eitaa logo
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
6 فایل
🌷از تبار مدافعان حرم عمه سادات ❣تولد:1366/10/12 💔شهادت:1395/5/10 محل شهادت:سوریه_حماه براثر انفجار مین ⚫️مصادف با شهادت امام جعفرصادق علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم مجازی هم محضر خداست یادت باشد خدا یک کاربر همیشه آنلاین اینجاست تک تک کلیک هایت را می بیند حواست را جمع کن شرمنده اش نشوی ... @modafeharamnarimani
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند. 📗 مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 @modafeharamnarimani
🍃🌸استاد فاطمی نیا: اغلب جهنمی ها ،جهنمی هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند یا از دیوار مردم بالا میروند. @modafeharamnarimani
شهیــد شد هر کـس عاشــق شد... مسیر عاشقی تأثیرش از لقمه حلال پدر و شیر حلال مادر است.. 🌷
🍃🌺استاد فاطمی نیا : از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن! روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم... امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند : اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی! @modafeharamnarimani
2.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸تو این دوره فقط با توسل ب اهل بیت علیهم السلام میتونی نجات پیدا کنی نه هیچ چیز ديگه ای @modafeharamnarimani
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅بصیرت ✅استقامت ✅پیدا کردن جایگاه حق آدمها جابجا می‌شوند اما موضع جابجا نمیشه @modafeharamnarimani
🍃🌸خطبه مولای متقیان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در عید فطر: اى مردم! اين روز، روزى است كه نيكوكاران درآن پاداش مى‏ گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نااميد مى‏ گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز، به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت ‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت ‏برين. اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه ‏دار داده مى ‏شود اين است كه فرشته‏اى درآخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مى ‏دهد و مى ‏گويد: «هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته ‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.
🍃🌸آیت‌الله بهاءالدینی رحمت‌الله‌علیه اگر این دو کار را انجام دهید، خیلی پیشرفت کرده‌اید: 1⃣نماز اول وقت بخوانید 2⃣دروغ نگویید... اگر این کارها را کردید فهم شما هم عوض می‌شود درک دیگری پیدا می‌کنید. الان نمی‌توانید این را از ما قبول کنید ولی وقتی به آن رسیدید قبول می‌کنید. @modafeharamnarimani
🍃🌺ماجرای کربلایی کاظم ساروقی او یک مرد روستایی بود که اصرار زیادی در پرداخت وجوه شرعی داشت بطوریکه بخاطر همین موضوع شراکت با پدرش را قطع کرد زیرا پدرش اعتقادی در پرداخت وجوه شرعی نداشت. یک روز عصر بعد از کار روانه روستا شد و به باغ امامزاده مشهور به «هفتاد و دو تن» (محل دفن چندین امامزاده از جمله دو امامزاده به نام شاهزاده جعفر و امامزاده عبیدالله صالح) رسید و برای استراحت روی سکویی در کنار در امامزاده نشست. ناگهان دید دو جوان بسیار زیبا و جذاب نزدش می‌آیند و به او می‌گویند: نمی‌آیی برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم؟ محمدکاظم پذیرفت و با آنها داخل شد. آنها اول به امامزاده جلوتر وارد شدند و فاتحه‌ای خواندند و سپس به امامزاده بعدی رفتند و مشغول خواندن چیزهایی شدند که محمدکاظم نمی‌فهمید. در اینجا وی متوجه شد که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو نفر به او می‌گوید:چرا چیزی نمی‌خوانی؟ بقعه امامزادگان هفتاد و دو تن روستای ساروق محمدکاظم گفت: من ملا نرفته‌ام و سواد ندارم. او می‌گوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه او گذاشت و کمی فشار داد. محمدکاظم گفت: چه بخوانم؟ آن شخص آیه‌ای را خواند و گفت: اینطور بخوان. محمدکاظم آیه را خواند و برگشت که به آن آقا حرفی بزند و یا چیزی بپرسد ولی دید هیچکس همراهش نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده و ناگهان دچار حالت مخصوصی می‌شود و بیهوش روی زمین می‌افتد. هنگامی که به هوش می‌آید احساس خستگی شدید می‌کند و ضمناً به این فکر فرو می‌رود که اینجا کجاست و او در اینجا چه می‌کند؟ و سپس از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه و گندم را برمی‌دارد و روانه دهکده می‌شود، ولی در میان راه متوجه می‌شود که دارد چیزهایی می‌خواند و آنگاه داستان آن دو جوان را به یاد می‌آورد و خود را حافظ همه قرآن می‌یابد. وقتی به مردم برخورد می‌کند از او می‌پرسند کجا بودی؟ او چیزی نمی‌گوید و بی‌درنگ نزد پیشنماز روستا به نام حاج‌آقاصابر اراکی می‌رود و داستان خودش را هم می‌گوید. پیشنماز بدو می‌گوید: شاید خواب دیده‌ای شاید خیال می‌کنی؟ محمدکاظم می‌گوید: خیر، بیدار بودم و با پای خودم به امامزاده رفتم و همراه آن دو نفر چنین و چنان شد، و حالا هم همه قرآن را حفظ دارم. پس از آن پیشنماز، قرآن می‌آورد و آیات مختلف و چند سوره بزرگ را از او می‌پرسد و او همه را از برمی‌خواند. مردم دهکده دور او جمع شدند تا ببینند حاج‌آقاصابر در این باره چه می‌گوید. حاج‌آقاصابر پس از امتحانات فراوان، به زبان محلی جمله‌ای می‌گوید که معنیش این است: «کارش درست شده، و یک مسأله مهمی برایش پیش آمده، و نظر کرده شده است...». نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد @modafeharamnarimani