فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تقی زاده: «ايران بايد ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس»
🔻 غروب پنجشنبه
🔻چه خوشحال می شوند
🔻عزیزانی که
🔻دستشان از دنیا کوتاه است
🌺 با قرائت یک فاتحه و صلوات و خیراتی هر چند کوچک روحشان را شاد کنیم.
🔻«زیارت اهل قبور»
السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَهِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ...
@pellake8
فردا دوشنبه سالروز شهادت امام جواد علیه السلام
به همین مناسبت اشعاری در این زمینه ارائه می گردد
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
مهر شما در دل عاشق فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض داد
باب کرم هستی و باب المراد
اَسئَلُکَ بِجودِکَ یا جَواد
تا که توسل به تو آغاز شد
هر گِرِهی داشت گدا، باز شد
ای نمک سفرهی سلطان طوس
محضر تو خیل مَلک خاکبوس
آینهی صورت شمسُ الشموس
دلخوشیِ عمر اَنیس النفوس
ای علیْاکبرِ ملیحِ رضا
حلقۀ موی تو ضریح رضا
جود تو شد مظهر کُلِّ صفات
نام تو فتّاح همه مشکلات
نازترین تکپسر کائنات
حق بده بابات بمیرد برات
بوسه ز لبهای تو کار رضا
ای همهی دار و ندارِ رضا
**
گوشهی حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جانِ رضا روی زمین پا مکش
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیروهنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدهی تَر داشتی
هر چه سرت آمده، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمهی سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
هم آسمان قصیدهای از بیکرانیاش
هم بی کرانهها غزلِ آسمانیاش
ای کالها کمالِ سرِ کوچه باغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانیاش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پد، پسر و میزبانیاش
باغِ معارف است حدیثاش، پیمبران
حَظ میبرند موقعِ شیرینزبانیاش
از جبرئیل تا ملکالموت هرکه هست
نوشیده است از لبِ جام دهانیاش
بابُ الجواد، حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانیاش
ششگوشه شد ضریحاش اگر، بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانیاش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانیاش
وقت زیارت است و عباراتش از رضاست
قربان کودکیاش، فدای جوانیاش
حالا کبوتران همه از مشهد آمدند
تا آسمان بام، پی سایبانیاش
آقایِ طوس از جگرش آه میکشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه میکشد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند میزند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین، دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او
از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش
قسمت نبود آب بنوشد بجای آن
خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش
باب الحوائج است ولی میتوان شنید
از بینِ حُجره نالهیِ موسی بن جعفرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است
در آسمانها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو میآید کاظمین است
با این حساب، امروز مشهد کاظمین است
وقتی که محو دیدن باب الجوادیم
انگار اصلاً زائر باب المرادیم
مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت
در جان تو کرده تجلی بی نهایت
شاعر میافتد پای توصیفت به زحمت
داری به سر عمامهی سبز امامت
پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی
ای معدن الرحمه، رئوف بن رئوفی
بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده
دل میبری با چشم و ابروی گشاده
ای تالی شمس الشموس، ای شاهزاده
از کودکی هستی بزرگ خانواده
وقتی علیِ اکبرِ مولایِ مایی
یعنی تو هم خلقاً و خلقاً مصطفایی
علم الیقین و مظهر توحید بودی
در ناامیدی مایهی امید بودی
راه نجات از ورطهی تردید بودی
نُه ساله اما مرجع تقلید بودی
خورشیدزاده! ماه پیشت رخ گرفته
هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته
نه ساله بودی رهبری کردی جهان را
در آستین داری جواب حاضران را
داری به دست خود زمام آسمان را
دادی به ما از صُلب خود صاحب زمان را
عمری مسلمانهای اسلام تو هستیم
چشم انتظار مغز بادام تو هستیم
معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت
حکمت همیشه میگذارد احترامت
یحی بن اکثم مات و حیران کلامت
جای سخنهای تو بنویسم قیامت
با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز
با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز
چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی
یا سیدالسادات اباجعفر نگاهی
تا حال و روز من شود بهتر نگاهی
کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی
با یک نگاه تو "موفق" میشوم من
بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من
سرچشمهی مهر و عطوفت، کوه احساس
بیرون زند از حجرهات عطر گل یاس
بر روضههای فاطمه همواره حساس
غیرت به مادر داری آقا مثل عباس
مشتاق انجام امور ناتمامیم
ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم
با سفرههایت هرکسی که آشنا شد
بیرون نرفت از روضهات حاجتروا شد
هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد
با ذکر تو آجیلمان مشکلگشا شد
عطری دگر بر هفته داده چهارشنبه
ماییم و ختم یا جواد چهارشنبه
نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان
یا سیدی! اُنظر اِلینا یابن سلطان
ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان
روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان
گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته
بابا برایت مجلس ماتم گرفته
**
عمری میان روضه هایت گریه کردیم
بر غربت بی انتهایت گریه کردیم
تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم
با ضامن آهو برایت گریه کردیم
شهری به پای رفتن تو غصه خورده
همسایه از همسایهی خود ارث برده
از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت
تنها نه بال و پر، تمام پیکرت سوخت
تو سوختی از غصه، قلب مادرت سوخت
از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت
ای وارث درد حسن، خون بر دلت شد
وقتی شریک زندگیات قاتلت شد
شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست
بر سینهی تو رد پایی از سنان نیست
در دست ام فضل دیگر خیزران نیست
انگشترت دیگر به دست ساربان نیست
شکر خدا دیگر به دنبال سَرِ تو
از دشمنت سیلی نخورده دختر تو
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
الا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبداللهی و آقای مایی
کرامت از شما از ما گدایی..
دودستِ خالی آوردم برایت
سلام آقای من جانم فدایت
نه دنبال غذا و آب و نانم
نه محتاج عطای دیگرانم
به تو وابستهام دیگر نرانم
خدا میخواست منسائل بمانم
خودش فرموده تو باشی مرادم
به دستور رضا عبدالجوادم
کرم تو، جود تو، دست گدا من
وفای دائمیْ تو، بی وفا من
خطاپوشیْ تو و پُر مدعا من
به تو بدکردهام آقا تماماً
ولی به رو نیاوردی تو اصلاً
مرا بی آبرو کردی تو؟ اصلاً
نه دنیا، نه طلا میخواهم از تو
به جای آن ولا میخواهم از تو
پُر از دردم دوا میخواهم از تو
برات کربلا میخواهم از تو
اگرچه جلد بام کاظمینم
فدایی فدایی حُسینم
**
دوباره ماجرای حجره با زهر
دوباره دردها را شد دوا زهر
زمین زد بی کسی را بی هوا زهر
چه میخواهد ز آل مصطفی زهر
کشید از سینهاش آتش زبانه
امان از غربت مردی به خانه
میان پایکوبی دست و پا زد
زمین که خورد، مادر را صدا زد
دودستش را به خاک حجره تا زد
گریز روضه را به کربلا زد
به فکر روضهی خَدّالتریب است
شبیه جد عطشانش غریب است
خودش غمگین ولی این قوم شادند
غرورش را به زیر پا نهادند
برای کشتنش در اتحادند
بمیرم آب هم دستش ندادند
ملائک آه از دل میکشیدند
کنیزان آه نه، کِل میکشیدند
به روی بام رفت و نیمه جان داشت
لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت
خداروشکر اما سایبان داشت
حفاظی زیر بال کفتران داشت
کفن شد پیکرش الحمدلله
نبوده خواهرش الحمدلله
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
مولای جود، حضرت ابن الرضا سلام
ای آشنای هر دل درد آشنا سلام
باب المراد من درِ دولتسرای تو
بسته دلم دخیل به لطف و عطای تو
هر قفل با کلید تو وا میشود جواد
سنگ از اشارهی تو طلا میشود جواد
خیر کثیر ک، مثل تو کوثَر نیامده
مولود از تو با برکت تَر نیامده
تو آمدی مسیر ولایت بقا گرفت
افتاده بود از نَفَس و با تو پا گرفت
چشم زمان به علم و کمال تو خیره شد
در ذهن دهر، گوشهای از آن ذخیره شد
تو امتداد نور، جواد الائمهای
سرچشمهی حضور، جواد الائمهای
تا کاظمینِ تو دل من پَر گرفته است
بر غربت تو زمزمه از سَر گرفته است
**
با تو چه کرد همسر نامهربان تو
آمد به لب ز بازی تقدیر، جان تو
دَر بسته بود حجره و تو دست و پا زدی
میسوختی و مادر خود را صدا زدی
کف میزدند بر غم بی انتهای تو
نشنید گوش هیچ کسی نالههای تو
فریاد میزدی جگرم سوخت آب آب
لبخند میزدند و نیامد جواب آب
ارث عطش ز خون خدا شد نصیب تو
پایان گرفت قصهی عمر عجیب تو
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_شهادت
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است
نالهی العطش من نرسیده به کسی
چه کنم هرچه کنم هلهلهها بسیار است
صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس
در زمین خوردن ما دست دگر در کار است
نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است
جای این اذیت و آزار فقط بازار است
به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت
از روی اسب بیفتی به زمین دشوار است
جان به قربان تنی که همهاش غارت شد
بیش از پیرهنش پیکر پاکش....
✍ #سیدپوریا_هاشمی و #حسین_قربانچه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_شهادت
رسیده جان به لب اطهرت؛ اَبَالهادی
نشسته پیک اجل در بَرَت؛ اَبَالهادی!
دوباره قصهی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همهی پیکرت؛ اَبَالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفتهای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی!
میان حجرهی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نَفَس آخرت؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خستهی بی جوهرت؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب میتابید
ولی بُریده نشد حنجرت؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسبهای تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیرهسر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت؛ اَبَالهادی
چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید
برای غارت انگشترت؛ اَبَالهادی!
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
شخصیت قرآنی امام جواد علیه السلام.pdf
632.1K
💠فیش منبر💠
#امام_جواد علیه السلام
#شخصیت_قرآنی_امام_جواد علیه السلام
شخصیت قرآنی امام جواد علیه السلام
شیوه های رفتاری و شخصیت قرآنی امام جواد(علیه السلام)
🔖آراستگی ظاهر
🔖توجه به مساکین
🔖تواضع و فروتنی
🔖علم و حکمت
🔖احسان به والدین
🔖صبر و بردباری
🔖صلابت در دینداری
🔖عفو و گذشت
🔖مسئولیت پذیری در کودکی
🔖دعوت به خیر جمعی
🔖قرین قرآن
🔖شاگرد پروری