هدایت شده از مدافع حرمم
31.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️ مردانه صحبت های امام خمینی ره
را در دیدار با هنرجویان هنرستان صنعتی #کرمانشاه در #سال ۵۸ را کامل ببینید .
🎥 دکتر محمد کرمی راد در این دیدار در آذرماه سال ۵۸ به سخنرانی در محضر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی پرداختن و امام ره این جوانان را که جوانان نورانی و انقلابی توصیف کردند.و دیگر توصیه های داشتند که با هم ببینیم و ببینانیم که چقدر به درد این روزها میخورد.
📺 ببینید امام خمینی ره که انهو برای این روزها حرف زده
﷼آذربایجان
#تبریز
#تحریم_اقتصادی
#توصیه_به_ملت_آمریکا
#نوکران_سفارت_ بستگان_سفارت
#ویزا_امریکا
🔻ملت هوشیار باشد با اتحاد دشمنان اسلام را کنار بزنند
🔺یه عده ای پشتیبانی از اسلام میکنند و عده ای خائن به اسلام خائن به کشور
🔻اهالی ایران با اتحاد و همدلی تلاش کنند برای اسلام و پیروز خواهید شد و پیروزیم
🔺اینها از اول مخالف اسلام بودن اینها نمیخواهند اسلام پیشرفت کند
✅ هر چقدر صفا کردید نشر بدید
🙏 اینقدر پخش کنید تا همگان ببینند
#دکتر_محمد_کرمی_راد
#سردار_کرمی_راد
#شهید_پاسداری_از_انقلاب
#سرباز_امام_یار_رهبری_بود
#قرارگاه_جهادی_علی_بن_ابیطالب_ع
#موکب_مدافعان_حرم_تهران
#مدافع_حرمم
هدایت شده از مدافع حرمم
27.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ به ملک دو عالم #سلیمان شوی ...
◀️ شب یلدا و سردارِ دلها حاج قاسم
🌹دخترشان توضیح میدهند
✅ پیشنهاد دانلود
#حاج_قاسم_سلیمانی
#ویژه_سالگرد_سوم
#جان_فدا
#شب_یلدا #خانواده_سلیمانی
#مدافع_حرمم
#قرارگاه_جهادی_علی_بن_ابیطالب_ع
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند.
به عشق امیر مومنان علی (ع) صلوات.
#قرارگاه_جهادی_علی_بن_ابیطالب_ع
#قرارگاه_جهادی
#سبک_زندگی_سالم
#موکب_مدافعان_حرم
🌹 عضو مدافع حرمم شوید 🙏
🇮🇷 عضو موکب مدافعان حرم شوید🌹
کانال استیکر مذهبی و شهدایی در ایتا
هدایت شده از استیکر (با شهدای حرم)
#یلدا #یلدا_شهدایی #یلدای_فاطمی
#شب_چله #زمستان
✅ برای دیدن استیکر های یلدا هشتک ها را در کانال سرچ کنید
👌دنبال استیکر مذهبی و شهدایی هستی در ایتا بیا ⏪⏪عضو شو ⏩⏩
🌹 کانال استیکرامون در ایتا 🇮🇷