eitaa logo
مُـحَـدِّثْ
130 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
908 ویدیو
18 فایل
❀ابن‌صالح‌هروى،نقل میکندازابوالحسن الرضاسلام‌الله‌علیه شنيدم كه مى‏ فرمايد:رحمت خدابرآن بنده‏ اى كه امرمارازنده گرداند؛تعاليم مارافراگيردوآنهارابه مردم بیاموزدزيرااگرمردم زيبايي هاى سخن مارابدانند،بی گمان ازماپیروی میکنند.❀ ارتباط با مدیر: @Abbasi190000
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عالمی که به مقام چای‌ریزی روضه علیه السلام رسید! 🎙 حجت الاسلام و المسلمین
🍃🥀🍃 بلند مرتبه شاهم، چه آمده به سرت؟ چقدر نیزه شکسته به روی بال و پرت یکی یکی ز بلندی تل شمردم تا... هزار و نهصد و پنجاه زخم بر جگرت فقط تو از سر زین بر زمین نیفتادی هزار مرتبه من را زمین زده خبرت غروب نیست، هوا روشن است، اما تو تمام دشت شده مثل دود در نظرت تویی که زینت دوش پیامبر بودی چرا به آخر گودال ختم شد سفرت؟ شاعر : حسین ایزدی 🍃🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیچاره آن کسی که بجای دو قطره اشک مـال و منـال و دُر و گُهـر قسمـتش شـود ای خوش به حال آن که بجـای هزار کاخ در روضه ی تو دیده ی تر قسمتش شود
🌱هر‌چه‌ که دارم... . میان خیمه نشسته بود به راز و نیاز. شبِ ظهرِ وقوع واقعه‌ی عظیم بود. دست‌هایش رو به آسمان بود و چشم‌هایش پیِ بندهای انگشت‌. نگاهش خطوط کف دست را دنبال کرد تا رسید به انگشتری که به انگشت داشت. همین دست‌ها را در عرفه رو به آسمان گرفت و گواهی داد. با هر رکوع و سجودش‌‌. با نور چشم‌هایش، رگ‌ها و روزنه‌های پوستش، قلبش، استخوانش، گوشتش، خونش و... با همه‌چیزش گواهی داده بود حسین (ع). دست‌ها را به صورت کشید و نجوا کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست. از پرده‌ای که قلبش در آن محاصره شده تا سوی چشم‌هایش. هر تکه از استخوانش. پاره‌های گوشت تنش و قطره‌ قطره‌ی خونش. بند بند وجود حسین برای توست. همه‌اش را از حسین بپذیر. دست‌ها را که از تماشای نگاه دور کرد، صدای گریه‌ی طفل شش ماهه از چند خیمه آن طرف‌تر پیچید. علیِ کوچکش کنارش نبود اما غنچه‌ی دهان بی‌دندانش را خوب می‌دید و همینطور سپیدی گلویش را. کودک زیر گردنش عطر رضوان داشت. انگار آن حنجرِ کوچک سر منشأ جوی‌های شیر و عسل بهشت باشد. به همان لطافت و شیرینی... تبسم لب‌های حسین (ع) را نرم کشید. به نرمی گلوی علی. با همان لبخندی که به شیرینی طفل بود، زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست. قصد کرد برای نمازی دیگر. قامتش میان قیام و رکوع بود که نسیم پرده‌ی خیمه‌ را بالا کشید و ماه پدیدار شد. قامت عباس (ع) را دید. عباسی که تمامِ برادرهای عالم بود. میان خیمه‌ها راه می‌رفت مبادا آب در دل کسی تکان بخورد. انگار پرده‌ی شب به زمین رسیده باشد و ماه پا داشته باشد. راه رفتن عباس (ع) همین قدر زیبا بود. تبسمِ حسین (ع) با بغض حل شد. عباس (ع) فقط برادرش نبود، نسبتش بالاتر و عزیزتر بود از برادر. با چشم‌هایش از دور به بازو‌های عباس (ع) بوسه داد و باز هم زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست. خواست چشم از ماهش بگیرد که ستاره‌ای به گلاب آغشته کنار ماه ایستاد. سرو سبزی بود که گلستان داشت! نگاهش که می‌کردی انگار فصل گلاب‌گیری بود. فضا معطر می‌شد. بوی گل محمدی همه‌جا را برمی‌داشت. راه که می‌رفت، یاس زیر قدم‌هایش سبز می‌شد. خرامیدنش شبیه مادرش زهرا (س) بود. نسیم موهای مجعدش را به دست گرفت. رقص موهایش پیش چشم‌های حسین (ع) شد بهانه‌ی دانه‌های اشک برای هر تکه از قامتِ علی اکبر (ع)... این بار وقتی اشک لب‌های خشکش را می‌بوسید زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست... ✍️🏻
‏‌‌‌امشب همه در حال خضوعند و خشوع تازه غمشان می‌شود از صبح،شــــروع هرکس به دعایی شده مشغول،ولی ‏ زینب شده ذکرش ‏"مکن ای صبح طلوع" مکن‌ای‌صبح‌طلوع😭😭 - ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ- 💔|↫ 🥀|↫
🖤🦋🍃🖤🦋🍃 هر ڪس از راہ رسید از بدنت چیزے برد. السلام اے ڪہ بہ گودال، ڪرمخانہ زدے... 💔
حاج محمود کریمی روضه گودال.mp3
5.61M
حتما بشنوید💯💯 روضه ی جانسوز عاشورا🔥 🎤حاج محمود کریمی اگر اشکی جاری شد، برای فرج دعاکنید آجرک الله یا اباصالح المهدی،روحی لک الفدا🖤🍀
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه بی کلام.....😭 آجرک الله یا صاحب الزمان🖤 🗯دختران‌انقلاب🇮🇷
عاشقانت‌می‌فروشند‌عیش‌راغـم‌می‌خرند دل‌به‌پای‌روضه‌می‌ریزند‌ماتم‌می‌خرند💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اول محرم تا روزعاشورا هرروز صدمرتبه سوره توحید روبخونید وهدیه کنید به امام حسین،آثار وبرکات فراوانی دارد به شرطی که به دیگران هم خبر دهید.
♥﷽♥ در روز اول محرم سال ۶۱ هجری چه اتفاقی برای اباعبدالله و خانواده‌شان افتاده است؟ روز اول الحرام سال ۶۱ هجری قمری روزی است که امام حسین (ع) به قصر بنی مقاتل رسید و در آنجا بود که با  عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی ملاقات کرد و ایشان را به یاری طلبید. اما هر دو از یاری امام سر باز زدند. در آخر شب که اباعبدالله (ع) به همراه یاران از قصر بنی مقاتل کوچیدند، در پشت اسب خود چرتی زدند و بیدار شدند و آیه استرجاع بر زبان آوردند. ¹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا «حسین» 👌 ذکر «یاحسین» برای نجات از آتش جهنم!