📸 مراقب باشیم؛ برای🔻
*نجات محیط زیست*
👈 این روزها بیشتر مراقب محیط زیست مان باشیم،
👈هموطن، 🔻
⭕ *هرگز گیاهان محلی، خوراکی و دارویی را از ریشه بیرون نیاوریم*
#آموزش
#محیط_زیست
#نه_به_ریشه_کنی_ گیاهان
148K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آموزش خیاطی مجازی در منزل بصورت رایگان :
می خواهم به آسان ترین روش خیاطی یاد بدهم .
شما برای دوخت این ساحلی احتیاج دارید به ۲مترو ۸۰ سانت پارچه🪡🧵
بگو ببینم راحت بود؟؟
میخوای همین رسم الگو رو روی پارچه برات بزارم؟
@dokhteasan12
@dokhteasan12
#الگوسازی #الگوآموزشی #دوخت_و_دوز #ساحلی_بلند #ساحلی_نخی #ساحلی_شیک #ساحلی_خنک #آموزش #رایگان #رایگان_آموزش_ببین #دوخت_آسان #خیاطی_آسان #خیاطی #هنر #خیاطی_با_الگو #خیاطی_درمنزل #خیاطی_بدون_الگو
🔺معرفی کانال رایگان برای علاقمندان به خیاطی، فقط روی نوشته های آبی بزنید تا وارد کانال شوید👆
ضمنا ما فقط جهت اطلاع عزیزان گروه، اطلاع رسانی کردیم، بررسی بقیه امور با خودتان.
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هشتادوچهار
آتش تکفیری ها به دامن خودم افتاده و تا مغز استخوانم را میسوزاند..
و به جای پرواز به سمت تهران، در همان
بیمارستان تا صبح زیر سِرُم رفتم...😭🛌
ابوالفضل با همکارانش تماس گرفت..📲 تا پیشم بماند و به مقرّشان برنگشت،
فرصتی پیش آمده بود...
تا پس از چند ماه با هم برای 🌷پدر و مادر شهیدمان🌷 عزاداری کنیم...
و نمیخواست خونابه غم از گلویش بیرون بریزد...
که بین گریه به رویم میخندید و شیطنت میکرد
_من جواب #سردارهمدانی رو چی بدم؟😐
نمیگه تو اومدی اینجا #آموزش نیروهای سوری یا پرستاری خواهرت؟😁😁
و من شرمنده😢😓 پدر و مادرم بودم...
که دیگر زنده نبودند تا به دست و پایشان بیفتم بلکه مرا #ببخشند..
و از این #حسرت و #دلتنگی فقط گریه میکردم.😢😓😢
چشمانش را از صورتم میگرداند..
تا اشکش😢 را نبینم و دلش میخواست فقط خنده هایش برای من باشد که دوباره سر به سرم گذاشت
_این بنده خدا راضی نبود تو بری ایران،
بلیطت سوخت!😉😁
و همان دیشب از نقش نگاهم احساسم را خوانده..
و حالا میخواست زیر پایم را بکشد که بی پرده پرسید😊
_فکر کنم خودتم راضی نیستی برگردی، درسته؟ 😁🤔
دو سال پیش...
به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانواده ام قرار گرفتم..
و حالا دوباره #عشق سوری دیگری دلم را زیر و رو کرده..
و حتی #شرم میکردم..
به ابوالفضل حرفی بزنم...😅که خودش حسم را نگفته شنید،..
هلال لبخند 😁😊روی صورتش درخشید و با خنده خبر داد
_یه ساعت پیش بهش سر زدم، به هوش اومده!
از شنیدن خبر سالمتی اش پس از ساعت ها لبخندی روی لبم جا خوش کرد..
و سوالی که بی اراده از دهانم پرید..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri