فرمود:
هر چه هست
در نوکری
حسین است و بس
شبتون حسینی✨🌙
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
🌱#سلامامامزمانم
🌸 السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
💚 اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَیْک یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
💚 اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانّ
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#نماز💛 آیا دلیل تاکید بـر نماز صبح را مۍدانید ؟ با خواب غلظت خون بالا میرود وهرچه به صبح نزدیک م
❢حۍ علےالعاشقـــے♥️
بشتاب بسوے بندگۍ📿
عاشقان وقت نمازاست 🌱
#اذان 🕋 میگویند.
وقت نماز دعابرای سلامتۍوفرج آقامون
✾صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»✾ فراموش نشه 🌹🌹🌹
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
+ الو بهشت؟؟
+ میشه گوشیو بدین #حاج_قاسم؟ :)💔
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#تلنگرانه
.‹♥️🌱›
کوتاه میگویم
چه کسی بدبخت تر از آنکه
"صفحه مجازی اش " بوی خدا و شهدا
را می دهد
و "زندگیش" نه! :)☘
#راھبۍپایان
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#خاطره_ازحمیدآقا🌿
آقا حمید همیشه میگفت من آخرش شهید میشم
یه روز به من گفتن بیا با هم عکس برای شهادت رو انتخاب کنیم نتخاب کردیم ....
بعد از اعلام خبر شهادت من رو منزل مشترک بردن و من کامپیوتر ایشون رو روشن کردم و بدون معطلی فایل عکس های شهادت رو برداشتم
هیچ کس باور نمیکرد که ما تا این اندازه آماده برای شهادت بودیم🌹
راوی همسر شهید🍁
شادی روحش و آرامش دل همسرش هدیه صلوات
🥀اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🥀
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
شور - بسم الله آی همه نوکرا_۲۰۲۱_۱۰_۲۸_۱۵_۲۶_۳۳_۱۹۵.mp3
2.19M
± بسم الله آی همه ی نوکرا 😭🥀
#مداحی 🎧
#حسینجانم♥️
#شبجمعسهوایتنکنممیمیرم 🌙
#حمیدعلیمی 🎤
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#خـــدا🌿
در جوشن کبیر یک عبارتی است،
که میگه:
«یا کَریمَ الصِّفح»
یعنی یه جوری تو رو میبخشه،
انگار نه انگار که تو،
خطایی مرتکب شدی.... 🍃💔
و خدای ما اینگونه است(:
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
○°ما را به غیر تو اشتیاقی نیست
ای مقصد تمام دعاهای ما، بیا!...🥺🕊
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#این صاحبنا!؟
#السلامعلیڪیابقیھاللہ°🥀•
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
جـمـعـــــہ:
ناهار: امام حسن عسکری(درود خدا بر او باد)
شام: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
•◌🦋◌• #آیه_گرافی ۞﴿اَنْتَکَهْفىحینَتُعْیینِى...﴾۞ ـ•° تویيپناهِمن🌱 هنگآميکهدرماندهامکنند﴿
#آیه_گرافی🕊
۞﴿ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ﴾۞
آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده اید؟!
+ما آدم ها معامله کننده های
خوبی نیستیم ...
اَبَد می دهیم ، فانی می گیریم!
نه؟💔
سوره توبه|۳۸
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این متاسفانه خیلی حرف توشه📚
#استوری
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
... #منبر_مجازی📋 طاعت وعبادت بدون"ڪنترل نفـس" سـودے ندارد!! اگـر صدسال هـم بگـذرد ولـے نفس خُـودت
#منبر_مجازی
بهقول استادرائفیپور:
این همه روایت درباره مهدویت هست!
آقا توۍ یکیشون نفرمودن اگرمردمدنیا
بخوان! #ظهور اتفاق میفته..!
توۍهمشونفرمودن:
اگر #شیعیانما
اگر #شیعیانما..
باباگرهخودِماییم:)💔
#مهدویت ✨
#امام_زمان عجلاللهتعالی 🌱
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•
ڪافیهبخوایتابهتبدن
اگهواقعاطالبباشے؛اونےکهمیخواینصیبتمیشھ..'♡
•
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_چهارم
#قسمـت_هشتاد_پنج
زینب سادات به یاد آورد:
از سرکار تازه آمده بود. خسته بود.بعد از تعویض لباس، روی تخت دراز کشید که خوابش برد.
بابا مهدی و مامان آیه بودند که با لبخند نگاهش میکردند. دستش را گرفتند و قدم زدند. میان پدر و مادر بودن، حس خوبی به او میداد.
حسی فراتر از تمام حس های خوبی که تجربه کرده بود.
کنار چشمه ای نشستند. آیه دست در آب برد و سیدمهدی با لبخندی که چهره اش را زینت داده بود به آنها نگاه میکرد. بعد نگاه از آنها گرفت و
جایی پشت سرشان را نگاه کرد. گویی به استقبال کسی میرود، از جا بلند شد. زینب سادات به پشت سرش نگاه کرد و ارمیا را دید که سیدمهدی را
در آغوش گرفت. آنقدر صمیمانه لبخند میزدند که زینب سادات هم لبخند زد. آیه دستش را گرفت و به سمت مردها رفتند. ارمیا با آن چهره آرام و
دوست داشتنی اش، به آنها مینگریست.
به زینب سادات گفت: خیلی بزرگ و خانم شدی.
زینب سادات خندید. سیدمهدی دخترش را در آغوش گرفت و گفت: ضمانتش میکنی؟
ارمیا گفت: همونجور که تو من رو ضمانت کردی.
سیدمهدی گفت: سه تا شرط دارم.
ارمیا گفت: همش قبول.
آیه گفت: شرط ها رو نمیخواید بدونید؟
ارمیا با همان لبخند گفت: همین سه شرط رو برای من هم گذاشته بود.
سیدمهدی لبخند زد: تو بهترین انتخاب بودی برای امانتی های من.
ارمیا گفت: الان هم من تضمین میکنم که امانت دار خوبی برای امانتی تو و من هستش.
آیه گفت: ایلیا چی؟
ارمیا گفت: حواسم بهش هست.
⏪ #ادامہ_دارد...
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_چهارم
#قسمـت_هشتاد_شش
سیدمهدی به صورت زینب سادات نگاه کرد و گفت: خوشبختی این نیست که بدون مشکل زندگی کنید! خوشبختی ایِن که با همه مشکلات
همدیگر رو تنها نذارید و خدارو فراموش نکنید. ایمان داشته باش که دنیا فقط برای امتحان کردن شماست و آرامش بعد از این دنیا، در انتظار
شماست.
دست زینب سادات را به دستان منتظر ارمیا داد. زینب سادات هم قدم با ارمیا شد.ارمیا گفت: دوست داشتن، نعمت بزرگی هست که خدا به ما
داده. درهای قلبت رو باز کن. من تضمینش میکنم. بهش بگو سه شرط سیدمهدی، سه شرط من هم هست. ایمان، اخلاق، محبت! تو باعث شدی من خوشبخت ترین بشم و زندگی خوبی داشته باشم. حالا نوبت من شده که جبران کنم! ما همیشه کنارت هستیم.
زینب سادات گفت: به کی بگم بابا؟ درباره کی حرف میزنی؟
ارمیا زینب سادات را چرخاند، تا پشت سرش را ببیند و در همان حال گفت: همونی که امشب میاد.
و زینب سادات نگاهش به احسانی افتاد که مقابل سنگ قبری نشسته و اشک میریزد.
تنها صورت احسان از اشک خیس نبود. همه اشک میریختند.زینب سادات به سید محمد نگاه کرد و ادامه داد: اختیار من، دست عمومحمد هستش. هر چی عمو بگه.
سید محمد بلند شد و دست برادرزاده اش را گرفت و بلند کرد. پیشانی اش را بوسید و او را در آغوش کشید. همه ساکت بودند. این لحظه برای
این عمو و برادرزاده بود.
زینبش را بوسید و گفت: یادگار برادرم! هم سید محمد از روی چادر، سر دارایی من! زینبم! من چی بگم عمو جان؟منی که به سیدمحمد و ارمیا ایمان دارم! ایمان دارم که بهترین ها رو برای دردونه ام میخواهند!
📗
📙📗
📗📙📗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بســیـاردلــۍ :) !!
اگہدنیــاوآخرتمیخاۍ
دستازحسێݩ؏برندار :)💔′
#یـااباعبداللہ
شبتون کربلایی🌙✨
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#سلاممولاےمهربانم🌱✨
~•هرصبح،بہشوق
~•عهددوبارهباشما
~•چشممرابازمےڪنم
~•عهدمےڪنمباشما،
~•هرروزڪہمےگذرد،
~•عاشقانہترازقبل
~•چشمبہراهتانباشم...
🌸أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌸
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی