#تبار_انحراف 6
بنیاسرائیل در حکومت یوسف علیهالسلام دین را تبلیغ میکردند. حضرت یعقوب علیهالسلام در واپسین لحظات عمر، آنان را گرد آورد و فرمود:
«أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ آنگاه که مرگ یعقوب فرا رسید و به فرزندانش گفت: پس از من چه چیزی را میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای نیاکان تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را به یکتایی خواهیم پرستید و در برابر او تسلیم هستیم».
نگرانی یعقوب علیهالسلام این بود که فرزندانش در آن حکومت، گمراه شوند. یعقوب علیهالسلام که از دنیا رفت، یوسف علیهالسلام پیکر او را به منطقه شام منتقل کرد و در کنار قبر خلیل الرحمان به خاک سپرد.
هنگامی که بنیاسرائیل وارد مصر شدند، در اقلیت بودند؛ اما چون خانواده حکومتی بودند، نسل خود را گسترش دادند تا از اقلیت درآیند. یوسف علیهالسلام در پایان عمر، بزرگان قومش را جمع کرد و پس از حمد و ثنای پروردگار از آینده سختی خبر داد که آنها بعد از او به آن دچار میشدند؛ از کشته شدن مردان و دریدن شکم زنان آبستن و ذبح کودکان تا آن هنگام که خداوند، حق را به دست قیامکنندهای از فرزندان لاوی بن یعقوب ظاهر کند؛ او مردی گندمگون و بلند قد بود.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 7
یوسف علیهالسلام صفات وی را برایشان بازگفت و در وصیت خویش به آنها هشدار داد که چون آنها فرزندان اسرائیل و گروهی مومن با هویت واحد و متشکل هستند و افزون بر آن، تجربه حکومتی نیز یافتهاند. فرعونیان مشرک از آنان میهراسند. از این رو، ایشان را در تنگنا قرار خواهند داد و آنها باید منتظر منجیشان بمانند تا آنها را نجات دهد. حضرت یوسف علیهالسلام از دنیا رفت و انتظار ظهور منجی امید بنیاسرائیل شد. بنابراین، بنیاسرائیل پس از حضرت یوسف علیهالسلام در سه عرصه تلاش کرد:
1- حفظ هویت
این مجموعه دیندار و متدین کوشید هویت دینی خود را در مصرف مشرک حفظ کند؛
2- رشد جمعیت
به اندازهای که همچون نمک در آب حل نشوند؛
3- انتظار منجی
آنان منتظر منجیای بودند تا آنها را از وضعیت ناهنجار مصر رهایی بخشد و در مسیر مسئولیت تاریخی امامت دین خدا که بر عهده آنها بود، حرکت دهد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 8
چهارصد سال انتظار
تمام گفتههای یوسف علیهالسلام تحقق یافت. مصر در اختیار فراعنه قرار گرفت و فرعونیان در همان سه جهتی که در پیش گفته شد، به بنیاسرائیل هجوم آوردند:
1- تهاجم فرهنگی به هویت دینی بنیاسرائیل
فرعونیان تلاش میکردند ضمن تحقیر بنیاسرائیل، آنها را در حدی رشدنایافته نگه دارند که در صورت تحقق ظهور موعود، تناسبی با او نداشته و در وضعیتی باشند که به کار وی نیابند. بنابراین، بنیاسرائیل میبابیست از امور فنی و مدیریتی دور میشدند. به همین دلیل، حتی مدیریت خانواده را هم از آنها گرفتند و هر چند خانوار بنیاسرائیلی، تحت مدیریت یک مرد فرعونی زندگی میکرد، بنیاسرائیل به امور پست و دشوار چون خشتسازی و گلکاری، خدمتکاری فرزندان و پیشخدمتی و نوکری در خانههای فرعونیان و در یک کلام به بردگی واداشته شدند. ناکارآمدی آنان بدانجا انجامید که وقتی مادر موسی علیهالسلام میخواست او را درون صندوق بگذارد و به درو بیندازد، در میان بنیاسرائیل، یک نفر هم یافت نمیشد که بتواند صندوقی بسازد به ناچار، او به یک نجار قبطی سفارش ساخت صندوق را داد.
2- کنترل نسل بنیاسرائیل
سیستم فرعونی، زنهای بنیاسرائیل را موظف کرده بود زیر نظر قابلههای مصری باشند. هر زن بنیاسرائیلی که باردار بود، باید تحت اشراف قابله مصری (قبطی)وضع حمل میکرد. اگر آمار پسران بیش از مقداری مشخص بود، آنها را میکشتند و اگر دختر بود، تحویل مادر میدادند.
3- برخورد با موعود
فراعنه برای جلوگیری از تحقق داستان موعود دوگونه برخورد داشتند: برخورد با منتظران و جستجوی منتظر و برخورد با او.
فرعونیان کوشیدند موعود را بیابند و بکشند. از آنجا که معلوم نبود او چه موقع به دنیا میآید و فرزند کیست، از اطلاعاتی که بین بنیاسرائیل منتشر شده بود، استفاده کردند. آن اطلاعات، علائم ظهور بود. بنیاسرائیل به انتظار ظهور موعود، فشارها را تحمل میکردند. انتظار، یک عامل ثبات و استقامت برای ایشان بود و انبیای بنیاسرائیل همواره با گفتن علائم ظهور، این سطح انتظار را حفظ میکردند. افرادی که به مرز ناامیدی میرسیدند. با شنیدن علائم ظهور، امیدوار میشدند. فرعونیان با اطلاعاتی که از جاسوسانشان در بنیاسرائیل به دست میآوردند خود را به این حریم نزدیک میکردند. راه دیگر برای دستیابی به منتظر، بهرهگیری از اطاعت پیشگویان و ستارهشناسان بود. از اوضاع ستارگان میشد آینده را پیشگویی کرد، ولی نمیشد آن را تغییر داد. فرعونیان، از این راه، زمان میلاد منجی بنیاسرائیل را به دست آورده بودند.
افزون بر آن، فرعون در خواب دیده بود که شعلهای از بیتالمقدس برخاسته و در خانههای مصریان افتاده و آنها را به آتش کشانده بود. ساحران و کاهنان و معبران و ستارهشناسان، همگی این رویا را به تولد پسری از بنیاسرائیل تعبیر کرده بودند که حکومت فرعون را واژگون میکرد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی با موضوع :موسی (ع) پیامآور رهایی بنیاسرائیل
به زودی...
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 9
#میلاد_موعود
دوران رنج بنیاسرائیل چهارصد سال به طول انجامید. منجمان، فرعون را خبر کردند که موعود بنیاسرائیل به زودی متولد خواهد شد.
آنان با توجه به ستارهها و دگرگونیهای آنها، حوادث و وقایع بسیاری را پیشگویی میکردند. این واقعیت، انکارناپذیر است که با بررسی اوضاع ستارگان میتوان حوادثی را پیشگویی کرد؛ اما باید توجه داشت که اگر این حوادث تقدیر الهی باشد، نمیتوان آن را تغییر داد.
فرعون دستور داد که در همان شب همه مردان بنیاسرائیل را برای شرکت در جشنی از شهر بیرون ببرند. بدین ترتیب، همه مردان بنیاسرائیل از زنان خود جدا شدند و به بیرون شهر رفتند. عمران، پدر موسی علیهالسلام و برخی دیگر از بنیاسرائیل در کاخ فرعون مشغول کار بودند. فرعون دستور داد که آنها را به جشن نبرند و در کاخ نگه دارند؛ زیرا مأموران عادی از هدف فرعون در بیرون بردن مردها از شهر اطلاع نداشتند. نیمههای شب، آسمان لبریز از باران و رعد و برق شد. بنیاسرائیل که در بیابان بودند، لب به اعتراض گشودند که خدایا، ما که در راه تو ثابت قدم بودیم و سختیها را تحمل کردیم، از چه ما را در این بیابان، گرفتار چنین بارانی کردهای؟
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 10
#میلاد_موعود 2
وضعیت باران چنان وحشتناک شد که مادر موسی علیهالسلام سراسیمه به سمت کاخ فرعون روانه شد. او که خود از خدمتکاران دربار فرعون بود. هنگام ورود از نگهبان سراغ عمران را گرفت. نگهبان پاسخ داد: او را به علتی که من نیز خود نمیدانم، درکاخ نگه داشتهاند؛ و آنگاه به او اجازه داد که برای رفع نگرانی اش، وارد کاخ شود. او عمران را در اتاقی که تنها بود. ملاقات کرد و نطفه موسی علیهالسلام در همان کاخ بسته شد.
بنیاسرائیل اگر میدانستند که آن رعد و برق و باران برای چه اتفاق افتاده، هیچگاه لب به شکوه نمیگشودند. آن وضعیت هراسناک باعث شد که همسر عمران به کاخ فرعون بیاید و نگهبان هم به او حق بدهد که با همسر خود ملاقات کند. آن باران نعمتی برای بنیاسرائیل بود و منجی آنها را به ایشان ارزانی داشت. خدای متعال، گام به گام آنان را با سختیهای کوچک میآزماید و دشواریهای بزرگ را از سر آنان بر میدارد.
فرعون دستور داد پسرانی که در بنیاسرائیل متولد میشوند، بکشند. قابلههایی، مامورشناسایی زنان حامله اسرائیلی شدند و برنامه کشتن پسران اسرائیلی، مدتهای مدید اجرا میشد؛ تا جایی که بزرگان قبطی نزد فرعون رفتند و گفتند: با ادامه این عمل، کسی نخواهد ماند که بردگی ما را کند. پس فرعون دستور داد عمل کشتار پسران بنیاسرائیلی، یک سال در میان صورت گیرد.
#نیمه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 11
#میلاد_موعود 3
جالب اینکه هارون علیهالسلام برادر موسی علیهالسلام، در سالی به دنیا آمد که پسران کشته نمیشدند و موسی علیهالسلام در سالی که فرمان قتل پسران اجرا میشد. (این مطلب، نشان دهنده آن است که منجمان فرعون نتوانسته بودند زمان دقیق تولد او را به دست آورند).
مادر موسی علیهالسلام نیز زیر نظر قابله بود. او نمیدانست که چه جنین ارزشمندی را حمل میکند. موسی علیهالسلام به دنیا آمد، اما از آنجا که همه ابزارهای عالم به دست خداست، محبت وی به دل قابله افتاد و ولادت او را گزارش نکرد، به این ترتیب، موسی علیهالسلام نجات یافت. گویا در روزهای بعد، ماموران فرعون به این خانه مظنون شدند و در پی جستجوی خانه آمدند که خداوند به مادر موسی علیهالسلام وحی کرد نوزاد را در رود بیندازد:
«وَ أَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَ لاَ تَخَافِی وَ لاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ (9)و به مادر موسی علیهالسلام وحی کردیم: شیرش بده و اگر بر او بیمناک شدی، به دریایش بینداز و مترس و غمگین مشو، او را به تو باز میگردانیم و در شمار پیامبرانش میآوریم».
مادر، برای اینکه نوزاد را به موج بسپارد، ناگزیر به نجاری قبطی روی آورد تا او تابوتی بسازد که مادر، کودکش را در آن قرار دهد و در نیل رها کند.
#نیمه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 12
#در_آغوش_فرعون
فرعون، نیل را انشعاب داده و بر آن انشعاب، کاخی ساخته بود که در بالکن بزرگ آن، عبور آب را به تماشا مینشست. کنیزکان قصر، صندوقی در میان نیهای اطراف آب دیدند. سربازان فرعون به فرمان همسر او، موسی را از آب گرفتند فرعون که از ظاهر کودک دریافته بود از بنیاسرائیل است، درصدد کشتن او برآمد. اما همسر او که پسری نداشت و مهر کودک در دلش آمده بود، مخالفت کرد و موسی را رهایی بخشید؛ تا خداوند دشمن آنان را در دامانشان پرورش دهد.
«وَ قَالَتِ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ قُرَّةُ عَینٍ لِی وَ لَکَ لاَ تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ ینْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لاَ یشْعُرُونَ (11)زن فرعون گفت: این ما به شادمانی من و توست. او را مکشید، شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی گیریم، و نمیدانستند که چه میکنند».
بدینترتیب، موسی وارد کاخ فرعون شد و در آغوش فرعون رشد کرد و همه او را، موسی بن فرعون، یعنی شاهزاده مصر میدانستند. موسی علیهالسلام که بردهزادهای بود، شاهزادهای شد که قرار بود فرعون آینده مصر گردد. به دستور فرعون، تمام نظام آموزشی کاخ، به تربیت آن کودک پرداخت. خود او نیز هرچه میدانست، به موسی آموخت. منجی بنیاسرائیل در کانون دشمنان بنیاسرائیل، دانشآموزی خویش را آغاز کرد.
#نیمه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 13
#در_آغوش_فرعون
فرعون، حاکمی نیرومند بود و در مبارزه با بنیاسرائیل تجربه نیز اندوخته بود. نفوذ به ارکان حکومتی او مشکل بود. موسی علیهالسلام در کاخ بزرگ میشد و درون کاخ، حکومتی در سایه ایجاد کرده بود. تعداد محدودی از یاران فرعون، به موسی ایمان آوردند (14) و در شهر، مقرهایی ایجاد و فعالیت خود را آغاز کردند. در همین عصر کاخنشینی موسی، برخی از هوشمندان بنیاسرائیل، منجی موعود را شناخته و به او ایمان آورده بودند. (15)
فرعون دریافته بود که منجی موعود از دستش گریخته، ولی نمیدانست که در کاخ خودش است. او میدانست که نطفه او بسته شده است و دستور داده بود بر بنیاسرائیل فشار بیشتری بیاورند و هر حرکت مشکوکی را سرکوب کنند. بنابراین، در مدتی که موسی علیهالسلام در کاخ بود، وضعیت بنیاسرائیل دشوارتر شد.
#نیمه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 14
فریادرسی زودرس
موسی، در مقام شاهزاده مصر، دو گونه بازدید از شهر داشت: بازدید رسمی و بازدید مخفیانه. در یکی از این بازدیدها، یک بنیاسرائیلی را دید که زیر کتک شدید یک مصری، فریاد دادخواهی سر داده بود، بنیاسرائیل هنگام فشارها در دوران انتظار، منجی موعود را به فریادرسی فرا میخواندند. آن بنیاسرائیلی نیز زیر کتک ماموران فرعون، منجی بنیاسرائیل را صدا میزد؛ غافل از آنکه منجی موعود نزد او بود. حضرت، باشنیدن استغاثه او تاب نیاورد و به یاری وی شتافت، در حالیکه هنوز دستور ظهور به او داده نشده بود. فغان آن بنیاسرائیلی صبر از کف موسی ربود، پس مشتی بر سینه قبطی زد و او مرد. نخستین قتل مشکوک را به فرعون گزارش دادند و حکومت برای یافتن قاتل که احتمالاً منجی بنیاسرائیل بود، بسیج شد چون ماجرا شاهد نداشت، موسی علیهالسلام بدون دردسر به کاخ بازگشت.
#نیمه_شعبان
#ماه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#️⃣ #ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 15
فرار از مصر
مدتی بعد، موسی علیهالسلام برای بار دوم، همان بنیاسرائیلی را دید که با فرد دیگری درگیر شده است. حضرت پیش رفت و او را نصیحت کرد. با این نصیحت، وی گمان کرد که این بار موسی علیهالسلام میخواهد او را بزند، پس ترسید و گفت: آیا میخواهی مرا بکشی، همانطور که دیروز، آن مصری را کشتی؟ با این سخن قاتل شناسایی شد.
«فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفاً یتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِی مُبِینٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یا مُوسَى أَ تُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ جَبَّاراً فِی الْأَرْضِ وَ مَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَى قَالَ یا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِکَ لِیقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ دیگر روز در شهر، ترسان و چشم بر راه حادثه میگردید. مردی که دیروز از او مدد خواسته بود. باز هم از او مدد خواست. موسی به او گفت: تو آشکارا گمراه هستی. پس چون خواست مردی را که دشمن هر دو آنان بود، بزند. گفت: ای موسی آیا میخواهی همچنان که دیروز یکی را کشتی، مرا نیز بکشی؟ تو در این سرزمین میخواهی جبار باشی و نمیخواهی که از مصلحان باشی. مردی از دوردست شهر دوان دوان آمد و گفت: ای موسی، مهتران شهر درباره کشتن تو رأی میزنند. بیرون برو، من خیرخواه تو هستم. [موسی] ترسان و نگران از شهر بیرون شد. گفت: ای پروردگار من، مرا از ستمکاران رهایی بخش».
موسی علیهالسلام از شهر گریخت و به سوی مدین رفت. محل دقیق مدین، چندان مشخص نیست؛ گویا در مرز بین صحرای سینا و حجاز بوده است. بنا به نقل مورخان، حضرت چندین روز در راه بود و در این مدت، از علف بیابان میخورد. خداوند هنگامیکه بخواهد به کسی مسئولیت بدهد، او را آبدیده میکند؛ موسی علیهالسلام که در کاخ بزرگ شده و گرسنگی نکشیده بود، نخستین بار دچار گرسنگی شده بود.
#نیمه_شعبان
#ماه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#️⃣ #ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف 16
در محضر شعیب علیهالسلام
او به مدین رسید. نزدیک شهر، چوپانهایی دید که گوسفندان خود را آب میدادند. آنسوتر دو دختر را مشاهده کرد که مراقب گوسفندان خود بودند و به چاه نزدیک نمیشدند. آنها میخواستند گوسفندان خود را آب دهند، اما مردان اجازه نمیدادند و حقکشی میکردند. حضرت به آنان کمک کرد تا گوسفندان خود را آب دادند. آنگاه از آنجا فاصله گرفت و به سایه ای روی آورد و گفت:
«رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ ای پروردگار من، به آن نعمتی که برایم میفرستی، نیازمندم».
آری. او خسته و گرسنه بود و فشار گرسنگی، تاب و توانش را ربوده بود. با این حال بسیار مؤدبانه از خداوند تقاضای غذا کرد.
بازگشت زودهنگام آن دو دختر به خانه، پدرشان، شعیب علیهالسلام را به شگفتی واداشت و از علت پرسید: دختران ماجرا را بازگفتند: شعیب علیهالسلام یکی از ان دو را در پی موسی علیهالسلام فرستاد. به تقاضای شعیب، علیهالسلام موسی علیهالسلام به خانه او آمد. شعیب علیهالسلام با این شرط که موسی علیهالسلام هشت یا ده سال برای او کار کند، یکی از دختران خود را به عقد وی درآورد.
موسی علیهالسلام که در کاخ بزرگ شده بود، میبایست برای تحمل مسئولیت رهبری امت، یک دوران ده ساله را در غربت، در کنار یکی از پیامبران بزرگ چوپانی میکرد تا اگر خوی کاخنشینی بر فکر و جانش اثر گذاشته بود، به کلی محو شود. او میبایست در کنار کوخنشینان میبود و از دردهای آنان آگاه میشد تا برای مبارزه با کاخنشینان آماده شود. موسی علیهالسلام پس از ده سال خدمت به شعیب علیهالسلام آهنگ بازگشت به مصر کرد پس با زن و فرزند و گوسفندانش رهسپار مصر شد. موسای زیبای کاخنشین. اکنون به یک چوپان سیاهچرده نمدپوش مبدل شده بود که عصای چوپانی به دست داشت.
#نیمه_شعبان
#ماه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#️⃣ #ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی با موضوع :ظهور موسی (ع) و پایان انتظار بنیاسرائیل
به زودی...
«اما همین بنیاسرائیل، کارشان به جایی رسید که خدای متعال، لعنت دائمی را بر اینها فرستاد. در روایات داریم که مراد از «مغضوب علیهم» یهود است». امام خامنهای (مدظله العالی)
#نیمه_شعبان
#ماه_شعبان
#️⃣ با هشتگ بینالمللی ؛
#️⃣ #ThePromisedSaviour
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۱۷
نخستین جرقه وحی
موسی علیهالسلام در مسیر بازگشت به مصر، راه را گم کرد. آنگاه که از دور نوری دید، به خانواده خود گفت: همینجا بمانید؛ میروم تا کمکی بیابم، یا شعلهای آتش برای گرمکردنتان بیاورم. در محل نور، درختی سرسبز دید که در فصل سرما زیر باران، آتش از آن شعلهور بود.
«فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یا مُوسَى إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَى إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی، من پروردگار تو هستم، پی افزارت (کفش) را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی و من تو را برگزیدهام، پس به آنچه میشنوی، گوش فرا دار. خدای یکتا من هستم. هیچ خدایی جز من نیست. پس مرا بپرست و برای آنکه مرا یاد کنی، نماز بگزار».
موسی علیهالسلام که در طلب آتش به سوی درخت آمده بود، با خطاب الهی رو به رو شد. او سالها در انتظار چنین لحظه ای بود و اینک در این بیابان، معشوق و معبود او با او سخن گفتن آغاز کرده بود. گفت: پروردگارا، تمام هستی و ذکر و یادم، تنها تویی و دل از محبت غیر، به عشق تو شستهام.
به او گفته شد که ای موسی، پای افزار از پای بیرون آر؛ یعنی از هرچه جز من است، دل تهی دار؛ حتی زن و فرزند خویش . بدین ترتیب، خداوند ماموریت بزرگی بر عهده او نهاد:
«اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى به نزد فرعون برو که او سرکشی کرده است».
#ماه_بندگی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۱۸
نشانههای رسالت
رسالتی سخت و بزرگ به موسی علیهالسلام واگذار شد، رویارویی با مستکبر زمان که ادعای خداوندی داشت. موسی ده سال پیش، از دست ماموران او گریخته بود و امروز باید برای ابلاغ رسالت خویش نزد وی باز میگشت. خداوند، رسولان خویش را قدرتی میبخشد که با آن بر منکران احتجاج کنند و دلیلی بر رسالتشان از سوی خداوند باشد؛ وگرنه هرکسی میتواند ادعای نبوت کند. موسی علیهالسلام نیز برای رویارویی با این مستکبر، نیازمند ابزارها و قدرتهای الهی بود. از سوی خداوند ندا رسید:
«وَ مَا تِلْکَ بِیمِینِکَ یا مُوسَى ای موسی، آن چیست به دست راستت؟»
موسی علیهالسلام که مخاطب معبود و معشوق خویش قرار گرفته بود، با شوقی فراوان در پاسخ خداوند گفت:
«قَالَ هِی عَصَای أَتَوَکَّأُ عَلَیهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَ لِی فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى این عصای من است، بدان تکیه میکنم و گوسفندانم را با آن به این سو و آن سو میبرم. فواید دیگری نیز برای من دارد».
پاسخ پرسش خداوند یک کلمه بیش نبود. اما موسی علیهالسلام این گونه به تفصیل، آن را پاسخ داد. او دیگر آن موسایی نبود که وارد کوه طور شد. با یک خطاب نزد فرعون برو که سرکشی میکند «اذهب الی فرعون انه طغی» همه چیز دگرگون شد. آن قدر تجلی حق بر او لذت آفرین بود و او را محو خود ساخت که زن و فرزند را در آن حالت از یاد برد و گفتگو با خدای متعال را طولانی کرد.
#ماه_بندگی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۱۹
هنگامیکه حضرت موسی علیهالسلام در کوه طور، سنگینترین ماموریت را بر عهده گرفت، در معراج خویش بود. در همینجا، خدا بدو توصیه کرد که اگر میخواهی این وضعیت تداوم یابد؛ نماز بخوان:
«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی»
پس از توضیح موسی علیهالسلام خداوند امر فرمود که عصای را بیندازد. او بیدرنگ عصای خویش را به کناری انداخت. عصا به اژدهایی بس سترگ تبدیل شد. موسی علیهالسلام با دیدن این صحنه هراسید و گریخت. خداوند بار دیگر فرمود: ای موسی، باز گرد و نترس که ما آن را به شکل نخستینش باز میگردانیم.
«قَالَ أَلْقِهَا یا مُوسَى فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِی حَیةٌ تَسْعَى قَالَ خُذْهَا وَ لاَ تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى وَ اضْمُمْ یدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیضَاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ آیةً أُخْرَى لِنُرِیکَ مِنْ آیاتِنَا الْکُبْرَى
گفت: ای موسی؛ آن عصارا بیفکن، بیفکندش. ناگهان [عصا] ماری شد که میدوید. [خدا] گفت: بگیرش و مترس. آن را به صورت نخستینش باز میگردانیم. و دست خویش را در بغل کن، بی هیچ عیبی سفید بیرون آید. این هم آیتی دیگر؛ تا آیتهای بزرگ خود را به تو بنمایانیم».
#ماه_رمضان
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۲۰
«حیه»، مارهای بسیار بزرگی را گویند که بسیار آرام حرکت میکنند و وزن زیادی دارند؛ برخلاف مارهای افعی که سریع حرکت میکنند. عصای موسی علیهالسلام، به ماری با عظمت مانند حیه تبدیل شد، اما با سرعتی چون افعی؛ این صحنه به قدری وحشتناک بود که موسی علیهالسلام فرار کرد. فرار او طبیعی بود؛ چرا که هر انسانی هنگامیکه با منظرهای هولانگیز و بیسابقه روبهرو میشود و راه نجاتی نمییابد، چارهای جز گریز نخواهد داشت. بهویژه که حضرت هیچ سلاحی برای دفاع نداشت و از سوی دیگر، دستوری از خداوند نیامده بود که در برابر چنین منظرهای بایستد. او تنها مأمور به انداختن عصا بود. خوف، دست یازیدن به مقدماتی است برای در امان ماندن از شر و این با شجاعت تنافی ندارد.
خدا به او فهماند که دنیا را میتواند تغییر دهد، به شرط آنکه با ایمان به خدا عمل کند. منظور از «القها» این بود که امیدت عصا و دیگر ابزارهای مادی نباشد؛ اگر خدا بخواهد همه آنها به گونهای دیگر عمل میکنند؛ چیزی که نباید راه رود، با سرعت حرکت میکند و بالعکس، در مبارزهای که در راه خداوند باشد، ابزار آنگونه که ظاهرش نشان میدهد. عمل نمیکند و در هنگام نیاز، به همان چیزی تبدیل میشود که لازم است.
سپس خداوند از موسی علیهالسلام خواست دستش را در گریبان کند. هنگامیکه موسی علیهالسلام دستش را درآورد، گویی آن شب تاریک، روز شد. نور دستش، در روز بر نور خورشید غلبه میکرد.
#ماه_رمضان
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۲۱
این منبع انرژی چقدر باید حرارت تولید میکرد که نورش بر خورشید غلبه کند؟! اما این حرارت، آسیبی نداشت؛ اعجاز بود و دو نشانه پیامبری.
موسی علیهالسلام در رویارویی با فرعون، مشکلات دیگری نیز داشت که از خداوند تقاضای حل آنها را کرد.
«إِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلاَ یتَّقُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یکَذِّبُونِ وَ یضِیقُ صَدْرِی وَ لاَ ینْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ وَ لَهُمْ عَلَی ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یقْتُلُونِ قَالَ کَلاَّ فَاذْهَبَا بِآیاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ فَأْتِیا فِرْعَوْنَ فَقُولاَ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ و پروردگارت، موسی را ندا داد: ای موسی، به سوی آن مردم ستمکار برو؛ قوم فرعون. آیا نمیخواهند پرهیزکار شوند؟ [موسی] گفت: این پروردگار من، میترسم که دروغ گویم خوانند و دل من تنگ گردد و زبانم گشاد نشود. هارون را با من بفرست و بر من به گناهی ادعا دارند که میترسم مرا بکشند. گفت: هرگز، آیات مرا هر دو نزد آنها ببرید. ما نیز با شما هستیم و گوش فرا میدهیم. پس نزد فرعون روید و بگویید: ما رسول پروردگار جهانیان هستیم که بنیاسرائیل را با ما بفرستی».
موسی علیهالسلام چهار مشکل در راه این ماموریت بزرگ میدید که از خداوند تقاضای حل آنها را کرد: تکذیب از سوی فرعونیان، ضیق صدر خویش، نداشتن فصاحت کافی، خون خواهی فرعونیان.
#ماه_رمضان
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۲۲
موسی علیهالسلام چهار مشکل در راه این ماموریت بزرگ میدید که از خداوند تقاضای حل آنها را کرد: تکذیب از سوی فرعونیان، ضیق صدر خویش، نداشتن فصاحت کافی، خون خواهی فرعونیان.
او از قبطیان کسی را کشته بود و فرعونیان نیز درصدد قصاص او بودند. با مطرح کردن نبوت، آنان مسئله قتل را پیش میکشیدند و او را مجرم جلوه میدادند.
خداوند در برابر تقاضای موسی علیهالسلام پاسخ داد: «شما با اطمینان خاطر پیش روید و محکم در این راه گام بردارید و به او اطمینان داد که در حوادث سخت، همراهشان خواهد بود».
خداوند دو ماموریت به موسی علیهالسلام ابلاغ کرد: 1- دعوت فرعون به اسلام 2- نجات بنیاسرائیل از چنگ فرعون با این دو ماموریت، ایشان وارد مصر شد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
#تبار_انحراف ۲۳
آغاز عملیات موسی
مبارزه آغاز گردید. نخستین ماموریت موسی علیهالسلام دعوت فرعون به اسلام بود. پس وارد کاخ شد و در برابر فرعون ایستاد. پیش بینی وی اتفاق افتاد و فرعون با دیدن موسی علیهالسلام عملیات خویش را برای تخریب شخصیت او آغاز کرد:
«قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ گفت: آیا به هنگام کودکی نزد خود پرورشت ندادیم و تو چند سال از عمرت را در میان ما نگذراندی؟ و آن کار را که از تو سزد، مرتکب نشدی؟ پس تو کافر نعمتی».
فرعون حقانیت موسی علیهالسلام را دریافته بود و میدانست که از دعوت او استقبال خواهد شد، اما از عمل خویش دست برنمیداشت و بر کفر پای میفشرد. او بی درنگ موسی علیهالسلام را فردی ناسپاس معرفی کرد.
حضرت در این زمینه پاسخ داد:
«قَالَ فَعَلْتُهَا إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَی أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ آن وقت که چنان کردم، از ناآگاهان بودم. پس چون از شما ترسیدم، گریختم و پروردگارم به من حکمت داد و مرا از پیامبران کرد و منت این نعمت را [هم] بر من مینهی که بنیاسرائیل را برده ساختهای؟!».
#تغيير_موازنه_فلسطين
🆔 @mogham
#تبار_انحراف ۲۴
در برابر عملیات روانی دشمن، شمشیر فایده ندارد، بلکه باید آن را با عملیات روانی پاسخ داد. اگر با ابزار نامناسب به میدان روید، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. قفل این عملیات روانی نیز میبایست با ظرافت موسی و قرآنی میشکست. موسی علیهالسلام بسیار زیبا پاسخ داد: آیا تو باید بر من منت بگذاری که مرا بزرگ کردهای، یا من باید به تو اعتراض کنم که بنیاسرائیل را به بندگی گرفتهای؟ تو کودکان را به قتل میرساندی و مادر من برای نجات من از کشته شدن، مرا به رودخانه سپرد و آب مرا به کاخ تو آورد. پس نمیتوانی بر من منت بگذاری. تو برای جلوگیری از ولادت موعود بنیاسرائیل، آنان را به اسارت کشیدی و چه خونها که نریختی.
هنگامیکه موسی علیهالسلام با قاطعیت تمام، پاسخ فرعون را داد و او را درمانده ساخت. فرعون مسیر کلام را تغییر داد. اینبار درباره این سخن موسی علیهالسلام که گفته بود: «من فرستاده پروردگار عالمیان هستم» و درباره ماهیت خداوند پرسید:
«قَالَ فِرْعَوْنُ وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَینَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ فرعون گفت: پروردگار جهانیان کیست؟ گفت: اگر به یقین میپذیرند، [اوست] پروردگار آسمانها و زمین و هر چه میان آنهاست».
#تغيير_موازنه_فلسطين
🆔 @mogham
#تبار_انحراف ۲۵
فرعون برای بار دوم، دست به عملیاتی روانی زد. طاغوتیان همواره برای مقابله با پیامبران و در پاسخ دعوت آنها به یکتاپرستی، تهمت دیوانگی به آنان زدهاند تا بلکه اطرافیان خویش را از گرویدن به آنان بازدارند؛
«قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیکُمْ لَمَجْنُونٌ فرعون گفت: این پیامبر که بر شما فرستاده شده، دیوانه است».
او پس از تهدید اطرافیان درباره ایمان آوردن به موسی علیهالسلام، از او آیتی برای رسالتش خواست و موسی علیهالسلام عصای خویش را فرو افکند.
از عصای موسی علیهالسلام سه تصویر در قرآن آمده است: «حَیةٌ تَسعَی (ماری که میدود)؛ ثُعبَانٌ مُبِین (اژدهای راستین): رَاَهَا تَهتَزُّ کاَنَّهَا جَانُّ (مانند ماری که میجنبد)». شاید هر سه تصویر، مکمل یکدیگر باشند و با هم تناقض نداشته باشند؛ یعنی عصای موسی علیهالسلام به فرمان خداوند، در ستبری همانند اژدها، در چابکی همانند مار دونده و در بیمانگیزی مانند مار جنبنده بود. از سوی دیگر، شاید این سه تصویر نشان از آن داشته باشد که عصا به شکل مارهای مختلف درمیآمده است. به هر حال، مار حرکت کرد و به سوی فرعون رفت. فرعون فریاد دادخواهی سر داد و موسی علیهالسلام دست برد و عصای خویش را برگرفت. آن حضرت سپس دست در گریبان برد و ید بیضای خویش را بیرون آورد. نور خیرهکننده دست موسی علیهالسلام نیز بر ظلمت طاغوت، اثری نبخشید.
#تغيير_موازنه_فلسطين
🆔 @mogham
#تبار_انحراف ۲۶
فرعون همانند طاغوتیان پیشین، عملیات روانی دیگری آغاز کرد و موسی علیهالسلام را به سحر متهم ساخت:
«قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ یرِیدُ أَنْ یخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ به مهتران قومش که در کنارش بودند، گفت: این مرد، جادوگری داناست. میخواهد به جادوی خود، شما را از سرزمینتان بیرون کند. چه رای میدهید؟».
فرعون سپس به موسی علیهالسلام گفت: گمان نکن که ما قادر نیستیم همانند این سحرهای تو را بیاوریم. به زودی سحری همانند آنچه تو آوردی. نشانت خواهیم داد. او برای آنکه قاطعیت بیشتری نشان دهد، گفت: هماکنون تاریخش را معین کرد.
«فَلَنَأْتِینَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَینَنَا وَ بَینَکَ مَوْعِداً لاَ نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لاَ أَنْتَ مَکَاناً سُوًى ما نیز در برابر تو جادویی چون جادوی تو میآوریم. بین ما و خود وعدهگاهی در زمینی هموار بگذار که نه ما خلف وعده کنیم و نه تو».
زمامداران زورگو برای اینکه حریف خویش را از میدان به در کنند و به آن دسته از اطرافیان خود که تحت تاثیر قرار گرفته اند. قدرت و روحیه بدهند، این گونه قاطع برخورد میکنند و سر و صدای زیادی به راه میاندازند، در مقابل، موسی علیهالسلام بیآنکه هراسی به دل راه دهد، با آرامش گفت: من آمادهام، هماکنون روز و ساعت آن را تعیین میکنیم.
«قَالَ مَوْعِدُکُمْ یوْمُ الزِّینَةِ وَ أَنْ یحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى گفت: موعد شما روز زینت (عید قبطیان) است و همه مردم بدان هنگام که آفتاب بلند گردد، گرد آیند.»
🆔 @mogham
#تبار_انحراف ۲۷
فرعون پس از ترک آن مجلس و جدا شدن از موسی و هارون علیهالسلام با مشاوران مخصوص و اطرافیان مستکبرش، جلساتی تشکیل داد. سپس ساحران را از سراسر مصر با پایتخت فرا خواند و آنان را با تشویق فراوان به این مبارزه سرنوشت ساز دعوت کرد.
رسوایی بزرگ
روز موعود فرا رسید و ساحران و مردم از سرتا سر سرزمین تحت حاکمیت فرعون گرد آمدند. موسی علیهالسلام نخست فرعونیان و ساحران را به سوی حق دعوت کرد و آنان را از عذاب خداوند پرهیز داد. سخنان قاطع آن حضرت که هیچ شباهتی به سخن ساحران نداشت و از دل پاک او برخاسته بود. در بعضی دلها اثر کرد و در میان جمعیت اختلاف افتاد. برخی طرف دار شدت عمل بودند و برخی احتمال میدادند موسی علیهالسلام همان پیامبر موعود باشد. لباس چوپانی و چهره ساده موسی و برادرش نیز بر قوت این احتمال میافزود. این تردید بر زبانها جاری شد و نجوای جماعت برخاست. به هر حال، طاغوتیان رشته سخن را به دست گرفتند و بر مبارزه با موسی علیهالسلام و معجزهاش تاکید ورزیدند. مبارزهای بزرگ و حساس میان حق و باطل، در برابر دیدگان مردم آغاز شد.
🆔 @mogham
✅#فهرست موضاعاتی که تاکنون در کانال مطرح شده است و با هشتگ های زیر در حال نشر میباشد:
📌 #جنگ_جهانی_غذا
📌 #جنگ_بیولوژیک
📌 #جنگ_اقلیمی
📌 #جنگ_ژئوفیزیک
📌 #جنگ_جمعیت
📌 #درمان_کرونا
📌 #نظم_نوین_جهانی
📌 #تبار_انحراف
📌 #علائم_ظهور
📌 #شبنامه
📌 #رصد
📌 #کتابخانه
📌 #تحولات_جهان_اسلام
📌 #سرطان_اصلاحات_امریکایی
📌 #فتنه_اشعثی_اشعری
📌 #کاوش_مدیا
📌 #صریح
📌 #قهرمان_من
📌 #محرمانه_توئیت
✅کلیه مطالب کانال با ذکر صلوات قابل کپی برداری میباشد.
✅شما به قرارگاه منتظران قائم آل محمد صلیاللهعلیهوآله دعوت شده اید⬇️⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1851064419C319242c13f