میدونین چیشد امشب؟
امشب همون شبیه که ازش میترسیدم،نمیفهمیدم چجوری باید تحملش کنم! نمیدونستم وقتی باهاش روبرو میشم چجوری باید واکنش نشون بدم!) و همون چیزی ک میترسیدم ب سرم اومد امشب.../:
اخ.. پارسال.. راهیان نور.. دلِ بی لیاقتی که سرگردون میشد تو فکه و طلائیه و شلمچه و کمیلِ غریب...
و حالا.. الان.. الانی که فردا رفقا دارن راهی میشن و من امسال جاموندم!
چرا؟ دلم هوایِ گریه داره،بغض دارم!
چشمام بی رحمانه دنبال اشکِ شکایت و این دل دنبال ضجه و بغضی برا خالی شدن و عُقده گشایی..
ولی امان.. امان از نطلبیدن،
امان از بی لیاقتی..💔
رفقا.. میشه امشب در حقم دعا کنید این دلی ک جاموند امسال اروم شه و راضی؟ بشدت بَده حالتم...!) ممنونم
#دردِجاماندگی
#حسرتِ حضور