eitaa logo
مفلحون
754 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
مفلحون؛ رسانه رستگاری ارتباط با ادمین @Allawi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عظمت مسلم بن عقیل ▫️ فاصله بین مكه تا كوفه سیصد فرسخ بود و وجود مبارك ابی‌ عبدالله، مسلم ‌بن عقیل را به عنوان خود از مكه به كوفه فرستاد. در این مدّت كوتاهی كه مسلم در كوفه بود، عده زیادی وجوهات و سهم امام خدمت مسلم داده بودند كه او بتواند تجهیزات نظامی را به دستور ابی‌ عبدالله فراهم كند. ▫️ ‌ببینید در چیست؟ مسلم‌ بن عقیل را با نیرنگ به دام انداختند همان كار جاهلی؛ با فریب او را دستگیر كردند، همان كار جاهلی؛ وقتی به «دارالاماره» رفت به عمر سعد گفت پس وصایای من را گوش كنید. عمر سعد رو برگرداند، دوباره تكرار كرد كه شما وصایای من را گوش كنید. دیدند مسلم ‌بن عقیل اشك می ‌ریزد، گفتند یك سلحشور جنگجو یا می ‌كُشد یا كُشته می ‌شود، اشك برای چیست؟ گفت اشك برای خودم نیست، شما به جای خیانت كردید، تمام این بدنم آسیب ‌دیده است، لبان مطهرم آسیب ‌دیده است، در برابر این نامردی های شما هیچ اشك نریختم، گریه‌ام برای این است كه من در یك نامه رسمی برای مولایم حسین_‌بن_علی_بن_ابی_‌طالب نوشتم كه این مردم بیعت كردند شما به طرف كوفه حركت كنید، اگر حسین ‌بن علی به اعتماد نامه من به كوفه بیاید، با زن و بچه بیاید، گرفتار شما بشود، من چه كنم؟! ▫️ وصایای خود را ارائه كرد فرمود كه شما كه در جنگ بر من مسلّط نشدید با فریب گرفتید، این سلاح های جنگی من مِلك من است، من مقداری كه در این شهر شما بودم برای تهیه زندگی ‌ام قرض دارم سلاح های جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید. پول فراوانی در اختیار مسلم‌بن عقیل بود! آن پول به عنوان ، سهم امام در اختیار او بود كه به ابی‌ عبدالله تسلیم كند، در آن مال تصرّف نكرد، فرمود من در مصارف شخصی ‌ام مقروضم. ▫️ بنا شد سرِ مطهر ا و را از پیكر جدا كنند، خواستند پشت‌بام دارالاماره ببرند، دیدند اصلاً ترس در پیكر مطهر مسلم ‌بن عقیل نیست، لبان او به ذكر حق گویا بود. وقتی بالای دارالاماره بردند، رو كرد به طرف مكّه، زیر شمشیرِ قاتل گفت: «السلام علیك یا ابا عبدالله یا حسین». آن قاتل جسارتی كرد، مسلم ‌بن عقیل (سلام الله علیه) زیر شمشیر قاتل است به قاتل می ‌گوید: «أیها العبد» من دارم شهید می ‌شوم، ولی تو برده مقام هستی، تو بنده‌ ای و من آزاد هستم. طولی نكشید كه سر به دست قاتل بود، پیكر مطهر بی ‌سر مسلم را از پشت ‌بام دارالاماره به كوچه پرت كردند. عده ‌ای بدن مطهر مسلم‌ و هانی را در همان كوچه ‌ها گرداندند. ▫️ اگر مسلم ‌بن عقیل در آخرین لحظه زیر شمشیر قاتل گفت: «یا حسین»، سالار شهیدان هم در آخرین لحظات در كربلا فرمود: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، ... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی». 📚 سخنرانی ماه محرم الحرام ـ شب سوم تاریخ: 1385/11/02 http://news.esra.ir 🆔https://eitaa.com/moflehoon
💠 عظمت مسلم بن عقیل ▫️ فاصله بین مكه تا كوفه سیصد فرسخ بود و وجود مبارك ابی‌ عبدالله، مسلم ‌بن عقیل را به عنوان خود از مكه به كوفه فرستاد. در این مدّت كوتاهی كه مسلم در كوفه بود، عده زیادی وجوهات و سهم امام خدمت مسلم داده بودند كه او بتواند تجهیزات نظامی را به دستور ابی‌ عبدالله فراهم كند. ▫️ ‌ببینید در چیست؟ مسلم‌ بن عقیل را با نیرنگ به دام انداختند همان كار جاهلی؛ با فریب او را دستگیر كردند، همان كار جاهلی؛ وقتی به «دارالاماره» رفت به عمر سعد گفت پس وصایای من را گوش كنید. عمر سعد رو برگرداند، دوباره تكرار كرد كه شما وصایای من را گوش كنید. دیدند مسلم ‌بن عقیل اشك می ‌ریزد، گفتند یك سلحشور جنگجو یا می ‌كُشد یا كُشته می ‌شود، اشك برای چیست؟ گفت اشك برای خودم نیست، شما به جای خیانت كردید، تمام این بدنم آسیب ‌دیده است، لبان مطهرم آسیب ‌دیده است، در برابر این نامردی های شما هیچ اشك نریختم، گریه‌ام برای این است كه من در یك نامه رسمی برای مولایم حسین_‌بن_علی_بن_ابی_‌طالب نوشتم كه این مردم بیعت كردند شما به طرف كوفه حركت كنید، اگر حسین ‌بن علی به اعتماد نامه من به كوفه بیاید، با زن و بچه بیاید، گرفتار شما بشود، من چه كنم؟! ▫️ وصایای خود را ارائه كرد فرمود كه شما كه در جنگ بر من مسلّط نشدید با فریب گرفتید، این سلاح های جنگی من مِلك من است، من مقداری كه در این شهر شما بودم برای تهیه زندگی ‌ام قرض دارم سلاح های جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید. پول فراوانی در اختیار مسلم‌بن عقیل بود! آن پول به عنوان ، سهم امام در اختیار او بود كه به ابی‌ عبدالله تسلیم كند، در آن مال تصرّف نكرد، فرمود من در مصارف شخصی ‌ام مقروضم. ▫️ بنا شد سرِ مطهر ا و را از پیكر جدا كنند، خواستند پشت‌بام دارالاماره ببرند، دیدند اصلاً ترس در پیكر مطهر مسلم ‌بن عقیل نیست، لبان او به ذكر حق گویا بود. وقتی بالای دارالاماره بردند، رو كرد به طرف مكّه، زیر شمشیرِ قاتل گفت: «السلام علیك یا ابا عبدالله یا حسین». آن قاتل جسارتی كرد، مسلم ‌بن عقیل (سلام الله علیه) زیر شمشیر قاتل است به قاتل می ‌گوید: «أیها العبد» من دارم شهید می ‌شوم، ولی تو برده مقام هستی، تو بنده‌ ای و من آزاد هستم. طولی نكشید كه سر به دست قاتل بود، پیكر مطهر بی ‌سر مسلم را از پشت ‌بام دارالاماره به كوچه پرت كردند. عده ‌ای بدن مطهر مسلم‌ و هانی را در همان كوچه ‌ها گرداندند. ▫️ اگر مسلم ‌بن عقیل در آخرین لحظه زیر شمشیر قاتل گفت: «یا حسین»، سالار شهیدان هم در آخرین لحظات در كربلا فرمود: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، ... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی». 📚 سخنرانی ماه محرم الحرام ـ شب سوم تاریخ: 1385/11/02 🆔 @moflehoon
💠 عظمت مسلم بن عقیل ▫️ فاصله بین مكه تا كوفه سیصد فرسخ بود و وجود مبارك ابی‌ عبدالله، مسلم ‌بن عقیل را به عنوان خود از مكه به كوفه فرستاد. در این مدّت كوتاهی كه مسلم در كوفه بود، عده زیادی وجوهات و سهم امام خدمت مسلم داده بودند كه او بتواند تجهیزات نظامی را به دستور ابی‌ عبدالله فراهم كند. ▫️ ‌ببینید در چیست؟ مسلم‌ بن عقیل را با نیرنگ به دام انداختند همان كار جاهلی؛ با فریب او را دستگیر كردند، همان كار جاهلی؛ وقتی به «دارالاماره» رفت به عمر سعد گفت پس وصایای من را گوش كنید. عمر سعد رو برگرداند، دوباره تكرار كرد كه شما وصایای من را گوش كنید. دیدند مسلم ‌بن عقیل اشك می ‌ریزد، گفتند یك سلحشور جنگجو یا می ‌كُشد یا كُشته می ‌شود، اشك برای چیست؟ گفت اشك برای خودم نیست، شما به جای خیانت كردید، تمام این بدنم آسیب ‌دیده است، لبان مطهرم آسیب ‌دیده است، در برابر این نامردی های شما هیچ اشك نریختم، گریه‌ام برای این است كه من در یك نامه رسمی برای مولایم حسین_‌بن_علی_بن_ابی_‌طالب نوشتم كه این مردم بیعت كردند شما به طرف كوفه حركت كنید، اگر حسین ‌بن علی به اعتماد نامه من به كوفه بیاید، با زن و بچه بیاید، گرفتار شما بشود، من چه كنم؟! ▫️ وصایای خود را ارائه كرد فرمود كه شما كه در جنگ بر من مسلّط نشدید با فریب گرفتید، این سلاح های جنگی من مِلك من است، من مقداری كه در این شهر شما بودم برای تهیه زندگی ‌ام قرض دارم سلاح های جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید. پول فراوانی در اختیار مسلم‌بن عقیل بود! آن پول به عنوان ، سهم امام در اختیار او بود كه به ابی‌ عبدالله تسلیم كند، در آن مال تصرّف نكرد، فرمود من در مصارف شخصی ‌ام مقروضم. ▫️ بنا شد سرِ مطهر ا و را از پیكر جدا كنند، خواستند پشت‌بام دارالاماره ببرند، دیدند اصلاً ترس در پیكر مطهر مسلم ‌بن عقیل نیست، لبان او به ذكر حق گویا بود. وقتی بالای دارالاماره بردند، رو كرد به طرف مكّه، زیر شمشیرِ قاتل گفت: «السلام علیك یا ابا عبدالله یا حسین». آن قاتل جسارتی كرد، مسلم ‌بن عقیل (سلام الله علیه) زیر شمشیر قاتل است به قاتل می ‌گوید: «أیها العبد» من دارم شهید می ‌شوم، ولی تو برده مقام هستی، تو بنده‌ ای و من آزاد هستم. طولی نكشید كه سر به دست قاتل بود، پیكر مطهر بی ‌سر مسلم را از پشت ‌بام دارالاماره به كوچه پرت كردند. عده ‌ای بدن مطهر مسلم‌ و هانی را در همان كوچه ‌ها گرداندند. ▫️ اگر مسلم ‌بن عقیل در آخرین لحظه زیر شمشیر قاتل گفت: «یا حسین»، سالار شهیدان هم در آخرین لحظات در كربلا فرمود: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، ... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی». 📚 سخنرانی ماه محرم الحرام ـ شب سوم تاریخ: 1385/11/02 🆔 @moflehoon