eitaa logo
『 مُدرِّس نوین 』
1.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
﷽ ✅ مجموعہ اےبـےنظیراز صوت هاودست نویس هاے『استاد عزیزے』 🔵تدریس دروس بہ سبڪ تلفیق علوم📚 🔵مسائل روز،سیاسے🇮🇷 🔵نڪات نابِ قرآنے،نهج البلاغہ، حجاب💎✨ 🌐 https://instagram.com/modarese_novin @Amar1313 : مدیر خادمان تبادلات : 📝 @Amar1313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔃 خلط با ! ✍ اون چیزی که یک داستان ،‌ یک و یک یا رو تبدیل به یک اثر هنری سالم میکنه که در حوزه مردم اثر مثبت میذاره فقط یا نیست . به صرف این که بگیم فلان داستان ، فلان سریال پایان مثبت و آموزنده ای داره ، نمیشه گفت پس این اثر هنری ، در زمره آثار هنری ارزشی و دارای بار فرهنگی مثبت طبقه بندی میشه . بلکه یک ، یک یک علاوه بر پایانی که داره باید در تمام طول مسیرش دقیق و ظریف باشه . به عنوان مثال ؛ نمیشه که من کاروانی رو به مشهد ببرم ولی سر راه چند تا پارتی شبانه هم ببرم (‌و مثال های دیگه ...)‌ بعد بگم چون من دارم می برم مردم رو به مشهد کار خیر کردم! اگر در خلال یک قصه که در نهایت میخواد اثر مثبتی بر مخاطب بذاره در طول مسیر روایت داستانش ملاحظات فرهنگی رو رعایت نکنه ، کنار اون اثر مثبتی که در نهایت دنبالش میگشت ، و پنهان نا مناسبتی هم به بار میاره. مثلا اگر توی یه قصه ، ماجرا از زبان یه دختری روایت میشه که یه پسری تو شده و توی داستان داره جذابیت های ظاهری این پسر از زبان دختر به جزئیات اشاره میکنه و بعد جلوتر این دختر و پسر کم کم با هم بهونه صحبت پیدا میکنن و بعد این پسر یهو از دهانش در میره و این اسم کوچیک دختر رو صدا میکنه ... دختر هم با این که اولش خجالت میکشه ولی ته دلش کلی ذوق کرده و شب خوابش نمی بره که فلانی منو به اسم صدا کرد و فلان و بیسار ... وقتی شما این موارد رو پر رنگ و با جزئیات توضیح میدی فارغ از این که در نهایت میخوای چه اثری رو مخاطب بذاری ، همینجا در خلال داستان داری الگوسازی میکنی برای دختر که پیگیر این ویژگی های ظاهری تو پسرهای اطرافت باش (مثلا رنگ مو ، رنگ چشم ، نوع ریش ، تیپ و قد بلند یا کوتاه و ... ) وقتی شما نشون میدی یه دختر تو حسرت یه پسری تو دانشگاهه ، وقتی نشون میدی دخترای دانشگاه به استاد دانشگاه شون دل دادن و این رو برای مخاطب باز میکنی ... داری این رفتارها رو ارزش میکنی . اگرم نتیجه بگیری که اینا ارزش نیست اما حداقل جذابش کردی . داری عشق های پنهانی که کم کم این به منجر میشه رو برای مخاطب جذاب میکنی ... حالا هر نتیجه ای که میخوای بذاری در نهایت بذار ... ولی این عوارض در طول قصه سر جاش خواهد بود . اگر هدف درستی دارید ، مسیر تون هم باید درست باشه . ◾️🍃🌱↷ 『 @modarese_novin 』🏴
به نام خداوند مهربان وقتی دلتنگ میشوم😔💔 برای اکثر ها که کمی سن و سال دارند این موضوع پیش آمده ... یک نفر را در زندگیشان میکنند😞 کسی که با او حرف بزنند ... کسی که شریک غم و خوشی هایشان باشند گاهی در ذهنشان تصویر سازی هم میکنند😩 الان که همه جا 📱 وجود دارد پیدا کردن یک هم صحبت کار سختی نیست ... یک نفر که از روی پر کردن وقت بخواهیم با او حرف بزنیم📱🗣 درد و دل کنیم ... رفع دلتنگیهایمان باشد👌 بعضی ها این دلتنگی را نمیکنند😑 هم صحبتی هایشان زیاد است😏 سفره دلشان نه ولی سفره ذهنشان پیش همه باز است😒 گاهی که دلتنگی و کمبود یک نفر دومی در زندگی بهم فشار می آورد به چیزایی فکر میکنم که آرام میشم ...😊 چیزایی که باعث میشود دلتنگی هایم را تحمل کنم .😊 . فکر میکنم به آن مردی که یک و چهار ی قد و نیم قد را در گذاشت و رفت🔫💣 خدا میداند چه شبها که پشت از دلتنگی نکرد😢 فکر میکنم به دامادی که یک هفته بعد از عقد راهی جبهه شد و تنها دلخوشیش یک عکس بود و خانومی که دلتنگ و نشسته بود😩😭 فکر میکنم به آن دختر خانومی که هر روز خانه را آب و جارو میکرد تا شوهرش از راه برسد چون تازه بچه دار شده بودند😍 وقتی هم که می آمد بعد از یک هفته دوباره راهی میشد و چشمان خیس خانومی که نمیتواند بگوید 😭 فکر میکنم به همسر مدافع حرمی که دخترش بهانه را میگیرد بغضش رو قورت میدهد و بادخترش بازی میکند💔 الان که فکر میکنم میبینم دلتنگی من چقدر بچگانس در برابر اینها ... انقدر بزرگ نیست که بخواهم برای پر کردنش به دوست های مجازی بشوم👌 آخر میدانی فرقش چیست؟ آنها با اختیار خودشان ، برای منو تو دلتنگی ها را تحمل کردند ، از همسر و بچه و خانواده دل کندند و رفتن در غربتی که نه تلگرام بود نه و نه ... پ‌ن : ان الله مع الصابرین ◾️🍃🌱↷ 『 @modarese_novin 』🏴
پاسخ به یک : آیا تعریف کردن داستانِ در قالب رمان اشکال داره؟ ✅ جواب : ✍ به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و مخاطب رو تغییر بده ... هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ... گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ... اگه برای شخصیت محبوبش و خوبِ داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه! با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ... بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ... تک تک لحظات! تک تک صحنه ها! تک تک شخصیت ها! تک تک محتواها! و ... حالا اگر شما داستان یک فرد رو با ذکر تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ... اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ و نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ... اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها یا نه !؟ اگه توی یه داستان ، دختری (یا پسری) تمام جزئیات رو ببینه که چه کارها که انجام شده بعد اخرش میخواد بخونه که طرف رفته توبه کرده! ۴ تا رمان این جوری برای جوون ها کافیه ... بعد کم کم هم ارتباط بگیره ... این هم جامعه ، این هم صدا و سیما ، این هم وضع خانواده ها ... چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیت داستان بوده دچار نشه؟ میگن : آقا این داستان ها واقعی هستن ... بر اساس واقعیت نوشته شدن ... شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟ جواب : واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره ... معلومه که واقعیت داره ... اما آیا به صرف این که واقعیت داره میشه ذکر کرد همه چی رو؟ در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم داره ... چیکار کنیم؟ همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات، بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟ مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟ بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ... اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم، مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟ چرا فصل مشترک داستان های توبه ایی، روابط نامشروعه!؟!؟ و فصل مشترک رمان های دیگه !؟!؟ خدایی چرا؟!؟! یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟ جمع بندی کنم : برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ... یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
به نام خداوند مهربان وقتی دلتنگ میشوم😔💔 برای اکثر ها که کمی سن و سال دارند این موضوع پیش آمده ... یک نفر را در زندگیشان میکنند😞 کسی که با او حرف بزنند ... کسی که شریک غم و خوشی هایشان باشند گاهی در ذهنشان تصویر سازی هم میکنند😩 الان که همه جا 📱 وجود دارد پیدا کردن یک هم صحبت کار سختی نیست ... یک نفر که از روی پر کردن وقت بخواهیم با او حرف بزنیم📱🗣 درد و دل کنیم ... رفع دلتنگیهایمان باشد👌 بعضی ها این دلتنگی را نمیکنند😑 هم صحبتی هایشان زیاد است😏 سفره دلشان نه ولی سفره ذهنشان پیش همه باز است😒 گاهی که دلتنگی و کمبود یک نفر دومی در زندگی بهم فشار می آورد به چیزایی فکر میکنم که آرام میشم ...😊 چیزایی که باعث میشود دلتنگی هایم را تحمل کنم .😊 . فکر میکنم به آن مردی که یک و چهار ی قد و نیم قد را در گذاشت و رفت🔫💣 خدا میداند چه شبها که پشت از دلتنگی نکرد😢 فکر میکنم به دامادی که یک هفته بعد از عقد راهی جبهه شد و تنها دلخوشیش یک عکس بود و خانومی که دلتنگ و نشسته بود😩😭 فکر میکنم به آن دختر خانومی که هر روز خانه را آب و جارو میکرد تا شوهرش از راه برسد چون تازه بچه دار شده بودند😍 وقتی هم که می آمد بعد از یک هفته دوباره راهی میشد و چشمان خیس خانومی که نمیتواند بگوید 😭 فکر میکنم به همسر مدافع حرمی که دخترش بهانه را میگیرد بغضش رو قورت میدهد و بادخترش بازی میکند💔 الان که فکر میکنم میبینم دلتنگی من چقدر بچگانس در برابر اینها ... انقدر بزرگ نیست که بخواهم برای پر کردنش به دوست های مجازی بشوم👌 آخر میدانی فرقش چیست؟ آنها با اختیار خودشان ، برای منو تو دلتنگی ها را تحمل کردند ، از همسر و بچه و خانواده دل کندند و رفتن در غربتی که نه تلگرام بود نه و نه ... پ‌ن : ان الله مع الصابرین ◾️🍃🌱↷ 『 @modarese_novin 』🏴
✍ چادرے که شدے باید مرامت هم چادرے باشد👌 که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود😉 گرچه می گوییم و خبرے از وظیفه هم نیست . هایت بانو ... حواست باشد👌 بانو ... حواست باشد👌 هایت ... حواست باشد 👌 مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️ آخر همیشه مےگویم ... چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت حواست باشد بانـــو ... چادرے که در دستـان توست مادرمان زهــــ🌸ــــرا (سلام الله علیها) است. مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند : لیاقتش را نداشتے🥀 بانو حواست باشد بانو ...🖐 💐چادر دارد💐 😌 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
『 مُدرِّس نوین 』
❎نقد کانالهای عاشقانه مذهبی در 6 قسمت❌ این عاشقانه مذهبی های بی ترمز⚠️🔒 🔹قسمت اول: https://eitaa.
❌❌❌ شبهه : آیا تعریف کردن داستان در قالب اشکال داره؟ ✅✅✅ به شبهه : ✍ به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و مخاطب رو تغییر بده ... هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ... گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ... اگه برای شخصیت محبوبیت داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه! با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ... بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ... تک تک لحظات! تک تک صحنه ها! تک تک شخصیت ها! تک تک محتواها! و ... حالا اگر شما داستان یک فرد رو با ذکر تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ... اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ و نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ... اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها ... اگه توی یه داستان یه دختر دنبال فلان پسر باشه ، یه جوری خودش رو تو چشم اون پسر مذهبی بیاره، بعد یه جوری باهاش ارتباط بگیره ... پسره اول پس بزنه ... بعد کم کم اون هم ارتباط بگیره ... و این جزییات کامل توی داستان بیاد . مثل مواردی که تا الان مصداقش رو آوردیم ... حالا فرض کنید این مخاطب از بین این همه رمان که در جریان هست، درگیر باشه با ۵ یا ۶ تا رمان این طوری ... این هم جامعه ی ما ، این هم صدا و سیمای ما ، این هم وضع خانواده ها ... چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی ( قسمتی ) که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیتِ داستان بوده دچار نشه؟ آقا خدایی این داستان ها واقعی هستن؟!... بر اساس واقعیت نوشته شدن؟!... شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟!... جوابش اینه ؛ واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره !؟ معلومه که واقعیت داره ... اما آیا به صرف این که واقعیت داره، میشه ذکر کرد همه چی رو؟ در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم داره ... چیکار کنیم؟ همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات ،‌بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟ مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟ چرا فکر میکنید فقط اخر داستان در ذهن ها خواهد ماند و مابقی همه از بین میره!؟ تضمینتون چیه!؟ بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ... اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم ... مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟؟؟؟ باز هم داستان تکراری مابقی انسانها و فیلم ها و داستان ها ... یکم مُبدء باشیم ... چرا فصل و نقطه مشترک داستان های توبه ایی، !؟... و فصل مشترک رمان های دیگه، !؟... یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟!؟!؟ 📌 جمع بندی کنم : برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ... یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ... البته با مبنای اسلام ... والسلام 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
به نام خداوند مهربان وقتی دلتنگ میشوم😔💔 برای اکثر ها که کمی سن و سال دارند این موضوع پیش آمده ... یک نفر را در زندگیشان میکنند😞 کسی که با او حرف بزنند ... کسی که شریک غم و خوشی هایشان باشند گاهی در ذهنشان تصویر سازی هم میکنند😩 الان که همه جا 📱 وجود دارد پیدا کردن یک هم صحبت کار سختی نیست ... یک نفر که از روی پر کردن وقت بخواهیم با او حرف بزنیم📱🗣 درد و دل کنیم ... رفع دلتنگیهایمان باشد👌 بعضی ها این دلتنگی را نمیکنند😑 هم صحبتی هایشان زیاد است😏 سفره دلشان نه ولی سفره ذهنشان پیش همه باز است😒 گاهی که دلتنگی و کمبود یک نفر دومی در زندگی بهم فشار می آورد به چیزایی فکر میکنم که آرام میشم ...😊 چیزایی که باعث میشود دلتنگی هایم را تحمل کنم .😊 . فکر میکنم به آن مردی که یک و چهار ی قد و نیم قد را در گذاشت و رفت🔫💣 خدا میداند چه شبها که پشت از دلتنگی نکرد😢 فکر میکنم به دامادی که یک هفته بعد از عقد راهی جبهه شد و تنها دلخوشیش یک عکس بود و خانومی که دلتنگ و نشسته بود😩😭 فکر میکنم به آن دختر خانومی که هر روز خانه را آب و جارو میکرد تا شوهرش از راه برسد چون تازه بچه دار شده بودند😍 وقتی هم که می آمد بعد از یک هفته دوباره راهی میشد و چشمان خیس خانومی که نمیتواند بگوید 😭 فکر میکنم به همسر مدافع حرمی که دخترش بهانه را میگیرد بغضش رو قورت میدهد و بادخترش بازی میکند💔 الان که فکر میکنم میبینم دلتنگی من چقدر بچگانس در برابر اینها ... انقدر بزرگ نیست که بخواهم برای پر کردنش به دوست های مجازی بشوم👌 آخر میدانی فرقش چیست؟ آنها با اختیار خودشان ، برای منو تو دلتنگی ها را تحمل کردند ، از همسر و بچه و خانواده دل کندند و رفتن در غربتی که نه تلگرام بود نه و نه ... پ‌ن : ان الله مع الصابرین ◾️🍃🌱↷ 『 @modarese_novin 』🏴
✍ گاهی وقت ها به سرم میزند قید همه چیز را بزنم ... گاهی دلم میخواهد باشم که هزاران نفر جذبش می شوند ... موهایم را کوتاه کنم ... کتونی های مارک دارم را بپوشم ... با مانتو های پانچ ام ، رژ لب قرمزم را بزنم ... تیپ مشکی بزنم ... شال گران قیمت ام را پشت گوشهایم دهم ... در راه بروم و تحسین همه را به خودم جلب کنم ... تیپ های هر روزه بزنم ... هر جور دلم میخواهد باشم ... بی قید و بند شوم ... این قدر از طرف امتحان نشوم ... این قدر جلوی پایم سنگ نیفتد ... گاهی دلم میخواهد بجای تمام طعنه ها تحسین بشنوم ... گاهی دلم میخواهد خیلی کارها کنم .... کمی که خالی میشوم ... دوباره می نشینم و فکر میکنم ... فکر میکنم به اینکه انتهای تمام این خواسته هایم چیست ؟؟؟ بی حد باشم ، خب چه می شود ؟؟؟ 📌جز اینکه فقط نگاه های هرز برای خودم میخرم ؟؟؟ 📌جز اینکه اونطوری کالایی ارزان مرا می بینند؟؟؟ 📌جز اینکه گرفتار میشوم ؟؟؟ از من سوء استفاده میشود و بی غرامت لذت می برند و در نهایت من میمانم و داغ یک نافرجام ؟؟؟ این بار خوشحال می شوم از اینکه هیچ کدام از این ها نیستم ... باز هم همه ی آن لباس های گران قیمت و مد روز ... را کنار می گذارم و زیبایم را سر میکنم باز هم رو میگیرم ...😍 دوباره لاک هایم را می آورم و لاک میزنم لاک های رنگی رنگی برای خودم😍💅🏻 در خانه ی خودم ... فکر میکنم چه خوب است که من هم رزمنده ام ...💪🏻 هرثانیه می جنگم برای عقایدم و چه راه سختی ....💪🏻 راهی پر از سنگ و صخره ... اما شیرین ❤️💙 پر از امتحان های سخت .... باز هم فکر میکنم به عشق هایم ... به شهدایم ... به امام زمانم ... می بینم چقدر خوشبختم که آنها هستم😍 دختر است دیگر ... گاهی کم می آورد میان جنگ هایش ... بجنگ ای دختر ... کم نیاور ... امروز تو رزمنده 💪🏻❣ تقدیم به تمام 😍 پ.ن : شاید تناقضات زیادی در این متن وجود دارد اما خب این متن احساسات یک دختر است ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
✍ چادرے که شدے باید مرامت هم چادرے باشد👌 که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود😉 گرچه می گوییم و خبرے از وظیفه هم نیست . هایت بانو ... حواست باشد👌 بانو ... حواست باشد👌 هایت ... حواست باشد 👌 مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️ آخر همیشه مےگویم ... چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت حواست باشد بانـــو ... چادرے که در دستـان توست مادرمان زهــــ🌸ــــرا (سلام الله علیها) است. مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند : لیاقتش را نداشتے🥀 بانو حواست باشد بانو ...🖐 💐چادر دارد💐 😌 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
پاسخ به یک : آیا تعریف کردن داستانِ در قالب رمان اشکال داره؟ ✅ جواب : ✍ به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و مخاطب رو تغییر بده ... هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ... گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ... اگه برای شخصیت محبوبش و خوبِ داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه! با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ... بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ... تک تک لحظات! تک تک صحنه ها! تک تک شخصیت ها! تک تک محتواها! و ... حالا اگر شما داستان یک فرد رو با ذکر تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ... اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ و نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ... اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها یا نه !؟ اگه توی یه داستان ، دختری (یا پسری) تمام جزئیات رو ببینه که چه کارها که انجام شده بعد اخرش میخواد بخونه که طرف رفته توبه کرده! ۴ تا رمان این جوری برای جوون ها کافیه ... بعد کم کم هم ارتباط بگیره ... این هم جامعه ، این هم صدا و سیما ، این هم وضع خانواده ها ... چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیت داستان بوده دچار نشه؟ میگن : آقا این داستان ها واقعی هستن ... بر اساس واقعیت نوشته شدن ... شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟ جواب : واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره ... معلومه که واقعیت داره ... اما آیا به صرف این که واقعیت داره میشه ذکر کرد همه چی رو؟ در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم داره ... چیکار کنیم؟ همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات، بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟ مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟ بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ... اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم، مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟ چرا فصل مشترک داستان های توبه ایی، روابط نامشروعه!؟!؟ و فصل مشترک رمان های دیگه !؟!؟ خدایی چرا؟!؟! یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟ جمع بندی کنم : برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ... یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
✍ ببینید تو چی دارید همون استعداد رو در مسیر خرج کنید... - - - - - - - - - دغدغه‌تون حتی رویِ افرادِ کم باشه... ولی ... سعی کنید عامیانه با مخاطبتون ارتباط برقرار کنید.‌ سعی کنیم تو کارهامون موج بزنه... فقط برایِ کار کنیم... که اگر اخلاص باشَد، همه چیز هست... نقطه ضعف مردم تویِ مسائل رو پیدا کنید، کنید و روش کار کنید... مبادا از استعداد هاتون بگذرید و اون دنیا همین استعدادِ بلا استفاده جلوتون سبز بشه که چرا از من استفاده نکردی؟!؟ ما را پِیِ کاری به جهان آورده است، ادب این است که تماشا نشویم... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
✍ ببینید تو چی دارید همون استعداد رو در مسیر خرج کنید... - - - - - - - - - دغدغه‌تون حتی رویِ افرادِ کم باشه... ولی ... سعی کنید عامیانه با مخاطبتون ارتباط برقرار کنید.‌ سعی کنیم تو کارهامون موج بزنه... فقط برایِ کار کنیم... که اگر اخلاص باشَد، همه چیز هست... نقطه ضعف مردم تویِ مسائل رو پیدا کنید، کنید و روش کار کنید... مبادا از استعداد هاتون بگذرید و اون دنیا همین استعدادِ بلا استفاده جلوتون سبز بشه که چرا از من استفاده نکردی؟!؟ ما را پِیِ کاری به جهان آورده است، ادب این است که تماشا نشویم... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin