eitaa logo
کتابخانه علامه محدث نوری
141 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
32 فایل
وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ
مشاهده در ایتا
دانلود
خوردن تخم مرغ با تن ماهی ممنوع !✨ ♦️خوردن تخم مرغ و تن ماهی چه ضرری دارد ؟ بعضی غذاها وقتی با هم ترکیب شوند، خاصیت یکدیگر را خنثی می‌کنند و اگر مصرف این غذاها را ادامه دهیم دچار کمبود املاح و ویتامین های لازم میشویم 🔸مصرف بعضی از غذاها مثل ماهی و تخم مرغ در معده تولید عفونت و کرم می‌کند و منجر به ابتلا بیماری نقرس، روماتیسم، قولنج، بواسیر، پیوره و دندان درد می شود. http://eitaa.com/mohaddesnouri
‍ ♦️کشف قوم عاد در صحرای عربستان باستان شناسان در ۲۲ آوریل ۲۰۰۴ به اکتشاف بزرگی دست یافتند. آنان از صحرای ربع الخانی عربستان که استخوان‌های انسان‌های غول‌پیکری را بیرون آوردند که قدمت هزاران ساله داشتند. کشور عربستان این اطلاعات را بیرون می‌دهد اما اطلاعات مربوط به کشف استخوان های عظیم‌الجثه توسط سازمان جاسوسی امریکا C.I.A محو می‌شود. امریکا بعداً عکس‌های گرفته‌شده از این اکتشاف را جعلی اعلام می‌کند اما این ادعا از سمت باستان شناسان پذیرفته نمی‌شود. تاریخ نگار https://eitaa.com/joinchat/591003682C74f0a5378f
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۰ و۲۱ نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود.. و به هر قیمتی تنها را میخواست که دیگر از چشمانش . درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت..و دلم میخواست فقط به خانه برگردم.. که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد... با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود.. و خودش همچنان اطراف را میپائید مبادا کسی سر برسد... زن پیراهنی سرمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود،کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با مهربانی شروع کرد _من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه مون. سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید _یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید! من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را تا من باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با _✨بسم الله.. شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند..و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم... از درد و حالت تهوع لحظه ای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر یاالله پیراهن سرمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو هم شویم. از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد... تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش به ما نیفتد.. و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم... و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است... یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی.. و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله.. نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند.. که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد _سریعتر بیاید! تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،.. هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد... به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده.. و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه،... از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت.. و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد _شما اینجا چیکار میکنید؟ شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید _چرا نرفتید بیمارستان؟ صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید _اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه! و سعد از اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد _دکتر تو مسجد بود... و مصطفی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸هر روز با قرآن 🌸 پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- از مقدّرات حتمى خداوند، نظير مرگ نمى‌توان فرار كرد. لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ ... مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ‌ 2- به خاطر كاميابى زودگذر، سعادت ابدى را از دست ندهيد. «لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا» 📗احزاب/۱۶ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
📿پند و اندرز غافلان ▫️يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اللّهَ، کَذَبَ وَالْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لاَ يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ؟ فَکُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ 🌖 او گمان مى برد، به خدا اميدوار است; اما سوگند به خدا دروغ مى گويد(اگر راست مى گويد) چرا اين اميدوارى در عملش ديده نمى شود؟ زيرا هر کس به چيزى اميد دارد، در عملش مشاهده مى شود ✍اين دليل بسيار روشنى است. کشاورزى و باغبانى که به گرفتن محصول از زمين و باغش اميد دارد به آبيارى مرتب و دفع آفات و فراهم کردن تمام مقدمات و وسايل نمو و پرورش محصول مى پردازد. اگر باغبان و کشاورزى ادّعاى چنين اميدى را کرد، ولى در خانه اش نشست و دست به کارى نزد، همه مى دانند اين يک اميد کاذب است; خيال اميد است، نه اميد. اميد به لطف پروردگار، هنگامى اميد راستين است که همگام با اطاعت فرمان او و قدم گذاشتن در مسير رضاى او باشد. 📘 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر خوارزمی دانشمند ایرانی مسلمان نبود الان رایانه و هوش مصنوعی نبود!!! http://eitaa.com/mohaddesnouri
﷽ 🚨بی احترامی به ⚠️بسیاری از مردم در ایام محرم برگه های تبلیغاتی هیئات مذهبی را که نام ائمه علیهم السلام بر روی آن نقش بسته، در می اندازند‼️ 👈 این در حالی است که چنین کاری طبق فتوای مراجع بی احترامی محسوب شده و حرام است.❌ 📚توضیح المسائل مراجع م140 منبع @ahkamz      ╭┅──────┅╮ @porseshgar ╰┅──────┅╯
✅اگه ما بچه هامونو ببریم هئیت می شویم متحجر 💅ولی اگه ببرن کاشت ناخن و تتو و.... می شود نماد روشنفکری تاسف برانگیز است... *کاش با این آزارگران کودک برخورد قانونی صورت می گرفت. http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️چرا داروی به آفریقا نرسید؟ وقتی می‌گیم دقیقا از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟! برشی از سخنرانی حجة الاسلام راجی به مناسبت روز جهانی مبارزه با ایدز 📚 منبع: "کشتار با انکار" چگونه سودجویی با بیماری ایدز میلیون‌ها انسان را به کشتن داد؟، نوشته‌ی پیتر موگینی انتشار به مناسبت روز جهانی مبارزه با ایدز https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
🌸 جونکو هایاشی وکیل تازه_مسلمان ژاپنی ✅ او با خواندن قرآن احساس کرد چیزهایی در این دین وجود دارد که در زمان حاضر کاربردیست.... ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان https://rahyafteha.ir
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۲ و ۲۳ و مصطفی منتظر همین اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست _کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴٨ساعت تو مسجد درست کرد؟ برادرش اهل درعا بود.. و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه اش را از پشتی گرفت.. و سر به شکایت گذاشت _دو هفته پیش عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده! و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد _البته قبلش وهابی ها خودشون رو از مرز اردن رسونده بودن درعا و اسلحه ها رو تو 🔥مسجد عُمری🔥 تحویل گرفتن! سپس از روی تأسف سری تکان داد.. و از حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد _دو ماه پیش که اعتراضات تو سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود! از چشمان وحشت‌زده سعد میفهمیدم از در این خانه شده که مدام در جایش میجنبید.. و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود _اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو دمشق و حمص و حلب تظاهرات میکنن، ولی نه دارن نه شهر رو به میکشن! و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد.. که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد _میدونی کی به زنت شلیک کرده؟ سعد نگاهش بین جمع میچرخید،.. دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم..که صدایش در گلو گم شد _نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد. من نمیدانستم.. اما انگار خودش میدانست میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد.. و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند.. که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت _اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا و هم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟ سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،.. شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده.. و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد.. و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، که رو به سعد اعتراض کرد _فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟ دلم برای سعد میتپید.. و این جوان از زبان دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم.. و سعد طاقتش تمام شده بود.. که از جا پرید و با صدایش را بلند کرد _من زنم رو با خودم میبرم! برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید _پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه! برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد _این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو میدونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو میزنن! دیگر نمیخواستم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️پیامبر صلی الله علیه وآله: لَوْ كَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً لَكَانَتْ فَاطِمَةَ بَلْ‏ هِيَ‏ أَعْظَمُ‏ إِنَّ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً‌ وَ شَرَفاً وَ كَرَماً. اگر تمام خوبی‌ها به شکل یک شخص مجسّم شود آن شخص فاطمه سلام الله علیها است! و فاطمه سلام الله علیها از آن هم بالاتر است. دخترم فاطمه سلام الله علیها از لحاظ اصالت و شرافت و کرامت، برترین فرد زمین است. 📚 مائة منقبة، ابن شاذان، ص۱۳۵. 🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
🌸هر روز با قرآن 🌸 ☀️ أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ 💎آيا ندانسته اند كه پيش از ايشان چه بسيار از ملت ها و اقوام را هلاك كرديم؟ كه به آنان در پهنۀ زمين، نعمت ها و امكاناتى داديم كه به شما نداديم، و بر آنان باران هاى پى در پى و پر ريزش فرستاديم و نهرهايى از زير پاى آنان جارى ساختيم(ولى ناسپاسى كردند)؛ پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم، و بعد از آنان اقوامى ديگر را پديد آورديم 📗انعام /۶ ☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹
وصیت نامه شهید علی اکبر الهی !
🌸 مادیلا سودان ساوا بانوی تازه مسلمان تایلندی: ✅ در مدتی که با اسلام آشنا شدم، چیزی جز محبت و مهرورزی در دین اسلام ندیدم و با مطالعه وتحقیق مسلمان شدم... 🍃تشرف بانو تایلندی به دین مبین اسلام، در حرم مطهر رضوی ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ 🏳اَینَ المنصور https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بسته‌های‌ حاوی‌ کفشدوزک‌‌ که‌ به‌ جای‌ سم‌ و موادشیمیایی (برای‌ از بین‌ بردن‌ مایتهای‌ بوته‌ی‌ گوجه‌فرنگی‌) استفاده‌ می کنند. ‌‌ http://eitaa.com/mohaddesnouri
👈 درمان رماتیسم 🔹سویق سنجد (پودر آسیاب شده هسته و پوست و گوشت سنجد) به همراه یک لیوان شیر هر شب میل شود 🔸دم نوش زنجبیل (برای کسانی که فشار خون دارند با احتیاط مصرف شود) 🔹دم نوش دارچین 🔸اجتناب از خوردن ماست و ترشی و گوشت مرغ 🔸پرهیز از نوشیدن آب سرد http://eitaa.com/mohaddesnouri
‍ ‍ ‍ 🔻شیخ بهایی طراح شهر اصفهان در طول تاریخ به ندرت یک شهر توسط یک شخص طراحی شده یا تغییر طرح داده شده است. اصفهان، یکی از این شهر هاست. خصوصیت شهر سازی شاه عباس در جسارت خیال و مقیاس عظیم طرح بود مشتمل بر خیابان ها، قصر ها ، دیوان خانه ها، مساجد و مدارس ، بازار ها ، حمام ها ، قلعه ها و باغ ها. دست راست شاه عباس در این طرح ، حکیم عالی قدر ، شیخ بهاالدین محمد عاملی معروف به شیخ بهایی بود. البته اصفهان شهری قدیمی ساز است اما عظمت آن از سال 1006 آغاز میشود که شاه عباس پایتخت خود را از قزوین به آنجا منتقل کرد. اصفهان موقعیتی زراعی در میان دشتی پهناور و لم یزرع. شاه عباس و شیخ بهایی با ايجاد شبکه کامل آبیاری ، آب مورد نیاز این شهر را تامین کردند. حتی در زمان صفویه هم جریان زاینده رود کفاف احتیاجات پایتخت جدید را نمیداد و شاه عباس کوشید بخشی از آب رودخانه کوهرنگ را برای افزایش جریان زاینده رود، منحرف سازد . این کار مستلزم شکافتن دیواره کوهستانی میان سرچشمه این دو رودخانه بود. این نقشه بزرگ ابتدا به فکر شاه طهماسب رسید ، عباس اول آن را آغاز کرد و نتیجه اش عباس دوم آن را ادامه داد و در 1332 توسط سر الکساندر گیل و همکارانش به پایان رسید. آنها متوجه شدند خط سیر خندقی که مهندسین شاه عباس حفر کرده اند با مسیر صحیح فاصله اندکی دارد. تاریخ نگار https://eitaa.com/joinchat/591003682C74f0a5378f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈فرهنگ اونا 👈فرهنگ ما بعضی ها خودشون را به آب و آتش می زنند که اونجوری بشوند‼️ http://eitaa.com/mohaddesnouri
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۴ و ۲۵ دیگر نمیخواستم دنبال سعد آواره شوم.. که روی شانه سالمم تقلا میکردم بلکه بتوانم بنشینم.. و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم _فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون! طوری معصومانه تمنا میکردم.. که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود،خودش را بالای سرم رساند... کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری اش را شکسته بود.. که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد.. _هرچی تو بخوای! انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبه ای که بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد.. که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند _هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم! میفهمیدم دلواپسی های اهل این خانه به خصوص مصطفی عصبی اش کرده.. و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است.. که رو به همه از همسرم حمایت کردم _ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره! صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد،.. مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم.. که نگاهش را کوبید.. و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم _بخدا فردا برمیگردیم ایران! اشکهایم جگر سعد را آتش زده.. و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد.. و رو به من به همه طعنه زد _فقط بخاطر تو میمونم عزیزم! سمیه از درماندگی ام به گریه افتاده.. و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند.. که دوباره به پشتی تکیه زد،.. ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بی هیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد،.. به سمت سعد چرخید.. و با خشمی که میخواست زیر پرده ای از صبر پنهان کند، حکم کرد _امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز اردن دیگه امن نیست. حرارت لحنش به حدی بود.. که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد... با نگاهم التماسش میکردم.. دیگر حرفی نزند و انگار این اشک ها را نرم کرده.. و دیگر قیداین قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد _دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم تهران سر خونه زندگیمون! باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم.. که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید _خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران! از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه خرجی میکرد خجالت میکشیدم.. و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و عاشقانه نگاهم میکرد... دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود.. که برایمان شام آوردند.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸هر روز با قرآن 🌸 ☀️وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً . 💎و به بندگانم بگو: سخنى را كه نيكوتر است، بگويند؛ زيرا شيطان ميان آنان دشمنى و نزاع مى افكند، زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است . 📗اسراء /۵۳ ☘🍁🌹☘🍁🌹🍁☘
💎 # حضرت_فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: 🌼 کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، خداوند بلند مرتبه، برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد. 📚 بحار الأنوار، ج67، ص249. ☘🍁🌹☘🍁🌹☘
🌿🌾🌿 🌸🍃 🌸بارالـــها! تو بر احوال ما از خود ما آگاه‌تری و بر خیر ما داناتر; پس آنچه که برای ما خیر است وبهتر مقدر فرما 🌸خدایــــا! با تمام وجودم تو را می پرستم و امید دارم که من هم جز بندگان صالح‌ت باشم ای خالق مخلوقان و ای بهترین بهترین ها مرا دریاب.... 🌸پروردگـــارم! مرا در ساحل رحمت و لطفتت مقیم گردان و ناخدای کشتی ما باش در این دریای طوفانی، ای آنکه از رگ گردن به ما نزدیکتری ... 🌸بارالـــها براي نفس گناهکارم بخشنده، پاک کننده و قبول کننده باش 🌸 آمیــن http://eitaa.com/mohaddesnouri
☯️شهر همدان واقعاً هنرمندانه بنا شده😍👌🏻 ▪️شهرهای عهد اشکانی همه دایره‌وار ساخته می‌شدند و قدمت احداث این جزئیات شهر همگی مربوط به عهد اشکانیست. http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوان‌ترین آمریکایی اعدام شده! ⭕️ این ویدئو مربوط به داستان جورج استینی، نوجوون ۱۴ ساله آمریکایی است. این نوجوون آفریقایی تبار بود که به اتهام قتل دو دختر سفیدپوست اعدام شد. ⭕️ او را به صندلی الکتریکی بستند و به‌قدری به او شوک الکتریکی وارد کردند که از دنیا رفت. 👈 نکته جالب اینه که ۷۰ سال بعد بی‌گناهی جورج ثابت شد! https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بی شرافتی در سیاست‌های استکباری آمریکا ⭕️ جیمی کارتر رئیس جمهور سابق آمریکا به فلسطین رفته و پس از دیدن اوضاع شوکه می‌شود ؛ خبرنگار از او می پرسد: چه دیدی؟ او می گوید: یک شکنجه‌ی حقوق بشری در حال رخ دادن است! خبرنگار می‌پرسد: پس چرا کاری نمی‌کند؟ 👈 او می‌گوید: من به عنوان یک مسیحی در سیاستِ آمریکا به همراه خیلی‌های دیگر متعهد به یک قانون هستیم. 👈 آن قانون می گوید هرچه رژیم صهیونیستی هر زمان انجام داد باید مورد حمایت قرار بگیرد و در عین حال باید با رسانه افکار عمومی را برای پذیرفتن آن متقاعد کرد. ماموریت apac که به طور ویژه بر این مهم تمرکز دارد حمایت از صلح نیست. ما مامور به حمایت از سیاست‌های اسرائیل هستیم. هرچه که باشد! 😡🤐😢😟 با افکار عمومی کاری کردند که اگر اعتراف به جنایت هایشان هم کنند، کسی دردش نگیرد‼️ https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960