‼️ حکایت سر دفتر مفلوک جدا شده از ارباب
⭕️ روزی روزگاری مردکی زبل و اهل #تزویر سردفتر و میرزا بنویس وکیل المفسدین شد.
تا توانستند خوردند و بردند و... وحالا بماند👀
🔸 از بد روزگار، قاضی القضات عوض شده و قاضی القضات جدید و دقیقی برای آن بلد، آمدندی...⚖
🔺 و زان پس محتسب دزدی به ره دید و گریبانش گرفت
دزد بعدی را هم گرفت
دزد بعدی را هم گرفت
دزد بعدی را هم گرفت وانگهی مردک میرزا بنویسِ سر دفتر، بانگ برآورد که من از وکیل المفسدین #جدا_شدم و دیگر میرزا بنویس وی نخواهم بود و زین پس به طریقه مومنان خواهم زیستندی.
😒 سادگان قوم، باور کردند و برای جداشدن وی نُقل و نبات پخش کردندی و هل هله و رقص وپایکوبی به راه انداختندی🕺🕺🕺🕺
(البته با مجوزات لازم) 😉
💢 در این میان چند نفر دنیادیده، شنیدند و بگفتندی: ای ملت! این میرزا بنویس فاسد از ترس محتسب و سیاه چاله مسلمان شده، 😱😱 و مردم نیز فهمیدند که نباید فریب سر دفتران بخوردندی.
از آن پس مردمانِ آن بلاد با خوبی و خوشی زندگی کردندی😃😃😃
#و_لو_کنتم_فی_بروج
#لقمه_های_حرام
#مردم_مواظبند
⛔️ حزب الله بیدار است
#مقاومت_در_بروجرد
@moghavemat_borujerd