسلامی، این امور محکم را میفرستادیم. خلاصۀ معنای این آیات این است که ما در حال انذار و در حال فرستادن رسولان و در حال رحمت از سوی خدا، قرآن کریم را در شب مبارک نازل کردیم. پس شب قدر همان شب مبارک است. در حقیقت شب تشریع ابعاد همۀ امور است. شب نزول قرآن یا به تعبیر امروزی شب قانون اساسی. بنابراین هنگامی که مسلمانان شب قدر را گرامی میدارند، در حقیقت خاطرات عزیزترین شب از شبهای تاریخ خود را گرامی میدارند. شبی که قرآن کریم در آن نازل شده و همه چیز برای امت تعریف شده و راه برای او تبیین شده است. زمانی که این شب را گرامی میداریم در حقیقت با این شب تجدید عهد میکنیم و در برابر خویش تصویر جدیدی از نزول قرآن قرار میدهیم تا گذشتۀ خویش را محاسبه و بررسی کنیم و راه و تصمیم آینده را برگیریم.
در روایاتی که از رسول خدا (ص) نقل شده، آمده است که شب قدر تا روز قیامت در این امت باقی است. معنای احادیث این است که شب قدر معنای دیگری غیر از مفهوم نزول قرآن نیز دارد. قرآن در شب قدر نازل شده، اما در این شب مبارک چیز دیگری نیز وجود دارد. آن چیز چیست؟ ای کسانی که این شب را گرامی میدارید و به آن ایمان دارید! در این شب مبارک چه چیز نازل شده است؟ به اعتقاد من، معنای شب قدر با مفهوم روزه در ماه رمضان کاملاً مرتبط است. ملاحظه میکنیم که روزه آمادهسازی انسان روزهدار است برای اینکه در درجۀ اول حجاب را از برابر دیدگان عقل برمیدارد و سبب میشود که او ببیند و فکر کند و بیاموزد و بیشتر از روزهایی که غذا بیشتر میخورد، بفهمد.
از سوی دیگر روزه انسان را نسبت به دردهای دیگران حساس میکند و اینگونه عاطفۀ او را حساس تر و فراگیرتر میکند. سوم اینکه روزه نوعی آمادگی و پایداری در خود انسان ایجاد میکند، چرا که او در برابر خواهشها و وسوسهها و سختیها میایستد و در نتیجه صبر او بیشتر میشود و صبر با روزه رابطهای ژرف دارد. در آیه کریمه میفرماید: «وَ استَعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاهِ» معنای صبر در احادیث همان روزه است. ملاحظه میکنیم که روزه به انسان روزهدار سه ویژگی میبخشد: فهم بیشتر و احساس بیشتر و صبر بیشتر. این عناصر سهگانه در حقیقت وسایلی است تا آدمی برای آیندۀ خویش و تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرد. پس انسانی که روزه میگیرد، در نتیجه روزۀ خود بینشی روشنتر دارد و دردهای جامعه را بیشتر حس میکند و صبر او برای ادامۀ راه افزونتر میشود. پس این انسان، کسی است که میتواند تصمیم بگیرد و راهی برای آیندۀ خویش ترسیم کند و سرنوشت خویش را از خلال این تصمیم مشخص کند.
بنابراین ماه رمضان، دورۀ آموزشی است که سرنوشت انسان را مشخص میکند و معنایش این است که سرنوشت او طی سال آینده بر اساس چارچوبی است که در ماه رمضان در قلب مؤمن و در درجهای که مؤمن بدان میرسد، طراحی میشود. این بدان معناست که ماه رمضان ماه آموزش است و در نتیجۀ ایام قدر، آن هنگام که آدمی به این دورۀ آموزشی میرسد، به درجۀ کاملی رسیده است. این درجه به طبیعت حال در دهۀ آخر ماه رمضان قرار دارد و بنابراین بسیاری از روایات تأکید دارد که شب قدر یکی از شبهای دهۀ آخر ماه رمضان است. در برخی از روایات آمده است که هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدرِ انسان دیگر تفاوت دارد و این معنا بر مفهومی که از ارتباط میان شب قدر و روزه برگرفتیم منطبق است.
معنای دیگری نیز وجود دارد که با مفهوم دعا مرتبط است. هنگامی که آیات روزه را در ماه رمضان ملاحظه میکنیم، درمییابیم که قرآن کریم آیۀ دعا را ضمن آیات روزه قرار داده است: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ…» این آیه در وسط آیات روزه است، بنابراین آشکارا میان دعا و استجابت دعا و روزه ارتباط وجود دارد. طبیعی است انسانی که بینشی واضحتر و شعور و احساس بیشتری نسبت به مسائل دیگران دارد و در نتیجه عقل و قلب او به نور ایمان نورانی است، به خدا نزدیکتر است و دعای او مستجاب. بیشک دعا تأثیری شگرف در سرنوشت انسان و در تصمیم برای این سرنوشت دارد.
بنابراین ماه رمضان، زمان استجابت دعاست و دعا در این حالت، حال صفای قلب، حال دوری آدمی از کینهها، حال بینش انسان و احساس کردن مسائل دیگران و صبر اوست. در این حالت است که شرایط دعا فراهم است و دعای آدمی مستجاب میشود و در نتیجه ماه رمضانمان در سرنوشتمان تأثیر میگذارد.
و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است) .حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (۴)
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآن
ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
۱- نزول یکباره در یک شب معین.
۲- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) .
آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / ۱۰۶ ) نزول تدریجى قرآن را بیان مىکند.
در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیات است یک دفعه نازل نشده است بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهاى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمىآید مگر این که زمان و مکانش و واقعهاى که دربارهاش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف مىشود و دیگر بر آنها تطبیق نمىکنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / ۱) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
ب- تقدیر امور
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و… تقدیر مىکند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / ۱ ) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازهگیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / ۶ ) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت مىکند. چون کلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهاى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحلهاند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.» برمىآید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مىآیند.
ج- نزول ملائکه و روح
بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / ۴) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل مىشوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال دربارهاش فرموده است « قل الروح من امر ربى.»( اسراء / ۸۵ ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحثهاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده مىشود.
۱- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مىشود ملائکهاى که ساکن در «سدره المنتهى» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مىشوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایى را به همراه دارند.
یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب مىکنند و هیچ مؤمن و مؤمنهاى دراین نقاط نمىماند مگر آن که جبرئیل به او سلام مىکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (۵)
۲- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمىبینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح» پس معلوم مىشود روح غیر از ملائکه است. (۶)
د- سلام و امنیت
قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر مىفرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / ۵ ) کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى مىآورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
همچنین این معنا بر معنای دوم نیز منطق است، بدین اعتبار که رسیدن آدمی به درجهای عالی از مقام استجابت دعا عادتاً در دهۀ آخر است. چرا که زمانی طولانی از روزه گذشته و اینگونه به معنای جدیدی برای شب قدر میرسیم که در این امت استمرار دارد. شاید شب قدر معنای دیگری نیز داشته باشد که خدا از آن مطلع است. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
شب قدر در نگاه علامه طباطبایى
مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى است و شب قدر شب اندازه گیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یک سال را تقدیر مىکند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر مى گرداند.مرحوم علامه طباطبایى ذیل تفسیر شریف المیزان در دو سوره « قدر» و «دخان» مطالبی را مطرح کرده اند که در ادامه از نظرتان می گذرد.مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى است و شب قدر شب اندازه گیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یک سال را تقدیر مىکند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر مىگرداند.
در قرآن کریم آیهاى که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمىشود. ولى از جمعبندى چند آیه از قرآن کریم مىتوان فهمید که شب قدر یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو مى فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه.»( دخان / ۳ ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر مىفرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / ۱۸۵) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر مىفرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/۱) از مجموع این آیات استفاده مىشود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شبهاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار مىتوان آن شب را معین کرد.
در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (۱) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (۲) و در آن شب قرآن نازل شده است.
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار مىشود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر مىشود. دلیل براین امر این است که:اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى معنى است.ثانیا: کلمه «یفرق» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / ۶ ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مىرساند و نیز کلمه «تنزل» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / ۴ ) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / ۱۸۵ ) چنین برمىآید که مادامى که ماه رمضان تکرار مىشود آن شب نیز تکرار مىشود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار مىشود.در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل مىشده و چون از دنیا مىرفتند نزول امر درآن شب تعطیل مىشده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.» (۳)
عظمت شب قدر
در سوره قدر مىخوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که مىتوانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند.
البته بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مىدهند.
شب قدر از نگاه دکتر شریعتی
« ما «آن» را فرود آوردیم درشب قدر
و چه میدانی که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه برتر است
فرشتگان و آن روح دراین شب فرود میآیند
به اذن خداوندشان از هر سو
سلام بر این شب تا آنگاه که چشمه خورشید ناگهان میشکافد! »
تاریخ قبرستانی است طولانی و تاریک، ساکت و غمناک، قرنها از پس قرنها هم تهی و هم سرد، مرگبار و سیاه و نسلها در پی نسلها، همه تکراری و همه تقلیدی، و زندگیها، اندیشهها و آرمانها همه سنتی و موروثی، فرهنگ و تمدن و هنر و ایمان همه مرده ریگ!
ناگاه در ظلمت افسرده و راکد شبی از این شبهای پیوسته، آشوبی، لرزهای، تکان و تپشی که همه چیز را بر میشود و همه خوابها را برمیآشوبد و نیمه سقفها را فرو میریزد. انقلابی در عمق جانها و جوششی در قلب وجدانهای رام و آرام، درد و رنج و حیات و حرکت و وحشت و تلاش و درگیری و جهد و عشق و عصیان و ویرانگری و آرمان و تعهد، ایمان و ایثار! نشانههایی از یک «تولید بزرگ»، شبی آبستن یک مسیح، اسارتی زاینده یک نجات! همه جا ناگهان، «حیات و حرکت»، آغاز یک زندگی دیگر، پیداست که فرشتگان خدا همراه آن «روح» در این شب به زمین، به سرزمین، به این قبرستان تیره و تباه که در آن انسانها، همه اسکلت شدهاند، فرود آمدهاند.این شب قدر است.
شب سرنوشت، شب ارزش، شب تقدیر بر یک انسان نو، آغاز فردایی که تاریخی نور را بنیاد میکند. این شب از هزار ماه برتر است، شب مشعری است که صبح عید قربانی را در پی دارد و سنگباران پرشکوه آن سه پایگاه ابلیسی را! شب سیاهی که در کنار دروازه منی است، سرزمین عشق و ایثار و قربانی و پیروزی!
و تاریخ همه این ماههای مکرر است، ماههایی همه مکرر یکدیگر، سالهایی تهی و عقیم، قرنهایی که هیچ چیز نمیآفرینند، هیچ پیامی بر لب ندارند، تنها می گذرند و پیر میکنند و همین و در این صف طولانی و خاموش، هر از چندیشبی پدیدار میگردد که تاریخ میسازد، که انسان نو میآفریند و شبی که باران فرشتگان خدایی باریدن میگیرد، شبی که آن روح در کالبد زمان میدمد، شب قدر!
شبی که ازهزار ماه برتر است، آنچنانکه بیست و چند سال بعثت محمد، از بیست و چند قرن تاریخ ما برتر بود. سالهایی که آن «روح» برملتی و نسلی فرود میآید از هزار سال تاریخ وی برتر است. و اکنون، براندام این اسلام اسلکت شده، برگور این نسل مدفون و برقبرستان خاموش ما، نه آن روح فرود آمده است، سیاهی و ظلمت و وحشت شب هست، اما شب قدر؟
شبی که باران فرو میبارد، هر قطرهاش فرشتهای است که بر این کویر خشک و تافته، در کام دانه ای، بوته خشکی و درخت سوختهای و جان عطشناک مزرعهای فرو میافتد و رویش و خرمی و باغ و گل سرخ را نوید میدهد. چه جهل زشتی است در این شب قدر بودن و در زیر این باران ماندن و قطرهای از آن برپوست تن و پیشانی و لب وچشم خویش حس نکردن، خشک و غبار آلود زیستن و مردن! هرکسی یک تاریخ است. عمر، تاریخ هر انسانی است و در این تاریخ کوتاه فردی، که ماهها همه تکراری و سردوبی معنی می گذرد، گاه شب قدری هست و درآن از همه افقهای وجودی آدمی فرشته میبارد و آن روح، روح القدس، جبرئیل پیامآور خدایی برتو نازل میشود و آنگاه بعثتی، رسالتی، و برای ابلاغ، از انزوای زندگی و اعتکاف تفکر و عبادت وخلوت فراغت و بلندی کوه فردیت خویش به سراغ خلق فرودآمدنی و آنگاه، در گیری و پیکار و رنج و تلاش و هجرت و جهاد و ایثار خویش به پیام!
که پس از خاتمیت، پیامبری نیست، اما هر آگاهی وارث پیامبران است! آن «روح» اکنون فرود آمده است، در شب قدر بسر میبریم. سالها، سالهای شب قدر است، در این شبی که جهان ما را در کام خود فرو برده است و آسمان ما را سیاه کرده است، باران غیبی باریدن گرفته است، گوش بدهید، زمزمه نرم و خوش آهنگ آن را میشنوید، حتی صدای روییدن گیاهان را درشب این کویر میتوان شنید.
سلام بر این شب، شب قدر شبی که از هزار ماه، از هزار سال و هزار قرن برتر است، سلام، سلام،سلام،… تا آن لحظه که خورشید قلب این سنگستان را بناگاه بشکافد، گل سرخ فلق برلبهای فسرده این افق بشکفد و نهر آفتاب بر زمین تیره ما … و بر ضمیر تباه ما نیز جاری گردد. تا صبح بر این شب سلام
شب قدر از نگاه شهید مطهری
اگر مقصود همان نزول قرآن و بیان احکام و معارف به وسیله قرآن باشد، همین طور که فرمود: «انا انزلناه فى لیله مبارکه» ما در شب پر برکتى قرآن را فرود آوردیم، بعد هم باید بفرماید: «و در آن شب که قرآن فرود آمد هر امر حکیمى به وسیله قرآن بیان شد» همین طور که در مورد نزول قرآن معنى ندارد گفته شود: «در هر شب قدر قرآن نازل مىشود» ; قرآن در یک شب قدر نازل شد.
پس اگر مقصود از «فیها یفرق کل امر حکیم» تفصیل معارف و احکام به وسیله قرآن باشد، باید گفته مىشد که «در آن شب بیان شد» یعنى به صیغه ماضى گفته مىشد: «فیها فرق کل امر حکیم» در صورتى که به صیغه مضارع گفته شده است و این از نظر علماى ادب روشن است که فعل مضارع دلالتبر استمرار مىکند، یعنى دلالت مىکند بر یک امر جارى و دائمى که پیوستگى دارد و همیشه هست، نه یک امرى که در گذشته بود و قطع شد; یک امرى که وجود دارد. بنا بر این این آیه مىخواهد بفرماید که در شب قدر چنین چیزى وجود دارد; و خود این آیه هم باز دلیل بر این است که لیله القدر همیشه هست، یعنى لیله القدر مخصوص به یک شب نیست آن طور که بعضى اهل تسنن گفته اند که لیله القدر اختصاص داشتبه زمان پیغمبر و با فوت رسول اکرم لیله القدر منتفى شد. معلوم مىشود که چنین چیزى نیست، چون وقتى که مىگوید در این شب به طور استمرار همیشه جریان این است، دلیل بر این است که خود لیله القدر هم براى همیشه باقى است نه اینکه از بین رفته است، و بعلاوه معنى ندارد که لیله القدر از میان برود، تا زمان پیغمبر هر سال لیله القدر وجود داشته باشد و بعد از پیغمبر لیله القدر از بین برود. مثل این است که بگوییم بعد از پیغمبر ماه رمضان رفت. ماه رمضان، دیگر زمان پیغمبر و غیر زمان پیغمبر ندارد. لیله القدر شبى از شبهاى ماه رمضان است و همین طور که ماه رمضان، بودن و نبودنش به بودن و نبودن پیغمبر نیست لیله القدر هم این گونه است.
پس مقصود از این که «در این شب تفریق مىشود» چیست؟ کلمه «فرق» همین چیزى است که ما مىگوییم «تفریق» ; یعنى دو چیز را که اول با هم هستند وقتى از یکدیگر تجزیه کنند و تفصل بدهند، این را مىگویند «فرق» ; است. این، هم در امور عینى و هم در امور ذهنى و فکرى درست است. اگر شما یک مطلب علمى را کاملا تجزیه کنید و بشکافید این هم باز خودش «فرق» و «تفریق» و «تفصیل» است; و «تفصیل» در خود قرآن هم آمده. قرآن کریم مىفرماید: « و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم» (۲) هیچ چیزى نیست (این دیگر اختصاص به مساله وحى ندارد، شامل این سنگ و خاک و درخت هم هست، شامل همه چیز هست) هیچ چیزى نیست (با یک لحن قاطع استثنا ناپذیرى) مگر آنکه خزائن آن در دست ماست و ما آن را به اندازه معین و معلوم و حساب شده فرو مىفرستیم.در این تعبیر قرآن همه چیز فرو آمده، از آسمان فرود آمده، حتى زمین هم از آسمان فرود آمده، حتى این آسمان هم از آسمان فرود آمده; نه فقط زمین فرود آمده از آسمان، آسمان هم فرود آمده از آسمان، خاکو آب و باد هوا و آتش و هر چه که شما در نظر بگیرید امر فرود آمدنى است; یعنى هر چیزى در نزد پروردگار حقیقتى و بلکه حقایقى دارد و خلقتش در این عالم در واقع تنزل و نزول آن حقیقت است، یا به تعبیر دیگر مثل این است که سایه آن حقیقت در این عالم اسمش مىشود «امر مادى» ، «امر زمانى» ، «امر مکانى» .
میرفندرسکى قصیده بسیار عالى حکیمانه عارفانهاى دارد که از شاهکارهاى ادبیات فارسى است (ادبیات به معنى اعم را عرض مىکنم، یعنى ادبیاتى که شامل معنى و معرفت است). این قصیده شرح شده است; قصیدهاى است که یک حکیم گفته نه یک شاعرى که فقط مىتوانسته الفاظ را سر هم کند; مىگوید:چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستى صورتى در زیر دارد آنچه در بالاستى مقصود از «بالا» این آسمان نیست، خود آسمان هم در این منطق باز آن زیرین است; آن یک آسمان فوق آسمان است.
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستى
این همان معنا و مفهوم «نزول» را بیان مىکند که هر چیزى، حتى خود زمین، حتى آسمان از آسمان دیگر نازل شده; اما معنى این «نزول» این نیست که این شىء با همین شکل، با همین خصوصیتبا همین قدر و با همین حد در یک جاى دیگر بوده، آن را از آنجا برداشتهاند آوردهاند اینجا; مثل اینکه این آدم در یک جایى بوده، او را از آنجا برداشتهاند، به یک وسیلهاى – مثلا با هواپیما – آوردهاند اینجا گذاشتهاند; نه، این «نزول» همین چیزى است که در اینجا قرآن از آن تعبیر به «فرق» مىکند، تفصیل و تجزیه است، (فیها یفرق کل امر حکیم)، فرق و جدایى است.
این تشبیه، ضعیف است ولى باز نسبتا مىتواند چیزى را بفهماند: شما خودنویستان را جوهر مىکنید. در مخزن این خودنویس شما جوهر زیادى هست. بعد با این خودنویستان شروع مىکند به نوشتن، یک نامه مىنویسیدى: «حضور مبارک دوست عزیزم جناب آقاى الف …» اگر از شما بپرسند که این کلمات چیست؟ مگر غیر از همین جوهرهاست که روى صفحه کاغذ قرار گرفته؟ اصلا غیر از این جوهر که چیزى نیست. آیا این جوهر الآن به وجود آمد؟ این جوهر نبود؟ پاسخ مىدهید چرا بود.
این جوهرها در مخزن که بود حد نداشت، شکل نداشت، از یکدیگر جدا نبودند، این خصوصیات نبود; این بود که در آنجا فقط اسمش جوهر بود و بس، ولى وقتى همان جوهر – نه چیز دیگرى – در اینجا مىآید حد و شکل و کیفیت مىپذیرد، این مىشود «حضور» آن مىشود «محترم» . در اینجا دیگر «محترم» غیر از «حضور» است. هیچ وقت انسان «حضور» را با «محترم» اشتباه نمىکند، چنانکه «الف» را با «ب» و «ب» را با «ج» اشتباه نمىکند. اینها که در سابق متحد و یکى بودند و در آنجا اساسا جدایى و چندتایى نبود و وحدت بود، در مرحله نوشتن بر آن کثرت و فرق و جدایى حکمفرما شد. البته با همین مخزن هم مىشد شما بجاى «حضور محترم …»
چیز دیگرى بنویسید و شکل دیگرى به آن بدهید، ولى دستشما آمد این شکل را به آن داد.پس این کلمات را شما در اینجا به وجود آوردید ولى کلمات به یک معنا قبلا وجود داشت اما نه به صورت کلمه و جدایى. این است که در آنجا به تعبیر قرآن: «احکمت ایاته» ، به مرحله احکام وجود داشت، در اینجا به مرحله تفصیل: «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت» (۳) . این دو نزول قرآن بر پیغمبر این طور است. آن دفعه اول که قرآن بر پیغمبر نازل مىشود که کلمه و حرف و آیه و این حرفها نیست مثل این است که این خود نویس پر بشود. خودنویس پر مىشود اما از حقیقتى پر مىشود که در آن هیچ لفظ و کلمهاى نیست. مرحله دوم نزول قرآن آن وقتى است که هما پرشدهها بعد به صورت کلمات و الفاظ در مىآید. مولوى یک شعر خیلى عالى در این زمینه دارد (هرچه در این زمنه گفتهاند از این آیه قرآن بیرون نیست: «و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم» ) مىگوید:
متحد بودیم و یک گوهر همه بى سر و بى پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب بى گره بودیم و صافى همچو اب
چون به صورت آمد آن نور سره تا ابد چون سایههاى کنگره
کنگره ویران کنید از منجنیق تا رود فرق از میان آن فریق
مقصود از «ویران کردن» این است که وقتى شما از آن دید نگاه کنید مىبینید همه به یک اصل و یه یک وحدت بر مىگردند.پس این «فیها یفرق کل امر حکیم» که به صورت مضارع و مستقبل آمده و یک امر جارى را دارد بیان مىکند که همیشه این امر جارى وجود دارد، نمىتواند اختصاص به نزول قرآن داشته باشد، بلکه ناظر به نزولى است که همه چیز دارد. حال این چه رابطهاى است میان این نزول تدریجى همه اشیاء از آن اصل و مبدا خودشان با لیله القدر؟ آن رابطهاى است که عالم تکوین با انسان کامل دارد، که در جلسه پیش این مطلب را بیان کردیم. پس «فیها یفرق کل امر حکیم» هر امر حکیم – که در اینجا مقصود از «حکیم» همین چیزى است که عرض کردیم، یعنى در حال احکام و وحدت و بساطت است – در این شب از یکدیگر جدا مىشوند، تنزل پیدا مىکنند و به صورت حدود و اشکال و خصوصیات در مىآیند.
«امرا من عندنا انا کنا مرسلین» باز آن دو احتمال در اینجا هم آمده است. یکى اینکه «فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا» این امر همان امر باشد: هر امر حکیم در حالى که کارى است، امرى است، شانى است از نزد ما; یعنى همه اینها از ناحیه ماست. آن وقت «انا کنا مرسلین» هم قهرا شامل همه اشیاء مىشود. احتمال دیگرى اینجا دادهاند و آن اینکه این «امرا من عندنا» به این آیه «فیها یفرق کل امر حکیم» نمىخورد، به «انا انزلناه فى لیله مبارکه» مىخورد که آن وقت اختصاص به قرآن پیدا مىکند. «انا انزلناه فى لیله مبارکه … امرا من عندنا» در حالى که قرآن امرى است از ناحیه ما.
بعد مىفرماید: «انا کنا مرسلین» . نظیر «انا کنا منذرین» در دو آیه قبل است. در «انا کنا منذرین» این مطلب را در جلسه پیش عرض کردیم; وقتى قرآن مىفرماید: «انا انزلناه فى لیله مبارکه انا کنا منذرین» ما چنین بودهایم که همیشه منذر بشر بودهایم و همیشه بشر را هدایت مىکردهایم، مىخواهد بگوید که این دفعه اول ما نیست که ما انذار خودمان و هدایتبشر را از قرآن شروع کرده باشیم، بلکه از روزى که بشر به روى زمین آمده استخداوند شان انذار خودش را به وسیله پیغمبران داشته است. در «انا کنا مرسلین» هم مطلب همین است: ما همیشه چنین بودهایم که رسول مى فرستاده ایم.
این که قرآن این مطلب را ذکر مىکند – و در اختبار هم این مطلب خیلى توضیح داده شده و تفسیر شده – در مساله اصطلاح «دین شناسى» یا «تاریخ ادیان» نظر خاص قرآن را بیان مىکند و آن اینکه از نظر قرآن از لحظه اولى که بشر عاقل متفکر بر روى زمین آمده است رسول الهى بر روى زمین بوده; یعنى این جور نبوده که دورهها بر بشر گذشته است و بشر همین طور در جهالتها و نادانیهاى خودش مىلولیده، پرستش هم از بت پرستى به معنى اعم مثلا از پدرپرستى به قول فروید شروع شده و بعد رئیس قبیله را بپرستند و بعد کم کم به بت و به ارباب انواع برسند، آن آخرین مرحله که مىرسد پیغمبرانى م آیند ظهور مىکنند و مردم را به خداى یگانه دعوت مىکنند; نه، چنین چیزى
نیست. اینها تاریخ هم نیست که کسى بگوید تاریخ است. آنها هم که مىگویند، منشا حرفشان حدس و تخمین است، چون اینها مربوط به ازمنهاى است که خود آنها اینها را «ازمنه ما قبل تاریخ» مى نامند.
پس اینها تاریخ نیست، فرضیات و حدسیات است، و واقعا عجیب هم هست! وقتى یک نفر دانشمند به بتبست مىرسد گاهى یک فرضیاتى مىگوید که یک آدم عادى هم به او مىخندد. فرضیاتى را که دانشمندان گفتهاند در کتابها با آب و تاب مىنویسند در صورتى که مطالبى که به وسیله وحى و انبیاء رسیده اگر از نظر همان ظاهر منطق هم بخواهید در نظر بگیرید این عجیبتر از آن نیست، ولى این جلب نظرشان نمىکند. مثلا فروید وقتى مىخواهد ریشه پرستش را به دستبدهد که چطور شد که بشر به فکر پرستش افتاد – چون او مىخواهد به فطرت یا غریزه الهى اعتقادى نداشته باشد; اینها تاریخ هم که عرض کردیم نیست که بگوییم گوینده مدرکى بر خورد کرده – آمده فرض کرده و گفته استشاید چنین چیزى بوده. او چون تکیهاش روى غریزه جنیسى است این جور فکر کرده که در ادوار خیلى قدیم پدر خانواده – که از همه قویتر بود – همه جنس اناث خانواده را به خودش اختصاص مىداد، یعنى غیر از آن زنهایى که از آنها بچه مىآورد و به خودش اختصاص داشت دخترهایش را هم که بزرگ مىشدند جزء حرم و حریم خودش قرار مىداد و پسرها را محروم مىکرد. پسرها دو احساس متناقض نسبتبه این پدر داشتند، یک احساس محبت آمیز و یک احساس نفرت آمیز.
احساس محبت آمیز براى اینکه او قهرمان خانواده بود، بزرگ خانواده بود، حامى خانواده بود، نان آور خانواده بود و اینها را در مقابل دشمن حفظ مىکرد. از این جهتبه او به نظر محبت و احترام نگاه مىکردند. ولى از طرف دیگر (او همه احساسات را متمرکز در حس جنسى مىداند) چون همه جنس انثا را به خودش اختصاص داده و آنها را محروم کرده بود، یک حس کینه و حسادت عجیبى نسبتبه او داشتند. این دو حس متناقض از آنجا پیدا شد. روزى بچهها آمدند دور هم جمع شدند (عرض کردم اینها همه خیال است) گفتند این که نمىشود که تمام زنها را جمع کرده براى خودش و ما را محروم کرده است. ناگهان تحت تاثیر احساسات نفرت آمیزشان قرار گرفتند، گفتند پدرت را در مىآوریم، مىکشیمت; دسته جمعى ریختند او را کشتند. بعد که کشتند آن احساس محبتآمیز و احترام قهرمانانهاى که نسبتبه او داشتند ظهور کرد، مثل هر موردى که وقتى انسان روى یک احساس کینهتوزى یک کارى مىکند بعد که کارش را کرد دیگر کینه کارش تمام مىشود و تازه احساسات دیگرش مجال ظهور پیدا مىکند.
انتهای پیام
منبع: شفقنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایت تجربه گر مرگ موقت و توصیه حضرت زینب(سلام الله علیها) برای حجاب به ایشان و محجبه شدن ایشان بعد از این تجربه زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله فاطمی نیا: شب قدر این را بخوان، سری دارد !
#رمضان #بک_یا_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این اولین باری بود که تو این چهارساله، یکی از تجربهگران درباره اسراف آب(در غسل، وضو، حمام و.... اسراف نکنیم) تو تجربهش چیزی دیده. خیلی از ماها بهش مبتلاییم، از اسراف آب و برق گرفته تا گاز و بنزین و چیزای دیگه مثل غذا و....
جالب اینجاس این تجربهگر خودش دچار وسواس بوده، بعد از تجربه وسواسش رو میگذاره کنار. و حمام چهل دقیقهایش به پنج دقیقه تغییر پیدا میکنه. وسواسیهای عزیز از این تجربه استفاده کنن. وقتی خدا گفته اگه شک داری نجسه یا پاک، پاکه، دیگه بیخیال شو، اگه. هی شستی هی سابیدی این اسراف و گناهه
#شب_قدر #ماه_رمضان #رمضان
اعمال شب قدر👇
@modafeanharmim
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بحق #شب_قدر
_#خدایا قلبی سلیم و باصفا و خالی از کینه نسبت به مومنین، به ما عطا بفرما
_#خدایا ما را در هر حالی راضی به رضای خویش قرار بده
_#خدایا مرا از سربازان نه، بلکه از فرماندهان ولی زمانت قرار بده تا سنگر های کفر را یکی پس از دیگری فتح نماییم
_ #خدایا در برابر عظمتت هیچم، و بجز تو بر کس دیگری اتکا ندارم، من هیچ را دریاب
_ #خدایا محبت اولیاء خود (چهارده معصوم، زیارت کربلا، پیروی از ولی فقیه...) را هماره بر من و در دلم جاری و در برائت، از دشمنانت مرا ثابت قدم و استوار بدار
_ #خدایا هماره بر تو حسن ظن دارم و اهل یقینم ، مرا از لشگر شیطانی، مایوس کنندگان و نا امیدی، دور بدار
#بک_یا_الله
@modafeanharmim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷#لبیک_یا_خامنه_ای نائب برحق #امام_زمان رهبر عزیز #ایران✌🏻✌🏻✌🏻
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه را در هم می کوبیم
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
کانال مکتب حاج قاسم (ره)
╔═•۰۰•۰⚬🇮🇷⚬۰۰•۰•══╗
کانال مکتب حاج قاسم(عضویت)
╚══۰۰•۰•⚬🌍⚬•۰۰•۰═╝
و گروه مکتب سلیمانی
نشر دهید 💐🙏💐