🌸هر روز با قرآن 🌸
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- انسان، شخصيّتى تأثيرپذير و انفعالى دارد.
2- رحمت از خداست و ناگوارىها از عملكرد خود ما.
3- انسانِ دور از خدا، پوك و كم ظرفيّت است؛ با اندكى نعمت، مست مىشود و با كمى تلخى و غم، به بن بست مىرسد. رَحْمَةً فَرِحُوا- سَيِّئَةٌ ... يَقْنَطُونَ در صورتى كه خداوند از مردم تحمّل و ظرفيّتى را مىخواهد كه از دست رفتن نعمتها آنان را نگران و به دست آوردن نعمتها آنان را سرعت نكند.
4- برخوردارى از رحمت، قطعى است، ولى مبتلا شدن به ناگوارى قطعى نيست.
📗روم /۳۶
🍁🌼🍂🌼🍁🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂نبینی از دستت رفته.....
@khakriz14
♦️آزادی زن بیگناه در آمریکا پس از ۴۲سال حبس!
ساندرا همی، سال ۱۹۸۰ به جرم قتل در میسوری آمریکا بازداشت و در حالیکه هیچ مدرکی علیه اش وجود نداشت به حبس محکوم شد و حال پس از ۴۲ سال مشخص شده است قاتل یک پلیس بوده که با زمینه سازی مسئولین دولتی وقت، قتل را گردن این زن انداخته بودند. او در سن ۶۲ سالگی بالاخره آزاد شد.
تاریخ نگار
https://eitaa.com/joinchat/591003682C74f0a5378f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺گِکو (Gecko) نوعی سوسمار است.
این گونه فاقد پلک است و برای مرطوب نگه داشتن چشمانش مجبور است آنها را لیس بزند!
از نکات جالب این گونه سوسمار این که قادر است هر ۱۰۰ دندان خود را بین ۳ تا ۴ ماه تعویض کند.
#الله اکبر
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🇮🇷پرچم وطنم کفنم باشد
وصیت پروانه معصومی
شادی روحش فاتحه وصلوات 🥀
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۶ و ۱۷
کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید
_این #رافضی واسه ایرانیها جاسوسی
میکنه!
با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد..
و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید
_کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟
و هنوز جملهاش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم...
یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی اش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند..
که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ای نبود..
و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این رافضی #حلال است...
از پرده بیرون رفتند..
و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد
_هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو فتوا بدی!
سایه دستش را دیدم که به شانه اش کوبید تا از پرده دورش کند..
و من هنوز باورم نمیشد زنده مانده ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد.
چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد..
و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می لرزیدم و او حیرت زده نگاهم میکرد...
تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید..
و میترسید کسی قصد جانم را کند که #همانجاایستاد و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد
_شما #ایرانی هستید؟
زبانم طوری بند آمده بود..
که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش میکردم نجاتم دهد..
و حرف دلم را شنید که با لحنی مردانه دلم را قرص کرد
_من اینجام، نترسید!
هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند..
و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد
و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم..
که 🔥سعد🔥 آمد...
با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود..
که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید
_چی میخوای؟
در برابر چشمان سعد که از غیرت شعله میکشید،به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد..
و اینبار سعد بیرحمانه پرخاش کرد
_چه غلطی میکنی اینجا؟
پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه اش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن مسجد فریاد کشید
_بیپدر اینجا چه غلطی میکنی؟
نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او میدانست چه بلایی دورم پرسه میزند که با هر دو دستش دستان سعد را
گرفت،...
او را داخل پرده کشید و با صدایی که میخواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند
_ #وهابیها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!
سعد نمیفهمید او چه میگوید و من میان گریه ضجه زدم
_همونی که عصر رفتیم در خونه اش، اینجا بود! میخواست سرم رو ببُره...
و او میدید..
برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیدهام رو به سعد هشدار داد
_باید از اینجا برید، تا خونش رو نریزن آروم نمیگیرن!
دستان سعد سُست شده بود،...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🦋ماکسنتیوس بوتی
سیاستمدار اسلام ستیز فرانسوی :
✅ با خواندن قرآن فهمیدم این دین روشن و کامل است....
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
https://rahyafteha.ir
🌸هر روز با قرآن 🌸
🔶 #نشان | وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ
🔸 خانواده فقط یک نهاد اجتماعی ساده نیست بلکه راهبرد خدا در مقابل طراحیهای شیطان است. لذا هر جنبشی که به تقویت جبهۀ رقیبان خانواده؛ فردگرایی، همجنسبازی، دوستیهای پنهانی با جنس مخالف و... بینجامد، به مثابۀ بازی در زمین شیطان است.
📗مؤمنون/ ۵ تا ۷
🌼🌺🌼🌸🌼🌺🌼
📸 راهپیمایی با تابوتهای کوچک در لندن
🔸تظاهرات کنندگان لندنی در اقدامی نمادین با تابوتهایی کوچک به یاد ۶ هزار کودک شهید فلسطینی در غزه، به خیابانها آمدند.
📸 راهپیمایی با تابوتهای کوچک در لندن
🔸تظاهرات کنندگان لندنی در اقدامی نمادین با تابوتهایی کوچک به یاد ۶ هزار کودک شهید فلسطینی در غزه، به خیابانها آمدند.
http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امی(زینب) هوجکینس
بانوی تازه مسلمان انگلیسی:
✅ وقتی داستان فاطمه را شنیدم...
این رنج هایی که دختر دوست داشتنی پیامبر(ص) متحمل شد...
مردم دارند روی آن سرپوش می گذارند...
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
https://rahyafteha.ir
_______________
🏳اَینَ المنصور
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۸ و ۱۹
دستان سعد سُست شده بود،..
همه بدنش میلرزید..
و دیگر #رجزی برای خواندن نداشت که به لکنت افتاد
_من تو این شهر کسی رو نمیشناسم! کجا برم؟
و او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود که با آرامشش پناهمان داد
_من اهل اینجا نیستم، اهل دمشقم. هفته پیش برا دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزاده ام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. میبرمتون خونه برادرم!
از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم،..
سعد ناباورانه نگاهش میکرد و من فقط میخواستم با او بروم..
که با اشک چشمانم به پایش افتادم
_من از اینجا میترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!
از کلمات بی سر و ته عربی ام اضطرارم را فهمید..
و میترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد..
که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت
_اینجوری نمیشه برید بیرون، شناساییتون کردن.
و فکری به ذهنش رسیده بود که #مثل_برادر از سعد خواهش کرد
_میتونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟
برای #حفاظت از جان ما در طنین نفسش #تمنا موج میزد و سعد صدایش
درنمیآمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد..
و او بالفاصله از پرده بیرون رفت...
فشار دستان سنگین آن وهابی را هنوز روی دهانم حس میکردم،..
هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش میزد..
و این ترس دیگر قابل تحمل نبود که با هق هق گریه به جان 🔥سعد🔥 افتادم
_من دارم از ترس میمیرم!
رمقی برای قدمهایش نمانده بود،..پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد..
و حرفی برای گفتن نداشت که فقط..
فقط تماشایم میکرد...
با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم..
و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم
_خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید🔥 کیه که ما رو به این
آدمکُش معرفی کرده؟
لبهایش از #ترس سفید شده و به سختی تکان میخورد
_ولید از ترکیه با من تماس میگرفت.گفت این خونه امنه...
و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم
_امن؟!...؟؟؟ امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!
پیشانی اش را با هر دو دستش گرفت و نمیدانست با اینهمه #درماندگی چه کند که صدایش درهم شکست
_ولید به من گفت نیروها تو درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از اردن و عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!
خیره به چشمانی که عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه #نقشه را از من #پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به
درد آمد و اشکم طعم شکایت گرفت
_این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه #کنار مردم سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکش ها کار کنی!!!
پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی عشقش بوده که #به_تندی توبیخم کرد
_تو واقعاً نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه بازیهایی که تو بهش میگی مبارزه، به هیچ جا نمیرسه! اگه میخوای #حریف این دیکتاتورها بشی باید #بجنگی! #مامجبوریم از همین وحشی های وهابی استفاده کنیم تا بشار اسد سرنگون بشه!
و نمیدید در همین اولین قدم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانههای آپارتمانی اولین لطمه را به چه کسی زد؟
http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
🔺زمان هایی که ظالم و مظلوم، جفتشون می روند جهنم!
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🌸هر روز با قرآن 🌸
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- تسليم خدا شدن، يك امر اختيارى است و اكراه و اجبارى وجود ندارد.
2- تسليم خدا بودن، بايد با عمل همراه باشد.
3- نيكوكار بودن، به تنهايى كافى نيست، اخلاص در عمل هم لازم است.
4- معنويات را با تمثيل و تشبيه به محسوسات و ماديّات بيان كنيم. (عملِ خالصانه، به ريسمانى محكم تشبيه شده است).
5- با توجّه به معاد و تفّكر دربارهى آينده، راه خود را انتخاب كنيم.
6- آفرينش، همه به يك سوى و يك هدف روانه است.
📗لقمان /۲۲
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هدف بزرگ این روحانی مبارز، پراندن تاج از سر پادشاهان بود!
🔹 ۱۱ آذر سالروز شهادت سردار مبارز گیلانی، میرزا کوچک خان جنگلی
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🌸 گابریلا(گبریلا)
دختر تازه مسلمان انگلیسی :
✅ گابریلا ۲۲ ساله یک سال پیش از آیین مسیحیت به اسلام تشرف یافته است، طی مراسمی در مرکز اسلامی انگلیس در لندن اعلام کرد:
افتخار میکنم از این پس نام اسلامی من فاطمه باشد.
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
_______________
🏳اَینَ المنصور
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
🔺زیباترین چشمان در میان جانوران از آن نوعی قورباغه سمی
می باشد،
این قورباغه بر خلاف ظاهر زیبایش یکی از سمی ترین جانوران دنیا می باشد به طوری که می تواند ۱۰ مرد بالغ را عرض ۳ دقیقه بکشد.
http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اگر سیم شارژرتون زخمی شده به این شکل درستش کنید.
http://eitaa.com/mohaddesnouri