فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من نمیخواستم این و باور کنم کھ
اون من و دوستم نداشت . .
امیدوارم تکتکِ اخبارای اردبیل بھ گوشت
برسه. و حداقل با اسم اردبیل، یادِ یھ منی
هم بیوفتی ، حالا اگھ منی هم یادت باشه ..
دارم با خودم زمزمہ میکنم، تو دلِ شب
و میگم ؛ بیا بھ من بگو بعد تو به چی
دلخوش شم ؟ بیا بھ من بگو، من چطوری
فراموشت کنم ؟ بیا بھ من بگو من بعد
تو چطوری دلتنگت نباشم ؟ بیا بھ من بگو
من بعد تو چطوری خوب باشم اصلاً . . ؟
مجدداً قدم میزنم، با هر قدمم، صـدای
خشخش برگای زرد و سبز و قهوهایی و . .
میپیچه توی گوشم. با خودم میگم، اگه بودی
بهت میگفتم حتی صداۍ خشخش برگها
هم بدونِ تو بھ خوشم نمیگذره (:
شاید اون موقع، از نبودنِ بیموقعت، شاید
اونموقع از اینکه دستام و ول کردی، خجالت
میکشیدی . . شاید، شاید. ولی خُب در کل
کاش فراموشت کنم، کاش. اینکه هرروز به
یادتم، اینکه هرروز یھ " آه " میکشم برای
خاطراتمون، زندگی رو برام تنگ کرده . .
حلالت نمیکنم کہ شاید خدا روزِ قیامت تو رو
جلو روم سبز کنه، تا شا ا ا ید، روزِ قیامت
رفعدلتنگی کنم . . (:
میدونی چیھ ؟ وقتی یادت میافتم یہ
لبخندِ چپکیِ خیلی مسخرهایی اما آلوده
بھ غمی، کل صورتم و میگیره .. اون وُ
چیکارش کنیم ؟