#تلنگر
#پندانہ
✍ زن زیبایے به عقد مرد زاهد و مومنے در آمد .
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستے را نداشت .
📌روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت : حالا ڪه به خواسته هاے من توجه نمے ڪنے، خود به ڪوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنے دارے و چگونه به او بے توجهے مے ڪنے، من زر و زیور مے خواهم!
📌مرد در خانه را باز ڪرد و روبه زن مے گوید : برو هر جا دلت مے خواهد!
📌زن با نا باورے از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
📌مرد خندان گفت : خب!
شهر چه طور بود؟
رفتے؟
گشتے؟
چه سود ڪہ هیچ مردے تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از ڪجا مے دانے؟
مرد جواب داد : و نیز مے دانم در ڪوچه پسرڪے چادرت را ڪشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب ڪرده بودے؟
📌مرد به چشمان زن نگاه ڪرد و گفت : تمام عمر سعے بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یڪبار ڪه در ڪودڪی چادر زنے را ڪشیدم!
🍃هر ڪه باشد نظرش در پے ناموس ڪسان
🍃پے ناموس وے افتد نظر بوالهوسان
✅ "امام صادق علیه السلام فرمود :
در زمان حضرت موسے(علیه السلام) مردی با زنی زنا ڪرد وقتی به خانه خویش آمد، مردے را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسے آورد و از او شڪایت ڪرد .
در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت : هر ڪس به ناموس دیگران تجاوز ڪند به ناموس خودش تجاوز ڪنند .
حضرت موسے به آن دو فرمود : با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند .
✴️ بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمے ڪند؛
چرا ڪه نمے خواهد ڪسی به ناموسش نظر بد داشته باشد .
#مجرد_ها
#قدری_تفکر
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』