eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ ارمیا تکان خوردن شدید آیه را از زیر چادر دید: _چی شده؟ میخندی؟ آیه همانطور که از زیر چادر میخندید گفت: _آخه منم همینکارو میکردم؛ بدتر از همه اینه که الانم گاهی اینجوری میکنم. فکر کردم فقط من خلم . ارمیا بلند خندید و صدایش در فضا پیچید و نگاه زینب را به دنبالش کشید: _نترس، منم خلم؛ چون هنوزم گاهی انجامش میدم. آیه: دلم براش تنگه. ارمیا: حق داری. منم دلم براش تنگه. آیه: میشناختیش؟اون دوران دانشجویی رو خدمتتون رو میگم. ارمیا: میدیدمش اما سمتش نمیرفتم. آیه: مرد خوبی بود ارمیا: شوهر خوبی هم بود برات. تو هم زن خوبی بودی براش. آیه: یک سوال بی ربط بپرسم؟ ارمیا: بپرس آیه: چرا اسم شما اینجوریه؟ارمیا، مسیح، یوسف؟ ارمیا خندید: تازه باقی بچه هارو ندیدی!ادریس، دانیال، شعیب! آیه لبخند زد: چرا خب؟ ارمیا: مسئول پرورشگاه عشِق اسم های پیامبرا رو داشت. مارو آوردن پرورشگاه، خیلی کوچیک بودیم، اسم نداشتیم، فامیل نداشتیم. اسم و فامیل بهمون داد. مرِد خوبی بود. آیه: دنبال پدر مادرت نگشتی؟ ارمیا: با حاج علی گشتیم. بابات آشنا زیاد داره انگار! رسیدیم خرمشهر. احتمالا توی بمباران از دستشون دادم. یک جورایی منم مثل زینب ...... ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه: خدا رحمتشون کنه. سالگرد مهدی نزدیکه. ارمیا: براش مراسم میگیریم، مثل هر سال. آیه سرش را به چپ و راست تکان داد: _نه! مردم بهمون میخندن؛ میگن رفته شوهر کرده و حالا برای شوهر مرحومش مراسم گرفته. ارمیا: مردم حرف زیاد میزنن؛ اونا هیچ چیز از تو و زندگیت و تنهاییات نمیدونن ،نمی.دونن! اونا دنبال یه اتفاقا که دربارهش حرف بزنن. چهار ساله مهدی رفته، این مردم به ظاهر روشنفکر حالا که نمیتونن زنها رو با شوهراشون دفن کنن، اونا رو تو تنهایی خونه هاشون میپوسونن. آیه باش! الگو باش! مقاوم باش! بگو زنده ای... بگو حق زندگی داری... بگو شوهر شهیدت رو از یاد نبردی و براش ارزش قائلی و دوستش داری و بهش افتخار میکنی! آیه باش برای این مردِم به ظاهر مسلمون که تفریحشون نقِد مردمه و تو کار هم سرک میکشن و حق خودشون میدونن قضاوت کنن و رای بدن. یادته قصه.ی مریم خانوم که بیگناه کتک خورد و آزار دید؟ صورتش سوخت و آسیب دید؟ ***************** مسجد شلوغ بود... دوستان و همکاران و خانواده سید مهدی و هر کس که او را میشناخت آمده بود. مراسم که تمام شد صدای زینب در مسجد پیچید... دخترک چهار ساله ی آیه برای پدرش شعر میخواند: مامانم گفته واسهم از بابا آقا گفت برو بابا رفت به جنگ مامان گریه کرد بابا رفت حرم بابا شد شهید زینب گریه کرد بابایی نداشت تا برن سفر بابایی نداشت تا برن حرم حرم شد آزاد بابایی نبود زینب تنها بود بابایی نبود مامان گریه کرد زینب نگاه کرد عکس بابایی با روبان مشکی بالای دیوار داشت میکرد نگاه زینب گریه کرد مامان گریه کرد بابا میخنده بابا خوشحاله آخه عزیزه بابا شهیده بعد گفت: _من با دوستم محمدصادق و زهرا و مهدی اینو برای بابا درست کردیم؛ آخه دلم برای بابا تنگ شده بود، بابا ارمیا هم رفته بود جنگ... من همهش تنها بودم. دلم بابا میخواست. گریه کردم؛ دوستامم گریه کردن... بعد محمدصادق اینو گفت و یادم داد تا برای بابا مهدی بخونم. ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
•°🌱 هرکجا افتاده بینی دست گیری می‌کنی دست ما را هم بگیر جانا، ز چشم افتاده‌ایم . . . 🌙 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
بسم‌الله الرحمن الرحیم...🌱
•°🌱 سلام مولای ما،مهدی جان ! خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظه میعاد ، به امید خدا منتقم می رسد و روز ظهورش حتما می شود فاطمه دلشاد به امید خدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
دوشنبہ: ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد) شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد) ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#نماز🌹🍁 امام صادق (علیه‌السلام) در مورد اهمیت نماز اول وقت فرمودند: •{افضل الاعمال الی  الله الصلا
♥️ 💎📿 ✍ برای لذت بردن از و چه کنیم؟ 🔅برای این کار لازم است از «» خداوند استفاده کرد. 🌸 یعنی وقتی انسان را زیاد یاد کند، اشتیاقش به او زیادتر خواهد شد. ♥️ هم از عالیترین مراتب الله است. ✅پس زیاد شدن ذکر خدا چه از نوع و چه و چه مطالعه در سیره شریف رسول خدا (ص) و ائمّه اهل بیت (ع) عامل اشتیاق زیاد به نماز و لذت بردن زیاد از آن خواهد شد.  🤲🌸 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
از جآنب پروردگآرت : 🌱 لَا‌يُكَلِّفُ‌اللَّهُ‌نَفْسًا‌إِلَّا‌مَا‌آتَاهَا سَيَجْعَلُ‌اللَّهُ‌بَعْدَ‌عُسْرٍ‌يُسْرًا.. خداوند هیچ‌ کس ‌را‌ جز ‌بہ‌مقدارِتوانایـےکھ ‌بہ ‌اودادھ ؛ تڪلیف ، ‌نمےڪند..!! خداوند بزودےبعدازسختےها‌ آسانےقرار‌ مےدهد..! @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸در‌تشییع‌جنازه‌حاج‌قاسم،همہ‌مۍگفتن"من‌قاسم‌سلیمانۍهستم.. 🔸صفحہ‌آخر‌شناسنامہ‌حاج‌قاسم‌پر‌از‌مہر‌انتخاباټ‌بود.. شناسنامہ‌شماچطۅر؟مثݪ‌شناسنامہ‌حاج‌قاسمہ⁉️⁉️ ✌️🏽 🌿اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌿 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
!😶 • •• میره مسجـد انقد جلو میڪشه ڪه چشاش دیده نمیشہ؛ بعد میرسه خونہ بیست و چهار ساعتہ توی دایرڪت داره با صحبت میڪنه و زیر پست پسرای مینویسہ: وای بـرادر چشم حسودا ڪور چقدر شبیه شُـــــھدا هستید ...! جالبیش اینجاست که قراره شــهیدم بشه خواهــــرمون/: 🖐🏻 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
‌<♥🌾> چه بسیــــٰار ڪودڪانۍ ڪه نزد از ریش‌سفیـداݧ و پیرمرداݧ گرامۍ‌تر و بـرتـرند. ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
خاطره ای از حمیدآقا 🍂🍂 موقعۍ ڪہ برای خُدا حافظی رفته بودم پیشش اصلا نتونستم حرفی بهـش بگم فقـط آروم بهش گفتم :"نمیشـہ حمیـد جاݧ تو نرۍ؟"هیچـۍ نگفت اما وقتۍ نگاش ڪردم ڷبخنـد میزد امّا نگاهش طورێ بود که هنوزم شرمنـدم ڪه چرا این حـرف و زدم! 🌹 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ صدای هقهق آیه به گریه های بلند بلند تبدیل شد. ضجه های فخرالسادات دل زنها را به درد آورد. ارمیا دخترک یتیِم سید مهدی را به آغوش کشید و بوسید. مراسم که تمام شد، آیه صدای پچ پچ هایی از اطراف میشنید. همانطور که فکرش را میکرد، همه او را شماتت میکردند. بغضش سنگین تر شد. چه کنم با این نامردمی ها سید؟ چه کنم که راحت دل میشکنند. گاهی سر میشکنند، گاهی خنجر از پشت میزنند. بعضیها بعد از تسلیت، تبریک میگفتند... این تبریکها گاهی بیشتر شبیه تمسخر است... گاهی درد دارد. نگاه و پوزخندهایی که به اشکهای پر از دلتنگی میزدند، گاهی دل را میسوزاند. ارمیا هم سر به زیر کنار حاج علی و سید محمد ایستاده بود؛ گفتنش راحت بود. راحت به آیه گفته بود حرف مردم بی اهمیت است اما حالا وسط این مراسم که قرار گرفت، دلش برای آیه سوخت. آیه ای که میان زنان گیر افتاده و حتما بیشتر از این نگاههای سنگین نصیبش میشد. آخر مراسم بود که زنها در حیاط مسجد جمع شدند. آیه کنار فخرالسادات ایستاده بود که زن عموی سید مهدی گفت: _رسم خانواده ی ما نبود عروسمون رو به غریبه بدیم؛ پشت کردی به رسم و رسوم فخرالسادات. بیخبر عروستو عقد کردی؟شرمت نشد؟ فخرالسادات خواست حرفی بزند که صدای سیدمحمد آمد: _چرا شرم زن عمو؟ خلاف شرع کردیم؟ _نه! خلتف عرف رفتار کردید. سید محمد: این عرف از کجا اومده؟ از رفتار غلِط امثال شما! عرِف شما باشرع در تضاده. کجای شرع گفته که زن بیوه حق زندگی نداره؟ عمویش مداخله کرد: _مگه گفتیم بی شوهر باشه! توی بیغیرت باید عقدش میکردی! ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ سید محمد: هر حرفی به ذهنتون میرسه به زبون نیارید عمو جان! بعضی حرفا هستن که حرمت میشکنن! عمو: حرمت؟! تو حرف از حرمت شکنی میزنی؟ تو که حرمت برادرت رو شکستی؟ سیدمحمد: وسط مسجد جای این حرفا نیست! عمو: چرا؟ از خونه ی خدا خجالت میکشی؟ حاج علی: مردم دارن تماشا میکنن! حرمت این شهید رو نگهدارید. عمو: شما دخالت نکن حاجی! شما خودت ته بیغیرتی هستی! سید محمد: بس کن عمو! آیه خانوم زنداداشم بوده و هنوزم داداشمه... تا عمر دارم و عمر داره زن داداشم میمونه! با غریبه هم ازدواج نکرده، ارمیا برادر منه، از شما و پسرات به من نزدیکتره! عمو: اینجوری غیرتتو خواب کردی؟ سید محمد: بعضی چیزا گفتنی نیست! عمو: همه چیز گفتنیه؛ بگو چرا آبروی خانواده ما رو تو فامیل و دوست و آشنا بر باد دادی؟! سید محمد: چون مهدی قبل رفتنش گفت حق نداری چشمت دنبال آیه باشه؛ گفت اگه برنگشتم آیه تا ابد زن برادرته. همه ی نگاه ها متعجب شد. صدای هقهق آیه بلند شد و رها او را در آغوش گرفت. سایه به دنبال لیوانی آب به سمت گوشه حیاط دوید. سیدمحمد به یاد آورد: شب دیروقت بود که سیدمهدی صدایش کرد. فردا صبح عازم بود. شوق فراوانی داشت. فخرالسادات و سیدمحمد آن شب در خانه شان مهمان بودند که فردا بدرقه کنند مردی که شعارهایش همه عمل بود. مهدی: اگه از این سفر برنگردم... محمد: نگو مهدی! تو فقط برادر نیستی؛ تو پدری، تو همه کسی! ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
•°🌱 زسر گذشته اشکم به لب رسيده جانم که هر چه کرد با من فراق کربلا کرد💔 🥀 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
🌼💛بسم‌ربِّ‌المھد؁ 💛🌼
•°🌱 اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا ‌ 🌸🍃 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
🎈[ایمان داشتہ باشید ڪه خداوَند افراد مناسب را در زندگۍ شما در زماݧ مناسب و به دلایڵ مناسب قرار می‌دهد]🎈 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
سہ شنبہ: نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد ) شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد) ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#حدیث امام علی(علیه السلام)🌿🌷 الظفرُ بالحزمِ و الحزمُ بالتجارب. پیروزی با دوراندیشی است و دوراندی
🌸☔️ امام باقر عليه السلام: از افكندن كار امروز به فردا بپرهیـز؛ زيرا اين كار دريايے است كه مردمان در آن غرق و نابود میشوند!¡ 📚 تحف العقول صفحه 285 💡حواسمون‌به‌اتلاف‌عمرمون‌هست؟ ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
پشتیبان ولایت فقیه باشید...✌️🇮🇷 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#شهیدانه🌱 سال‌دوم‌یه‌استاد‌داشتیم که‌گیر‌داده‌بود‌همه‌باید کراوات‌بزنند.. سرامتحان‌چمران‌کراوات‌نزد
🍂 (شهید غیرت) شب نیمه شعبان سال ۹۰ بود که علی ضربه خورد... همون طور که وسط خیابون افتاده بود، یه پیرمردی اومد نزدیک و بهِش گفت: پسرم، به شما چه ربطی داشت که دخالت کردی؟؟؟! 💔علی با اون حالش جواب داد: حاج آقا! فکر کردم شماست، از ناموس شما دفاع کردم... 😔💔 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
هم اکنون دومین مناظره ی نامزدهای محترم سیزدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری از شبڪه یک و شش 🖥✨
قابݪ‌ٺۅجہ‌مردم‌فهیم: 🔸شعار‌انٺخاباتۍدرڪانادا: سیاسٺمداراݩ‌بد‌ٺوسط‌مردم‌خوبۍ‌ڪہ‌رأۍنمیدهند🗳انٺخاب‌مۍشۅند⭕️⭕️ 🖐 🗳 ┄┅፨• @modafehh •፨┅┄