2. اشکال آقای #میرباقر
در اوائل بحث «إنَّ» مغنی این حدیث نبوی ص(إنَّ قعرَ جهنم سبعین خریفا) گفت که تقدیر چنین است: «إنَّ بلوغَ قعرِها یکونُ فی سبعین عاماً» که حاکی از این بود که در این کلام دو مجاز رخ داده: 1. مجاز حذف مضاف(بلوغَ) 2. مجاز در کلمه «خریف»(پاییز) که معنای «عام» دارد به علقه کل و جزء.
اشکال آقای میرباقر چنین بود که خود مغنی در انتهای بحث «ما» ذیل آیه 88 بقره گفت:
و الثانی: اَنَّهم لا یَجمَعونَ بینَ مَجازَینِ
پس چرا در اینجا خود مغنی وجود دو مجاز در کلام را پذیرفته؟
جواب:
- مراد از «مجاز» در اینجا: خلاف اصل و تقدیر و ... است نه «مجاز بیانی و بلاغی» چراکه آن مجاز را می توان مکرر استعمال کرد(دسوقی). عبارت «دسوقی، 1، 685» چنین است: «قوله بینَ مجازَینِ: مرادُه بالمجازِ خلافُ الاصلِ لا الکلمةُ المستَعمَلَةُ فی غیرِ ما وُضِعَت له و لا اسنادُ الشیءِ الی غیرِ ما هو له؛ و أمّا المجازُ البیانیُّ فَسائغٌ تَعَدُّدُه نحو: اَحیَا الارضَ شبابُ الزمانِ».
اسنادِ احیاء به زمین، مجاز است؛ شباب الزمان هم یعنی «جوانانِ زمان» که ای بسا مراد عوامل جوانی مثل باد و باران و ... باشند که خود مجازی است دیگر.
جناب آقای #میرباقر
از طلاب کلاس مغنی
خواستار انتشار این پست بودند👇