eitaa logo
『 مُدرِّس نوین 』
1.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
15 فایل
﷽ ✅ مجموعہ اےبـےنظیراز صوت هاودست نویس هاے『استاد عزیزے』 🔵تدریس دروس بہ سبڪ تلفیق علوم📚 🔵مسائل روز،سیاسے🇮🇷 🔵نڪات نابِ قرآنے،نهج البلاغہ، حجاب💎✨ 🌐 https://instagram.com/modarese_novin @Amar1313 : مدیر خادمان تبادلات : 📝 @Amar1313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍حداقل‌ماه‌محرم‌جوری‌از‌چشات‌مواظبت کن‌که‌تو‌روضه‌با‌سوزو‌دل‌اشک‌بریزی..! مواظب‌دلت‌هم‌باش دل نشکن💔(: نذارگردوغبار‌گنآه‌جوری‌دورقلبتو‌بگیره که‌با‌روضه‌سنگین‌هم‌دلت‌نشکنه!! خوب‌باش‌تا‌خوب‌نوکری‌کنی!((: 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
و هر وقت به مادرش قسم بدید نه نمیگن ..... دو فرزند حضرت زینب که رفتن اجازه ی به میدون رفتن رو از اقا بگیرن ، قبول نکردند حضرت زینب به پسر ها گفت: به مادرش قسمش بدید..💔🥲 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
•°🍁♥️°• +چند وقتہ حرم نرفتۍ؟ سڪوت ڪرد آروم گفت: -پیش مردم گلہ از یار؟! همینم موندهـ..💔🙃 السلامُ‌علےَ‌الحسَین وعلےٰ‌علےِ‌بن‌الحُسَین وعلےٰ‌اَولادِالحُسَین وعلےٰ‌اَصحابِ‌الحُسَین ✋🏻🌱 علیه‌السلام ✨ 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
⁉️ دلیل سیاه پوشیدن برای آیت الله برای علیه السلام ✍ یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه می‌گوید : یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود. من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: "فکرنمیکنید با این وضعیت سر تا پا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟! ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سر تا پا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم. پرسیدم: چطور؟ فرمود: پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود. همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمی شدند. روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او می گوید: "آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش می کنید چرا خودتان متوسل نمی شوید تا بچه دار شوید؟" پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند، مادرم می‌گوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمی‌کنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟ پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟ مادرم در جواب می‌گوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم، اصلا شما نذر کن که امسال تمام دو ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید. در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سر تا پا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار می شود و ۷ ماه نیز از بارداری اش می گذرد و بچه اش سقط نمی‌شود. یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. وقتی پدرم درب را باز می‌کند، پس از سلام و احوال پرسی عرض می‌کند که من یک سوال دارم. پدرم می‌گوید بپرس. طلبه می‌پرسد آیا همسرشما باردار است؟ ایشان با تعجب می‌گوید بله،تو از کجا می‌دانی؟ ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن می کند و می‌گوید: در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم. حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و ۲ ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی، این بچه ای را که ۷ ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ می کنیم و او سالم می ماند و ما او را بزرگ می کنیم و او را فقیه و عالم در دین می گردانیم و به او شهرت می دهیم. او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار... ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
در سلام بر تو دست را بر سینه می گذاریم تا قلب ❤️از جایش کنده نشود. سلام بر آقای مهربانم حسین 💜اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 💚وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ♥️وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💛وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🕊•° 🔴خون ما که رنگین‌تر از خون نیست. 🌷 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
در سلام بر تو دست را بر سینه می گذاریم تا قلب ❤️از جایش کنده نشود. سلام بر آقای مهربانم حسین 💜اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 💚وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ♥️وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💛وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱 ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @modarese_novin
وقتی این جسم بی سر را در منطقه عملیاتی پیدا کردند در جیبش کاغذی را یافتند که در آن نوشته بود: بی سر و سامان تو ام یا حسین علیه السلام 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست. ‌ ‌ 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🔴 شهید آوینی: اگر واقعیت را بخواهید، روز هنوز به شب نرسیده است... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
✍‏دقت کردید امسال هیچ مداحی چه ایرانی چه عراقی مثل سالهای قبل در ایام ‎ پخش نشد و اصطلاحاً نگرفت بین مردم؟؟ اعتقاد خودم اینه که اربعین هرسال ‎ به یک مداحی که از روی اخلاص خونده میشد نظر می کرد و حسابی پخش میشد ولی امسال هیچ مداحی ظاهراً این طوری نبوده... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
اتفاق کربلا گذشت و سکینه نگذاشت یاد کربلا از دلها برود . دختری زیرک و‌توانا‌،که با شیرین زبانی هایش دل پدر را می‌برد، دل پدری که نامش حسین بن علی است آنقدر برای پدر عزیز بود که اگر در این سال هجری کسی نام فرزندش را سکینه بگذارد   امام حسین (علیه السلام) به آن خانه و‌اهلش افتخار می‌کند خودش قول داده است که تمام دارایی ام را خرج شان میکنم همان پدری که برای ماهم پدری کرد از رقیه اش ،فاطمه اش ،سکینه اش و تمام فرزندانش گذشت ، تا برای ماهم پدری کند آخ سکینه تو که بودی ؟ که‌بودی، که در آن لحظات سخت هم دست از شیرین زبانی ات برنداشتی ؟ و‌با آن جمله ی تلخی که نثارپدر کردی دل آدمیان را در این طرف تاریخ هم به درد آوردی جمله ای که شیرینی عشق پدرت را در دلشان بی نهایت ساخت . پدرجان آیا تن به مرگ داده ای ؟ چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد ؟ سکنیه جان دست روزگار، مارا در این سمت تاریخ گذاشته و ما بیچارگان قرن ۱۴۰۰ هجری لحظه به لحظه خاطرات تلخ عاشورا را میشنویم و با دستی بسته و دلی شکسته ز‌‌هره ی دلمان آب می‌شود بعد از آن مصیبت دردناک دیگر آن سکینه ای که اهل خانه میشناختند نبودی همان سکینه ی شاد و خنده رو که امید دل پدر و‌ اهل خانه بود بمیرم برای دلتان که سخت ترین لحظه ی عمرتان در مجلس یزید و بزم شراب و سر بریده پدر بود امان از دل پر رنجتان که شنیدنش دل تمام سنگ های عالم را هم آب می‌کند چه رسد به دیدنش !!! اما شما چونان اجداد و‌پدران و‌برادرانتان از پستان شجاعت شیر مکیده و پا به پای عمه جانتان زینب برای رسیدن پیام آن مصیبت عظما به گوش ما و فرزندانمان تلاش کردید ای سکینه ای آرامش دل پدر اکنون ماییم و‌دنیا دنیا شرمندگی از این همه فداکاری (خیلی حسین و اهل بیتش زحمت مارا کشیده اند) شهادت دردانه ی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حضرت سکینه (سلام الله) تسلیت باد. 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin